قاطبه ملتهای شرافتمند ایران، عراق، لبنان، سوریه، ونزوئلا و بولیوی و حتی اکثریت معترضان این کشورها در این شرافت انسانی شریک هستند که در مقابل آمریکا ایستادهاند و اگر هم اعتراضی دارند، حاضر به همسویی با آمریکا نیستند.
اخیرا رژیم حاکم بر آمریکا اعلام داشته که ایجاد شهرکهای مسکونی اسرائیلی در اراضی کرانه غربی رود اردن در فلسطین، ناقض مقررات بینالمللی نیست. این موضع گام دیگری در تکمیل زنجیره اقدامات غیرقانونی دولت آمریکا در مختومه کردن تدریجی مسئله فلسطین به نفع رژیم غاصب صهیونیستی است. آمریکا تمامی مرزهای انسانی، اخلاقی و قانونی را در حمایت تمام عیار از رژیم صهیونیستی و زیرپا نهادن حقوق طبیعی، انسانی و قانونی ملت فلسطین پشت سر گذاشته است.
یک سال است که دولت قانونی ونزوئلا در نتیجه سیاستهای مداخله جویانه و براندازانه رژیم آمریکا، در بحران داخلی فرو رفته و ملت آن رنجهای بیشمار ناشی از مداخلات غیرقانونی و سلطه طلبانه آمریکا را تحمل میکنند. البته مشکلات اقتصادی عمیق و طولانی مدت مردم ونزوئلا نیز نتیجه سالها مداخلات آمریکا در امور داخلی این کشور ثروتمند نفتی بوده است.
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در بولیوی، رئیس جمهور ضدآمریکایی و ضداسرائیلی این کشور برای یک دوره دیگر انتخاب شد، اما مداخله مستقیم آمریکا در امور داخلی بولیوی، بحران سیاسی داخلی این کشور را رقم زد. رئیس جمهور منتخب مجبور به کناره گیری و خروج از کشور شد و خیابانهای بولیوی صحنه ناآرامیها و خونریزیها شده و اوضاع امنیتی و اقتصادی و زندگی روزمره مردم این کشور در هم گره خورده است.
آمریکا تحولات جاری عراق را محملی برای تسویه حساب با ایران قرار داده
با گذشت کمتر از یک سال از شکل گیری دولت جدید عراق به نخست وزیری عادل عبدالمهدی، خیابانهای بغداد و شهرهای مختلف این کشور ناگهان به طور سؤال برانگیزی صحنه اعتراضات خیابانی شده است. البته عبدالمهدی در طول یکسال گذشته با مقاومت در برابر برخی زیاده خواهیهای دولت آمریکا، نشان داد که به دنبال تعیین حد و مرزی برای مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورش میباشد. به طور نمونه وی به رغم فشار و مخالفت آمریکا، اقدام به بازگشایی مرز بوکمال با سوریه کرد و مسیر ترانزیتی بین دو کشور را باز کرد. به فاصله اندکی پس از این رویداد، اعتراضات مردمی در این کشور در اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی آغاز شد که البته تا جایی که مربوط به خواستههای اقتصادی و معیشتی و مبارزه با فساد بود، مطالبه بر حق و درستی بود- اما انحراف مسیر تظاهرات مسالمت آمیز مردم به سمت تخریب و آتش زدن و ویرانی و نیز تغییر جهت آن علیه الحشد الشعبی و ترور وحشیانه برخی فرماندهان برجسته الحشد، نشان از موج سواری برخی جریانهای مشکوک در این کشور دارد. اما دولت آمریکا نیز در این میان تمام وزن سیاسی خود را در کفه مخالفان دولت عراق و در حمایت از تغییر دولت این کشور قرار داده است. آمریکا عملا تحولات جاری عراق را محملی برای تسویه حساب با ایران و جریانهای هوادار ایران قرار داده است.
لبنان نیز در این میان وضعی بهتر از عراق ندارد. تظاهرات و مطالبات مشروع مردمی در این کشور به سرعت تغییر جهت داد و به رغم هشدارهای دلسوزان این کشور مبنی بر پیشگیری از ایجاد خلاء سیاسی و اجازه به دولت برای اجرای اصلاحات اقتصادی مصوب، فشارهای سیاسی خارجی باعث استعفای سعد حریری شد. به دنبال آن، رسانههای شناخته شده ضدمقاومتی در منطقه و خارج از منطقه با سوءاستفاده از شرایط جاری، در پی آن هستند که حزب الله لبنان را که هیچگاه مسؤول حکومت در لبنان نبوده است مسؤول نابسامانیهای اقتصادی این کشور معرفی کنند. آمریکا در این میان پرچمدار معرکه علیه حزب الله و عامل اصلی کشاندن شرایط لبنان به نقطه غیرقابل بازگشت است.
جنگ تبلیغاتی و رسانهای علیه ایران کلید خورده
اما ایران نیز در این روزها نوع جدیدی از ناآرامیهای داخلی را شاهد بوده است. اقدام دولت ایران در اصلاح قیمت بنزین با هدف ایجاد عدالت طبقاتی در استفاده از سوبسید انرژی، با اعتراض آرام و مسالمت آمیز برخی از مردم مواجه شد. اما این اعتراضات مسالمت آمیز مردمی به سرعت مورد سوء استفاده گروههای آشوبگر و سازمان یافته و آموزش دیده در شهرهای مختلف قرار گرفت. در زمان کوتاهی اماکن عمومی دولتی و خصوصی، مورد هجوم و تخریب و آتش قرار گرفت. تاکتیک کشته سازی نیز از سوی برخی افراد مزدور با استفاده از سلاح های سرد و گرم دنبال شد و تلاش گردید که کشور وارد یک بحران پیچیده داخلی شود. با روشن شدن حقایق، در زمانی بسیار کوتاه مردم معترض صف خود را از آشوبگران جدا کرده و تیر دشمنان به سنگ خورده است. اما اکنون جنگ تبلیغاتی و رسانهای علیه ایران کلید خورده است. در این میان اما آمریکا با تمام توان خود رسما به صحنه آمده و خود را در کنار آشوبگران قرار داده است. وزیر خارجه آمریکا رسما اعلام میکند که ما در کنار ملت ایران (آشوبگران) هستیم. نماینده ترامپ در امور ایران آشکارا میگوید تا زمانی که ایران سیاستهای خود را در منطقه تغییر ندهد و به یک کشور عادی تبدیل نشود، این وضعیت ادامه خواهد یافت.
در همین ایام رژیم صهیونیستی هم دست به تجاوز جدیدی به حریم هوایی سوریه میزند و مناطقی را در دمشق و اطراف فرودگاه بینالمللی این شهر با موشک مورد هدف قرار میدهد. وزیر جنگ این رژیم آشکارا اعلام میکند که اینگونه حملات علیه سوریه ادامه خواهد یافت!
جغرافیای تنشها و آشوبها کاملا مشخص است. ونزوئلا و بولیوی در آمریکای لاتین و فلسطین، لبنان، عراق، سوریه و ایران در خاورمیانه. تمام این کشورها در اردوگاه محور مقاومت ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی قرار دارند. جالب آن است که در تحولات تمامی کشورها و حوزههای یادشده، آمریکا مهمترین بخش آشوبها و یا ایجاد کننده اصلی است. صحنه کاملا روشن است؛ همگام با حرکت گام به گام رژیم آمریکا در حذف مسئله فلسطین و توسعه سرزمینی اسرائیل، فشار بر مراکز و کانونهای مقاومت ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی روز به روز بیشتر میشود. هدف واضح است؛ تسلیم کردن اردوگاه جهانی مقاومت علیه سلطه آمریکا و استیلای رژیم صهیونیستی.
تا جایی که مسئله به آمریکا و رژیم صهیونیستی مربوط میشود، میتوان گفت که این تحولات استمرار سیاستهای گذشته و طولانی مدت آمریکا در جهان به طور عام و در دو منطقه آمریکای لاتین و خاورمیانه به طور خاص میباشد. البته این سیاستها در دوره ریاست جمهوری ترامپ با شفافیت و صراحت شگرفی در حال پیگیری است و سرعت و شدت بیشتری یافته است.
در میانه تحولات پیچیده منطقه و جهان، سؤالی که مطرح میشود این است که کشورهای اسلامی در کجای این معادلات قرار دارند و چه نقشی را ایفاء میکنند؟! چنانچه با اغماض و مسامحه بگوییم که رویکرد دولتها توأم با محاسبات و ملاحظات بسیار است، اما در این میان نخبگان و صاحبانان قلم این کشورها در کجای مسئله قرار دارند؟
عجیب است که تعداد قابل توجهی از صاحبان قلم و تریبونهای رسانهای در میانه این رویارویی آشکار دو جبهه حق و باطل، محور مقاومت را به طور تقریبا روزانه به قلم تیز و پرنیش و اتهام خود مینوازند. اینان نه تنها چیزی از آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیگویند، بلکه تأیید کننده تمام عیار سیاستهای لخت و بی شرمانه آمریکا در ضدیت با محور مقاومت هستند.
اینان همراه و همصدا با آمریکا و رژیم صهیونیستی، تمامی گروههای مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و سوریه را به جرم همسویی سیاسی و یا هم کیشی مذهبی با ایران تروریست میخوانند و مشوق آمریکا در تشدید اقداماتش علیه این گروهها هستند. اینها نویسندگانی هستند که هر روز نابودی ایران و گروههای مقاومت را آرزو میکنند و برای هر ضربهای که آمریکا یا رژیم صهیونیستی بر آنان وارد کنند، کف میزنند و غریو شادی سر میدهند. اینان با هر اتفاق ناگواری که برای ایران و ایرانیان رخ میدهد و یا آشوبی که در گوشه و کنار آن ایجاد میشود، آرزوی قلبی خود را عیان میکنند که نظام حاکم بر ایران تا مرز سقوط فاصله چندانی ندارد. اینها همانانی هستند که همگام با «جان بولتون» دستیار سابق امنیت ملی ترامپ، در طول یک سال گذشته کام خود را با این خیال شیرین میکردند که انقلاب اسلامی ایران ۴۰ سالگی خود را نخواهد دید.
البته این افتخار برای ایران و ایرانیان بس است که ۴۰ سال در برابر زورگویی آمریکا و رژیم صهیونیستی قد برافراشته و شرافتمندانه ایستاده و هزینههای آن را پرداخت کردهاند. توهین و ناسزاگویی این دسته از نویسندگان نیز بخش ناچیزی از هزینههای این ایستادگی در مقابل زورگویی و شرارت آمریکاست.
اما این دسته از گویندگان و نویسندگان به همراه آمریکا و رژیم صهیونیستی بدانند که ایران و محور مقاومت امروز درخت تناوری است که طوفانهای زیادی را پشت سر گذاشته و ریشه خود را در اعماق زمین و زمان محکم کرده است. قاطبه ملتهای شرافتمند ایران، عراق، لبنان، سوریه، ونزوئلا و بولیوی و حتی اکثریت معترضان این کشورها - که درخواستها و اعتراضات مشروعی دارند - در این شرافت انسانی شریک هستند که در مقابل آمریکا ایستادهاند و اگر هم اعتراضی دارند، حاضر به همسویی با آمریکا و رکوع در مقابل آن نیستند. به این دسته از نویسندگانی که خود را به هر دلیلی در کنار آمریکا و دشمن صهیونیستی قرار دادهاند، باید تأکید کرد که سنت الهی بر پیروزی محور حق استوار است و این نصرت چندان دور نیست اگر چشمان حقیقت بین داشته باشیم.