غرب آسیا و حوزه پیرامونی آن طی هفتههای اخیر با تحولاتی قابل تامل همراه شده است که میتوان آن را برگرفته از سناریوی واحد دانست که علیه منطقه طراحی و اجرا شده است. افغانستان در حالی پس از خروج اشغالگران برای رسیدن به ثبات و امنیت امیدوارتر شد، تحرکات مشکوک گروههای تروریستی همچون داعش فضایی از ناامنی را به این کشور تحمیل کرده است. جمعه هفته گذشته انفجار در مسجد قندوز و جمعه اخیر حمله تروریستی به نمازگزاران در قندهار میرود تا سناریوی کشاندن افغانستان به جنگ داخلی با محوریت شیعه و سنی را تقویت نماید.
در عراق نیز در حالی انتخابات زودهنگام برگزار شد که گزارشهای منتشره از تخلفات انتخاباتی از سوی مسئولان برگزاری انتخابات حکایت دارد که اعتراضات شدید جریانهای سیاسی را به همراه داشته است. نتایجی که عملا با روند میدانی و حقایق جاری در عراق همخوانی ندارد و بسیاری آن را نوعی آمار سازی به جای شمارش آرا میدانند. در سوریه نیز حملات گروههای تروریستی از یک سو و تحرکات نظامی ترکیه و رژیم صهیونیستی و البته آمریکا برای کشتار مردم و هدف قرار دادن ارتش سوریه شدت گرفته است.
در لبنان نیز در حالی سیاسی کاری بازپرس پرونده انفجار بندر بیروت خشم مردم را رقم زده است که در جنایتی بزرگ شبه نظامیان وابسته به سمیر جعجع از محورهای اصلی غربگرایی در لبنان، اقدام به تیراندازی به مردم کردند که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشته است. این جنایت در حالی روی داده که مطالبه مردم صرفا پایان سیاسی کاری دادگاه مذکور و خودداری از تن دادن به خواستههای آمریکا و سعودی بوده است.
نگاهی به روند تحولات این چهار کشور و نیز نقطه اشتراکی که میان آنها وجود دارد که همانا دخالتهای آمریکا و ایادی آن در این بحرانهاست، نشانگر طراحی سناریویی جدید در منطقه است که محور آن را کشاندن کشورها به جنگ داخلی تشکیل میدهد. آمریکا که با حقارت افغانستان را ترک کرده و اکنون نیز زمزمههای اخراج آن از عراق بلندتر شده است، به دنبال بهانهای برای ادامه بحرانسازی در منطقه است تا با این حربه ادامه ماندگاری و یا حداقل محروم سازی منطقه از دستاوردهای اخراج آمریکا را رقم زند. با توجه به این حقایق میتوان گفت که امروز منطقه بیش از هر زمان دیگری نیازمند همگرایی میان کشورهاست تا از روشن شدن آتش فتنهای جدید در منطقه جلوگیری گردد. آنچه مسلم است آنکه آمریکا و عقبه صهیونیستی و عربی آن حاضر به پذیرش امنیت در منطقه نبوده و تلاش دارند تا با بحرانسازی علیه مناطق بحران خیر منطقه را بار دیگر به سوی نابودی و حتی پذیرش حضور نظامی آمریکا وادار سازند.
نویسنده: قاسم غفوری
در عراق نیز در حالی انتخابات زودهنگام برگزار شد که گزارشهای منتشره از تخلفات انتخاباتی از سوی مسئولان برگزاری انتخابات حکایت دارد که اعتراضات شدید جریانهای سیاسی را به همراه داشته است. نتایجی که عملا با روند میدانی و حقایق جاری در عراق همخوانی ندارد و بسیاری آن را نوعی آمار سازی به جای شمارش آرا میدانند. در سوریه نیز حملات گروههای تروریستی از یک سو و تحرکات نظامی ترکیه و رژیم صهیونیستی و البته آمریکا برای کشتار مردم و هدف قرار دادن ارتش سوریه شدت گرفته است.
در لبنان نیز در حالی سیاسی کاری بازپرس پرونده انفجار بندر بیروت خشم مردم را رقم زده است که در جنایتی بزرگ شبه نظامیان وابسته به سمیر جعجع از محورهای اصلی غربگرایی در لبنان، اقدام به تیراندازی به مردم کردند که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشته است. این جنایت در حالی روی داده که مطالبه مردم صرفا پایان سیاسی کاری دادگاه مذکور و خودداری از تن دادن به خواستههای آمریکا و سعودی بوده است.
نگاهی به روند تحولات این چهار کشور و نیز نقطه اشتراکی که میان آنها وجود دارد که همانا دخالتهای آمریکا و ایادی آن در این بحرانهاست، نشانگر طراحی سناریویی جدید در منطقه است که محور آن را کشاندن کشورها به جنگ داخلی تشکیل میدهد. آمریکا که با حقارت افغانستان را ترک کرده و اکنون نیز زمزمههای اخراج آن از عراق بلندتر شده است، به دنبال بهانهای برای ادامه بحرانسازی در منطقه است تا با این حربه ادامه ماندگاری و یا حداقل محروم سازی منطقه از دستاوردهای اخراج آمریکا را رقم زند. با توجه به این حقایق میتوان گفت که امروز منطقه بیش از هر زمان دیگری نیازمند همگرایی میان کشورهاست تا از روشن شدن آتش فتنهای جدید در منطقه جلوگیری گردد. آنچه مسلم است آنکه آمریکا و عقبه صهیونیستی و عربی آن حاضر به پذیرش امنیت در منطقه نبوده و تلاش دارند تا با بحرانسازی علیه مناطق بحران خیر منطقه را بار دیگر به سوی نابودی و حتی پذیرش حضور نظامی آمریکا وادار سازند.
نویسنده: قاسم غفوری