مذاکرات وین میان تیم هستهای جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۴ و حضور حاشیهای آمریکا در حالی جریان دارد که شواهد امر نشانگر رویکرد آمریکایی به اتلاف وقت و زمان بر کردن مذاکرات بدون هیچ تغییری درتحریمهاست. رفتاری که نه تنها در وین بلکه در مواضع مقامات ارشد آمریکا می توان مشاهده کرد. در همین چارچوب بایدن رئیس جمهور آمریکا در سخنانش در کنگره به موضوع برنامه هستهای ایران نیز اشاره کرد و مدعی شد که برنامه هستهای ایران تهدیدی جدی علیه امنیت آمریکا و جهان بهشمار میروند و واشنگتن با متحدانش همکاری نزدیکی از طریق دیپلماسی و یا اقدامات بازدارنده جهت مقابله با تهدیدات ناشی از این کشورها خواهد داشت. از سوی دیگر بلینکن وزیر خارجه آمریکا با متهم کردن ایران به فعالیتهای ثباتزدا در منطقه، مدعی شد با وجود حصول توافق هستهای، واشنگتن بازهم تاکید کرده که به اقدام علیه فعالیتهای تهران در دیگر حوزهها ادامه میدهد. جان کربی سخنگوی وزارت دفاع آمریکا نیز مدعی شد که مقابله با تهدیدهای ایران در دریا و حمایت از شبکههای تروریستی و تداوم توسعه و تولید موشکهای بالستیک، ضرورت امنیت ملی ما است. در همین حال از وین نیز خبرها حکایت از آن دارد که آمریکا نه تنها تا کنون لغو همه تحریمها را نپذیرفته، بلکه حتی با لغو موثر همان تحریمهای ناقص هم موافقت نکرده است. آمریکا قصد دارد تحریمهای اصلی اقتصادی ایران را صرفا در بازه های ۴ ماه و ۶ ماه به صورت موقت متوقف و نه حتی لغو کند که در این صورت هیچگونه گشایش اقتصادی و روابط اقتصادی خارجی جدی شکل نخواهد گرفت.
حال این سوال مطرح است که ریشه رفتار آمریکاییها چیست و آیا میتوان امیدی به مذاکرات وین داشت.؟ در ارزیابی رفتاری آمریکایی ها دو محور قابل توجه مشاهده می شود. نخست آنکه نگاهی به تاریخ مکتوب رفتاری آمریکا از جمله در حوزه توافقاتشان به روسیه، چین و حتی افغانستان و عراق برای خروج از این کشورها و نیز برجام نشان میدهد که آنها بیش از آنکه اهل عمل باشند اهل تاریخ شفاهی یا همان سخنرانی و گفتارهای رسانه ای و مصاحبهای هستند لذا هرگز به وعدههای خود در بسیاری از توافقات جهانی عمل نکردهاند مگر آنکه به صورت یک جانبه به نفع آنها بوده باشد. در باب مذاکرات اخیر نیز میتوان گفت که پیروان مذاکره از جمله تیم هستهای به ریاست دستگاه دیپلماسی کشور به جای مطالعه تاریخ مکتوب رفتار آمریکا به تاریخ شفاهی یا همان گفتارها و مصاحبههای مقامات جدی این کشور توجه کرده و با تصور تغییر در رفتار آمریکاییها خواستار احیای مذاکرات با نام آنچه لغو تحریمها نامیدهاند، شدهاند.
دوم آنکه در اوج مذاکرات وین و در حالی که تهران به همگرایی همه جانبه با روسیه و چین و دستاوردهای میدانی برای فشار بر اروپا و آمریکا نیاز دارد، دومین دلبستگی آقای ظریف رئیس دستگاه دیپلماسی، به تاریخ نگاری شفاهی که فایل صوتی آن به طور سوال برانگیزی جهانی و پخش سراسری گردید، تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات و تقویت موقعیت آمریکا و اروپا را به همراه داشته است چنانکه پس از انتشار آن فایل صوتی، لحن آمریکاییها مبنی بر استمرار تحریم ها و بیان مطالبات سنگین هستهای، منطقهای و موشکی از ایران شدت گرفت. شاید بتوان گفت خطای اول تیم هستهای به ریاست آقای ظریف آن بود که به جای مطالعه تاریخ مکتوب آمریکا به تاریخ شفاهی مقامات آمریکایی دل خوش کرده و پیشنهاد ورود به مذاکرات را دادند و شاید دومین خطای اقای ظریف در مقطع کنونی هم آن بوده است که تاریخ مکتوب پس لرزههای افشای اسناد و مصاحبههای لو رفته مقامات سایر کشورها را مطالعه نکرده و برای ثبت در تاریخ به تاریخ نگاری شفاهی پرداخته که هزینه آن برای امنیت ملی و حتی لغو تحریمها بسیار سنگین بوده است.
به هر تقدیر آنچه از برآیند رفتاری آمریکاییها بر میآید آن است که لغو تحریمی صورت نخواهد گرفت و مذاکرات وین صرفا برای فشار بر ایران برای تن دادن به خواستههای آمریکا میباشد و یا حداقل فرسایشی کردن مذاکرات برای تاثیرگذاری بر انتخابات و گرفتار سازی دولت آینده در مذاکرات تحمیلی بر جای مانده از اشتباه محاسباتی احیا کنندگان مذاکرات وین باشد.
نویسنده: قاسم غفوری