چیزی به ۲۹ اردیبهشتماه باقی نمانده است. بسیاری این روز را کنکور سیاسی ملت ایران نامیدهاند و در این روز مردم میروند تا بار دیگر سرنوشت خود را به دست یکی از کاندیداهای منتخب مردم تا ۴ سال آینده بسپارند.
بسیاری میگویند این انتخابات یک آزمون است. آزمونی برای ملت ایران تا سرنوشت خود را به بهترین شکل تعیین کند، اما این آزمون تنها برای ملت ایران نیست بلکه کاندیداهایی که خود را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کردهاند در این میان شاید امتحان سختتری را باید پس دهند.
کاندیداها باید در نظر داشته باشند که انتخابات در کشورمان مسابقه برای خدمترسانی به ملت است و نه رقابت برای کسب قدرت.
اگرکسی در انتخابات صالح بود، برای فرد صالحتر کنار رفت معلوم است که برای اسلام و خدمت به کشور به میدان وارد شده است؛ اما متأسفانه بعضی به اسم تکلیف به میدان میآیند، ولی در ادامه طور دیگری رفتار میکنند.
یکی از ملاکات اصلحیت این است، پُستها به کسانی داده شود که عاشق مقام و پُست نیستند؛ فرهنگ بزرگان و شهداء این بوده هر جای احساس کردهاند صلاحیت کاری را ندارند، کنار میرفتند.
حالا این امتحان بزرگ برای کسانی که از داخل دولت کاندیدا شدهاند بیشتر اهمیت دارد.
به نظر میرسد که کاندیداهای دولتی به هر روش تلاش دارند که پست ریاست جمهوری را تصاحب کنند و ۴ سال دیگر نیز زمام قدرت را در اختیار داشته باشند.
عملکرد سوال برانگیز رئیسجمهور
نگاهی به عملکرد روحانی در طول تبلیغات انتخاباتی مثالی زنده برای این امر است.
حسن روحانی که تا پیش از شروع رقابتهای انتخاباتی با اعتماد به نفس کامل از پیروزی مجددش در صحنه حاضر میشد اما حالا پس از گذشت زمان با اطلاع نسبت به نتایج نظر سنجیها و واکنش مردم نسبت به عملکرد وی از حیطه آرامش خارج شد و اظهاراتی را در نطقهای انتخاباتی خود میکند که حتی این تلقی را برای برخی به وجود آورده که وی در نقش دیگری به جز رئیسجمهور در صحنه انتخابات حاضر شده و برای کسب قدرت هرمطلبی را بیان میکند با عبور از خط قرمز و اخلاق از دامنه شئونات ریاست جمهوری خارج شده است و با عصبانیت فضا را به سمت دوقطبی خطرناکی پیش میبرد.
با نگاهی به سخنان وی در نطقهای انتخاباتی میتوان این موضوع را به صراحت دریافت.
از جمله این که در سفر اخیر خود به تبریز روحانی گفت: مقام معظم رهبری فرمودند سایه جنگ را ملت ایران از سر کشور برداشتند و این سخن بسیار دقیق بود و این دولت یازدهم بود که این قدرت مردم را در صحنه جهانی نقد کرد.
به این ترتیب وی سخنان رهبری را نقض کرد و به عبارتی دولت یازدهم را مانع بروز جنگ در کشور دانست.
یا اینکه در جمع مردم زنجان اظهار داشت: ما پای صندوق میرویم تا حصر را بشکنیم، ما حصر قدرت را در کشورمان نمیپذیریم، حصر ایران را نمیپذیریم، تحریم ایران را نمیپذیریم.
وی افزود: بر بداخلاقی بر تخریب، تبعیض بین اقوام، تبعیض بین مرد و زن، جدا کردن جوانان و شکستن وحدت ملی نه میگوییم.
وی در ساری نیز با اشاره به اینکه شما نگران دین مردم نباشید دلواپس دنیای خود باشید گفت: امروز بحث کاندید شدن چند نفر مطرح نیست بلکه بحث تقابل دو تفکر است.
جهتدهی به جنگهای سیاسی بیحاصل
این اظهارات از سوی رئیسجمهور کشور در حالی مطرح میشود که یکی از دغدغههای عمده نظام، عدم ایجاد دوقطبی و جنگهای سیاسی بیحاصل در ایام انتخابات بود.
همه مردم کشور ملاحظه کردند که در سال ۸۸ همین دو قطبیها بود که باعث سوء استفاده دشمنان و فتنهگران شد و امنیت و ثبات کشور را با تهدید روبرو ساخت.
همانطور که دیدیم یکی از دلایل توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی به رئیسجمهور سابق برای شرکت نکردن در انتخابات امسال جلوگیری از همین فضای دو قطبی در صحنه سیاسی کشور بود.
یادمان باشد که همه روسای جمهوری در ابتدای کار خود به رسم قانون اساسی سوگندی رادر پیشگاه مردم و قران کریم میخورند که بر اساس آن باید پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشورباشند و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور کنند.
با این حال به نظر نمیرسد که دیگر رئیسجمهور این روزها سوگند خود را به خاطر آورده باشد. وی در مناظرات از دستاوردهای نظامی و دفاعی کشور انتقاد کرد و آن را مانع پیشرفت مسیر برجام دانست در حالیکه وی باید پاسدار مرزها و استقلال کشور باشد.
همچنین وی به عنوان رئیسجمهور به تمام نهادها و سازمانهای حقوقی و عمومی کشور تهمتهای بیاساسی میزند و با تهییج افراد در سخنرانیهای خود عملا ساختارشکنی را در شهرهای مختلف کشور رواج داده است.
باید توجه داشت وی در حالی سعی میکند رقبای انتخاباتی خود را وارد این دوقطبی و چالش و حملات انتخاری کند که ممکن است فضای کشور متشنج شود. این در حالی است که رئیسجمهور در طول ۴ دهه اخیر از پستهای مختلف امنیتی و اطلاعاتی در کشور بوده است و از اقدامات نظامی و امنیتی خبر داشته است.
حال ظهور وی در نقش اپوزیسون برای فرار از عملکرد و انحراف افکار عمومی از واقعیتهای اقتصادی از یکم سو و جذب آرای خاموش و خاکستری از سوی دیگر از نظرها پنهان نیست و به نوعی توهین به افکارعمومی و مردم به شمار میرود.
به نظر میرسد ادامه چنین روندی در رقابتهای انتخاباتی بسیار خطرناک و هزینهساز باشد. حب و بغضهای سیاسی باعث شده تا مرزهای بیاخلاقی در سخنرانیها درنوردیده شود و رئیسجمهور از چارچوب وظایف مطرح شده در قانونی اساسی برای این مقام نیز خارج شود. ساختارشکنیهایی که روحانی در روزهای اخیر به آن شدت بخشیده نشانهای واضحی از خروج وی از دایره قوانین است و این موضوعی است که از نگاه مردم پوشیده نخواهد ماند.
روحانی باید بداند که توقع مردم این است که نامزدها در یک رقابت سالم و برای خدمت به آنها و منافع ملی تلاش کنند و آنها به کسی که دشمنان را به ایجاد تفرقه و سوءاستفاده از فضای دوقطبی امیدوار میسازد اقبالی ندارند و صلاحیت او را تایید نمیکنند.