یکم) با اتمام زمان قانونی ثبتنام کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری - که بیشباهت به جشنواره نبوده و رکورد ۱۶۳۶ نفری را زد - بررسی صلاحیتها از روز یکشنبه ۲۷ فروردین در شورای نگهبان آغاز و همچنان ادامه دارد. اینکه، شورای نگهبان در بازه زمانی قانونی ۵ روز و در صورت استمهال مدت رسیدگی، حداکثر ۱۰ روز چگونه قادر خواهد بود که پرونده عملکردی بیش از هزار و ششصد نفر را با استعلام از مراجع قانونی و در صورت لزوم تحقیقات محلی، دقیقا مورد رسیدگی قرار دهد و طبق اصل یکصد و پانزده قانون اساسی شرایطی همچون رجل سیاسی، مذهبی، مدیر و مدبر و... بودن را در مورد یکایک افراد بررسی کرده و افراد واجد شرایط و صالح را به مردم معرفی نماید. سوال جدی افکار عمومی است که نتیجه کار این شورا میتواند نقش تعیین کنندهای در تنویر و اقناع عقیده عمومی داشته باشد.
آیا براستی نمیشد با تدبیر و تصمیم صحیح و اطلاعرسانی بموقع، شورای نگهبان از ثبتنام خیل کثیری از افراد - که به تعبیر دبیر محترم این شورا، اغلب آنها فاقد شرایط رجل سیاسی و مذهبی بودند - قانونا جلوگیری بعمل آورد و وهن نظام نمیشد. آیا فرصت قریب به چهار دهه - ۳۸ سال - زمان کافی و مناسبی برای تفسیر اصل یکصد و پانزده قانون اساسی و تعیین حدود و ثغور رجل سیاسی و مذهبی، مدیر و مدبر بودن و سایر شرایط لازم برای کاندیداتوری ریاست جمهوری نبود که قانونگذار مطابق اصل ۹۸ تفسیر قانون اساسی را منحصرا بر عهده نهاد شورای نگهبان گذاشته است و علاوه بر آن در تاریخ ۲۳ مهر ۱۳۹۵ با ابلاغ سیاستهای کلی قانون انتخابات کشور از طرف مقام معظم رهبری در بند ۱۰- ۵ به صراحت " تعریف و اعلام معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان " خواسته شده است.
دوم) جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) در مجمع عمومی خود از بین ده نفر منتخب اولیه کاندیداهای ریاست جمهوری در مجمع قبلی بترتیب ۱- حجتالاسلام ابراهیم رئیسی ۲- دکتر علیرضا زاکانی ۳- دکتر مهرداد بذرپاش ۴- دکتر قالیباف و بلاخره ۵- دکتر حمیدرضا حاجیبابایی را برای ثبتنام و ورود به رقابتهای انتخاباتی دوازدهمین دوره ریاست جمهوری برگزید از این تعداد مهرداد بذرپاش از ثبتنام باز ماند و چهار نفر دیگر موفق به ثبتنام شدند تا در صورت تأیید صلاحیت ازطرف شورای نگهبان به عنوان کاندیدای مورد حمایت این جبهه وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شوند. گرچه در این مجمع حجتالاسلام رئیسی بنا به جایگاه و موقعیت و شخصیت خود بالاترین رأی مأخوذه مجمع (۲۱۴۷) را از آن خود کرد. اما آرای نفرات بعدی (زاکانی ۱۵۴۶)، (بذرپاش ۱۴۰۴)، (قالیباف ۱۳۷۳) و (حاجیبابایی ۹۹۱) و همچنین چهرههای سرشناسی که از گردونه رقابتها کنار گذاشته شدند، نشان میدهد که افراد دعوت شده به مجمع با اراده و یا بیاراده، با برنامه و طراحی قبلی و یا... اکثریت طرفداران یک طیف یا نحله (رهپویان) از خانواده بزرگ اصولگرایان صورت گرفته بود.
نادیده گرفتن این واقعیت میتواند جبهه مردمی نیروهای انقلابی را در داخل اردوگاه خود با چالش جدی مواجه سازد. برخی تکرویها، بعضی گلایهمندیها و گلایهگذاریها از طرف شخصیتهای تاثیرگذار جریان اصولگرا در رسانهها و فضاهای مجازی حکایت از ناکوک بودن ساز همگرایی در این جبهه را دارد.
سوم) با ثبتنام نیروهای شاخصی چون معاون اول رئیسجمهور دکتر جهانگیری، محمد هاشمیرفسنجانی، دکتر کواکبیان دبیرکل حزب مردمسالاری، به عنوان کاندیداهای در سایه ریاست جمهوری که احتیاطا ممکن است در شرایط خاصی ضرورت حضور در صحنه رقابتها را بیابند برخی سیاستمداران چنین برداشت نمودند که اصلاحطلبان در صدد عبور از روحانی را در دستور کار قرار داده و تصمیم به معرفی کاندیدایی به غیر از رئیسجمهور را دارند.جریان اصلاحات تلاش دارد که نگاهی عملگرایانه به تحولات اجتماعی داشته باشد. لذا در سال ۹۲ با درک واقعیتهای حاکم بر جامعه و قبول کموزنی خود که هرگز به تنهایی قادر به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نخواهد بود. از سقف مطالبات آرمانی گذشت و برای رسیدن به کف خواستههای خویش رضایت داد. کاندیدای اصلی اصلاحات (دکتر عارف) را محترمانه مجبور به انصراف به نفع روحانی و تشکیل دولت ائتلافی تدبیر و امید کرد.
شرایط امروز اصلاحطلبان با عملکرد نه چندان مطلوب دولت یازدهم شکنندهتر از آن است که اجازه چنین ریسک بزرگی همچون عبور از روحانی برای رسیدن به سقف مطالبات آرمانی را به آنها بدهد. لذا پیشبینی میشود که کاندیداهای در سایه پس از استفاده از فرصتهای تبلیغاتی و همراهی رئیس دولت تدبیرو امید در دقایق پایانی مهلت قانونی با یادآوری نصایح پدر معنوی دولت - دیگر در قید حیات نیست - و تشویق طرفداران خود به رای مجدد به تداوم دولت به نفع آقای روحانی از کاندیداتوری انصراف دهند.
چهارم) تجربه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نشان داده هیچ یک از نحلههای اصولگرایان که در این دوره از انتخابات زیر بیرق و خیمه جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ساماندهی میشوند به تنهایی قادر به جذب اکثریت مطلق آرا و پیروزی در انتخابات را نخواهند داشت لذا این جبهه با عبرت از گذشته برای پیروزی در انتخابات پیش رو، چارهای جز ائتلاف با گروههای هم سوی عقیدتی خود ندارد.
مجموعه حرکت این جبهه علیرغم انتقاداتی که به نحوه تشکیل شورای مرکزی و نفرات آن و برگزاری مجامع و تصمیمات آن وارد است در کل به سمت وحدت و یکپارچگی پیشرفتهاند. گرچه حذف مهندس مصطفی میرسلیم کاندیدای قدیمیترین تشکل شناسنامهدار رسمی حزبی - مؤتلفه اسلامی - از اشتباهات استراتژیکی آنها بود و در حالی که نظرسنجیها بیش از ۶۰ درصد مطالبات مردم را در این دوره مسایل اقتصادی و معیشتی نشان میدهد حذف چهره اقتصاددانی همچون دکتر خوشچهره و یا بیتوجهی به اقتصاددان سادهزیستی مانند دکتر حسن سبحانی از دیگر اشتباهات این گروه تازهکار و بیتجربه محسوب میشود و گرچه روحیه اسلامی و انقلابی، تعهد و نجابت دکتر جلیلی علیرغم همه بیمهریها و کملطفیها در حق ایشان، او همچنان خود و طرفداران جبهه پایداری را مقید به تقویت جمنا میکند.
اما یقینا منتخب نهایی این جبهه در ادامه همراهی و باقیماندن بر تعهدات آنها بسیار تعیینکننده خواهد بود. کمااینکه اگر انتخاب نهایی این جبهه از بین کسانی باشد که در دوره قبل به رقابت با آنها پرداخته باشند.
این همراهی را با تردید جدی مواجه خواهد کرد.به نظر میرسد از بین پنج منتخب اولیه جمنا تنها گزینه که توانایی بالقوه ایجاد وحدت بین نحلههای مختلف اصولگرایان و تشکیل دولت ائتلافی دوازدهم با مشارکت تمام نیروهای انقلاب را دارد کسی به جز حجتالاسلام رئیسی نباشد. او تنها کسی است که میتواند با جذب اخلاقمدارانه نیروهای متدین و انقلابی، حتی اردوگاه رای آقای روحانی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
پنجم) با اوصافی که گذشت، در صورتی که گزینه نهایی جمنا برای کاندیدای ریاست جمهوری، حجتالاسلام رئیسی باشد.آیا میتوان گفت که ایشان پیروز انتخابات و رئیسجمهور آینده کشور خواهد بود؟هرگز! چراکه آنچه گفته شد شرط لازم بود و شرط کافی نیست!
زیرا شرط کافی برای انتخاب رئیسجمهور در ایران از منطق رویکردی و تودهوار پیروی میکند. برای مثال در دوم خرداد ۷۶ اکثر گروههای مرجع آن روز درپی به کرسی نشاندن آقای ناطقنوری بودند اما رویکرد تودهها و اراده مردم خلعت ریاست جمهوری را برتن آقای خاتمی پوشاند. در خرداد ۸۴ تمام یقه سفیدها از جناحین چپ و راست به دنبال سردار فقید سازندگی بودند امام اراده یقه چروکها و فراموش شدههای جامعه آقای احمدینژاد را برای دو دوره به کرسی ریاست جمهوری نشاند.
حال باید منتظر ماند و دید که مهر کدام یک از کاندیداها بر دل ملت ایران خواهد نشست و اراده آنها باز پیروزی را بر شانه چه کسی خواهد نشاند؟!