فکرش را بکن. وسط این همه شلوغی و بگیر و ببندهای زندگی روزمره، آدمهایی پیدا میشوند که به راحتی میتوانند قید دنیا و گیرههایش را بزنند و بروند در گوشهای خلوت کنند و از رهایی لذت ببرند.
آدمهایی که برای یک دور همنشینی لذتبخش و زیبا از ماهها قبل برنامه میریزند و برای رسیدنش لحظهشماری میکنند. آدمهایی که آنقدر قدرت دارند که دل بکنند از روزهای تکراری و همیشگی. آدمهایی که به ملائک شانه میزنند و سه روز و شب را با خدا هستند و بس.
اما عجیبترین اتفاق اعتکاف را باید در جایی دانست که جوانان، پای کار میآیند و میمانند.
جذابیت این مراسم معنوی دقیقا همینجاست. اینجا جوانان از پیرهای خود پیشی میگیرند و برای این حضور لذتبخش آمادهاند. جوانانی که باید بیش از دیگران در معرض خطر شیطان و دستیارانش باشند، اما محکم ایستادهاند. جوانهایی که فریب نمیخورند و دقیقا مصداق بارز مومن و انقلابی هستند. آنها که اغلب در سنگر علم هم موفق بودهاند و از پشت نیمکتهای مدارس و دانشگاهها، به صفوف معتکفین میپیوندند.
چه از این باارزشتر؟ چه گوهری برای نظام اسلامی از این ذیقیمتتر که جوانانش به جای غرقه شدن در لذایذ و غرائض، خود را در آغوش خدا میبینند و این مکان دوستداشتنی و ناب را به هیچ قیمتی از دست نمیدهند. جوانهایی که افسران باایمان جبهه جنگ نرم هستند و علیرغم همه سرمایهگذاریهای دشمن و برنامهریزی برای به اسارت بردن آنها، ماندهاند و در مقابل وعدهها سر خم نکردهاند.
اعتکاف، عید این جوانان است. فصل شیدایی کسانی است که عشق به خدا را به هیچ قیمتی نمیفروشند و قدر و قیمت خود را خوب میدانند. کسانی که میدانند در محضر که ایستادهاند و این ماییم که باید بدانیم چه نعمتی داریم.