یکی از بندهایی که در سیاستهای کلی خانواده که توسط رهبری ابلاغ شد، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و عوامل تزلزل نهاد خانواده بویژه موضوع طلاق و جبران آسیبهای ناشی از آن با شناسایی مستمر عوامل طلاق و فروپاشی خانواده و فرهنگسازی کراهت طلاق، است، بندی که چندی پیش از عدم توجه به آن در برنامه ششم توسعه نوشتیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ابلاغ آخرشان نیز در سخنرانیها و صحبتهایی به ضرورت توجه به آسیبهای اجتماعی، پیشگیری و حل این معضلات اشاره داشتند. صحبتهای رهبری را مرور میکنیم.
میدانیم که آسیبهای اجتماعی مانند آسیبهای طبیعیاند؛ مانند زلزله که میتواند بنای خانهها را تخریب کند، این آسیبها بنیان خانواده و اجتماع را برهم میریزد. اگر به موقع و بههنگام شناخته شود و یا پیشگیری شود، احتمال کاهش خسارتها افزایش خواهد یافت. اما اگر نسبت به آن غفلت شود؛ خدای نکرده ممکن است بنای جامعه را متزلزل کند.
رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت توجه به آسیبهای اجتماعی فرمودند: «درست است که ما در کشور در درجهی اول مسئله اقتصاد را داریم و خود مشکلات اقتصادی هم [به عنوان] یکی از آن عوامل ریشهای این مفاسد، مورد توجه ما است، لکن مسئله مفاسد اجتماعی با شرحی که در جلسه قبل داده شد، یکی از بیماریهایی است که هر روزی که بر آن بگذرد و علاج نشود، عمق بیشتری پیدا میکند و علاجش دشوارتر خواهد شد. لذا مسئله فوقالعاده مهم است.»
شاید از نگاه جامعهشناسانه، وجود آسیبهای اجتماعی در هر اجتماع بشری امری طبیعی باشد، اما در شأن کشوری که آرمان ساخت تمدن نوین اسلامی دارد، به هر میزان، ولو اندک هم شایسته نیست. بنابراین گرچه درخصوص مقابله با آسیبهای اجتماعی کارهایی شده است اما یقینا کافی نیست. برای حل آن، باید کار شبانهروزی کرد.
مقام معظم رهبری در اینباره میفرمایند: «توقعات بیشتر از اینها است... اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت میفهمد که چه قدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت. ممکن است حتی در کوتاهمدت، نتایج این تلاش شبانهروزی مشخص نشود اما نفس تلاش مسئولین، برای مردم مایه آرامش و مرهم است. یک اشکالی که در کارهای بلندمدت هست و آن اینکه غالباً مجریان علاقهای به کارهایی که تأثیراتش بلندمدت است ندارند؛ طبیعت انسان است... چون مردم این آسیبها را در زندگی لمس میکنند... وقتی میبینید یک دولتی است که دنبال علاج این آسیبها است، نفس این تلاش مردم را خرسند میکند، راضی میکند، امیدوار میکند.»
حال چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی میتواند این کار بلندمدت را شبانهروزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. رهبری در ادامه میفرمایند: «ما مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است. به مسئله آسیبهای اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آنجور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچه معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟ اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ولو طبیعتاً نداشته باشیم... ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم... ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانواده خودمان باشد.»
اما در مقابله با آسیبهای اجتماعی نباید به کارهای معمولی و جاری دستگاهها اکتفا شود و هر از گاهی برای رفع تکلیف گزارشی داده شود. تاکید رهبر انقلاب اسلامی در جلسات مختلف بر کار جهادی مستمر ویژه است.
ایشان درباره نحوه کار در این زمینه نیز توصیههایی دارند: «انتظارم از مجموعه حاضر کارهای فوقالعاده است؛ یک کارهایی هست که کارهای طبیعی دستگاه شما است و باید انجام بدهید، لابد هم انجام میدهید، بعد از این هم - این جلسه و امثال این جلسه باشد یا نباشد - انجام میدهید؛ این چیزی نیست که ما را قانع کند؛... یک کار فوق عادت انجام بگیرد، یک تلاش مضاعف انجام بگیرد.»
رهبر معظم انقلاب در بخشی از صحبتهای خود که توسط نشریه خط حزبالله به چاپ رسیده است مثالی از نحوه اشاعه این آسیبها داشته و فرمودند: مثلاً «وقتی که ما در جشنواره فجرمان فیلمهایی نشان داده میشود که اصلاً سوق میدهد مردم را به سمت این مفاسد اجتماعی، در واقع فرهنگسازی ضد این جهت را داریم انجام میدهیم؛ باید مراقبت بشود، باید به اینها توجه بشود.»
و در آخر آنچه که هم برای مسئولان، و هم برای مردم - بهویژه جوانان مؤمن و انقلابی - وظیفه ایجاد میکند، به میدان آوردن ظرفیتها و نیروهای مردمی است؛ رهبر معظم انقلاب همچنین در سخنان خود این نکته را یادآور میشوند که «نیروهای مردمی خیلی میتوانند کمک کنند و کمک هم میکنند، منتها برنامه میخواهد که چهجوری از نیروهای مردمی استفاده کنیم. جذب دلهای مردم و جذب کمکهای مردم - چه کمکهای مالیشان چه کمکهای فکری و بازوییشان - خیلی هنر میخواهد و این برنامهریزی لازم دارد. جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست؛ جهاد شامل جهاد فکری، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی، و جهاد مالی است.»
اما شاید با توجه به اینکه در این زمینه بیش از اینکه کار جدیای صورت بگیرد کارهایی از جمله همایش و سخنرانی انجام شده مجددا این موضوع را در بند سیاستهای کلی خانواده ابلاغ کردند.
حال باید دید با توجه به تاکیدات اخیر و بیانات قبلی مقام معظم رهبری که برای مسئولان چراغ راه روشن میکند، اصلاحیهای در زمینه سیاستهای قانون ششم توسعه و دیگر برنامههای دستگاههای مسئول برای مقابله با ترویج، پیشگیری و همچنین احیای آسیبهای اجتماعی در کشور صورت میگیرد یا قرار است کارها در حد همایش و چاپ کتاب و احیانا برگزاری جشنواره خلاصه شود. هرچند که کارها در این زمینه همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ریشه ایست و احتمالا آثار مثبت آن مدتی طول میکشد تا عیان شود.
بر این اساس و با توجه به ضرورت نگاه به آسیبهای اجتماعی و عدم توجه دولت به این بخش مهم در برنامه ششم توسعه انتظار میرود بعد از ابلاغیه رهبری در این زمینه نگاه جدیتری به بحث آسیبهای اجتماعی صورت گرفته و کارکردهای عملی نهادها و حتی دولت در این زمینه بیشتر شود، از ساخت فیلم تا شناسایی این آسیبها در مدارس و نهایتا برخورد با هنجارشکنانی که با قصد و غرض در این زمینه به تخلفات آشکار میپردازند. اما آنچه واضح است توجه به این امر است که در صورت غفلت از تذکرات و راهنماییای دلسوزانه رهبری آسیبهای اجتماعی میتواند تبعات سنگینی را برای جامعه درپی داشته باشد تبعاتی که گاه جبرانناپذیر میشود.