دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۸
کد مطلب : 112037
درباره انفعال و سنگر گرفتن نیروهای انقلابی پشت شخصیت رهبری

مسئولان آسوده بخوابید، رهبری بیدار است !

مسئولان آسوده بخوابید، رهبری بیدار است !

چند سال قبل یکی از دوستان از نماینده مجلسی روایت می‌کرد که همه کتابهای مورد تقریظ رهبری را در دفتر کارش جمع کرده بود و به عنوان هدیه فرهنگی به مراجعان دفترش تقدیم می کرد.نکته جالب اینکه راوی این خبر، اقدام جناب نماینده را که اتفاقا عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم بود، مصداق ترویج کتابخوانی و حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر انقلاب می دانست و بر الگوگیری از این روش اصرار می نمود!
در جامعه ما کم نیستند چنان مسئولین و نمایندگان فرهنگی، که به جای اینکه طبق وظیفه ذاتی خود مثلا دنبال شناخت و تبلیغ کتابهای ارزشمند و نویسندگان صاحب ذوق باشند و غبار از چهره آثار گمنام بردارند، به انتظار تقریظ رهبری نشسته اند تا کم کاری و غفلت فرهنگی خود را پشت همت و دقت شخص رهبری پنهان کنند.
اما مگر رهبری این فرصت را دارد که همه کتابهای چاپ شده در کشور را بخواند و آثار خوب را از میان آنها معرفی کند؟! تکلیف صدها کتاب خوب دیگری که هر سال چاپ می شود و بنا به هزار و یک دلیل به دست رهبری نمی رسد، چه می شود؟! آنها ارزش طرح و معرفی ندارند؟! پس وظیفه ذاتی نهادها و مسئولین فرهنگی جامعه چیست؟!
متاسفانه این نوع رفتار انفعالی در قبال مسئولیت های رسمی و اجتماعی و سنگر گرفتن پشت شخصیت رهبری، همچنان در میان جریان ها و نیروهای انقلابی رونق دارد.گویی فقط رهبر موظف است فیلم و کتاب خوب را به ما معرفی کند، معضلات اجتماعی و فرهنگی ما را حل کند، دولت و مجلس ما را نقد و اصلاح کند و حتی هزینه بی تدبیری در تصمیم بنزینی سران قوا را شخصا برعهده بگیرد!
آیا موضع گیری کلی رهبری در موضوع بنزین درعین اذعان به حمایت از نظر کارشناسی، نافی و مانع اظهار نظر کارشناسی اقتصاددانان، جامعه شناسان و اهالی رسانه در این خصوص است؟!
چرا نیروهای انقلابی علیرغم تاکید درست مبنی بر تفکیک جریان اعتراض و اغتشاش، هیچ عملکرد مطالبه گرانه در خصوص به رسمیت شناختن حق اعتراض مردمی انجام ندادند؟!
چرا حتی نمایندگان انقلابی هم در طرح سئوال و استیضاح وزیران مقصر، دچار لکنت شدند و به بهانه لبیک گویی به نظر رهبری سکوت اختیار کردند؟!
متاسفانه سالها است که برخی از اصحاب انقلاب،

با منطق به ظاهر مقدس «ولایت مداری» راه و رسم اندیشیدن، اظهار نظر و اعتراض را بر صاحبان فکر و اندیشه و حتی عدالتخواهان مطالبه گر بسته‌اند و بر این گمان هستند که طرح هرگونه نظر و ایده کارشناسی متفاوت با برداشت رهبری، یا نقد و اعتراض به عملکرد برخی نمایندگان منصوب رهبری، در حکم تقابل با ولایت فقیه است و به معنای همراهی و همدستی با دشمنان نظام و انقلاب! سئوال مهمی است که چرا جامعه انقلابی ما گرفتار چنین تنگ نظری‌های عجیب و غریب شده است؟! مگر نه اینکه حقوق متقابل حاکم اسلامی و مردم در نهج البلاغه مولا علی(ع) آمده است و بیان آزادانه نظرات ولو متفاوت با نظر حاکم اسلامی، هیچ اشکال شرعی، قانونی و عقلانی ندارد؟! و مگر نه اینکه خود رهبری، بارها نخبگان دانشگاهی را به نقادی دقیق همه ارکان نظام و اظهارنظرهای جسورانه و کارشناسی دعوت کرده اند؟! واقعا چه اشکالی دارد که صاحبنظران انقلابی ما در برخی مسائل مهم و حیاتی کشور برداشت و نظری متفاوت با رهبری داشته باشند و آن را طرح کنند؟! فلسفه وجودی نخبگان، کارشناسان فکری و حتی نمایندگان مردم در یک جامعه پویا، تولید فکر و ایده و تبدیل آنها به طرح و برنامه در ساختار مدیریتی جامعه است.اگر چنین امکانی برای آنها فراهم نباشد و قرار باشد آنها هم مو به مو مطابق نظرات رهبری فکر کنند و حرف بزنند، پس اصلا چه لزومی به وجود آنها است؟!
رونق و فراگیری چنین رویه های خودسانسوری در میان اصحاب انقلاب، خسارات بزرگی را متوجه جامعه متکثر ایران امروز خواهد نمود. مانع تراشی برای طرح نظرات و افکار جسورانه (در همه حوزه های سیاست، اندیشه و فرهنگ) هم باعث زوال پویایی و تحرک علمی در میان نخبگان جامعه می شود و هم باعث رونق فضای تملق و ظاهرسازی در مناسبات اجتماعی و سیاسی، آفتی که امروز به وضوح در جامعه ما ریشه دوانده است. نه تنها بخشی از مدیران و مسئولان جامعه ما، که حتی برخی افراد و جریانهای انقلابی هم برای خود «اندرونی و بیرونی» قائل هستند، آنها در جمع های خودمانی و غیررسمی به یک گونه حرف می زنند و نقد می کنند و در جمع های رسمی و رسانه ای به گونه ای دیگر!.
خسارت بزرگ دیگری که از ناحیه مدعیان ولایت مدار اهل سکوت اتفاق می افتد، تضعیف نهاد رهبری است.
نهاد رهبری با توجه به وظایف بزرگ و سنگینی که برعهده دارد، هرگز بی نیاز از مشاوره‌های تخصصی و کارشناسی نبوده و نیست. اظهارنظرهای کارشناسی، جسورانه و آزاد اصحاب فکر و اندیشه انقلاب در مطبوعات و رسانه‌ها، می تواند بخشی از این مشاوره‌های صادقانه، صریح و بی تعارف باشد که اتفاقاً، هم در جهت تقویت نهاد رهبری عمل می کند و هم در اتخاذ تصمیمات بزرگ و سخت، به اندازه سهم خود بار مسئولیت بر دوش می کشد. با این حال، بانیان و مروجان مسئولیت گریزی و سکوت نیروهای انقلاب، هرگز این اندازه از تحرک و مسئولیت پذیری عمومی در سطح جامعه را برنمی تابند، شعار نانوشته آنها فقط یک چیز است: «آسوده بخوابید، رهبر بیدار است». غافل از اینکه فلسفه انقلاب اسلامی بیداری همگانی بوده و هست و گذر از حوادث پرخطر دنیای امروز، فقط با بیداری همه ما ممکن خواهد بود، همه «همه ما»!

نویسنده: مهدی نورمحمدزاده

https://siasatrooz.ir/vdcbf5b8zrhb8gp.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی