زمانی شبکه نمایش خانگی حیاط خلوتی بود تا کارگردانهایی که دیگر بنا نداشتند با تلویزیون کار کنند شانس جذب مخاطب را برای آثار خود از طریق این رسانه محک بزنند. در ابتدا شبکه نمایش خانگی برای تلویزیون رقیب جدی محسوب نميشد. شاید به این جهت که خود فیلمسازان نیز آن تعهد و الزامی که برای کار با تلویزیون قائل بودند در آثار خود برای شبکه نمایش خانگی رعایت نميکردند، اما به مرور اوضاع تغییر کرده است.
این روزها اما با توزیع سریال شهرزاد بار دیگر شبکه نمایش خانگی بر سر زبانها افتاده و تلویزیون رقیبی جدی در کنار خود احساس ميکند. رقیبی که اگر چه استفاده از آن برای مردم هزینه دارد اما ظاهراً بیش از سریالهاي تلویزیون مخاطب پیدا کرده است.
اگر چه این روزها نقد سریال معمای شاه همهگیر و حتی حرفی تکراری شده اما شاید دلیل اصلی این اتفاق همزمانی پخش سریال شهرزاد در ژانر تاریخی با پخش سریال معمای شاه از تلویزیون است. این مسئله خود به خود باب قضاوت و مقایسه این دو را باز کرده است. مقایسهاي که اجتنابناپذیر به نظر ميرسد.
سریال شهرزاد قصه عاشقانهاي را در بستر تاریخ معاصر ایران در دهه ۳۰ روایت ميکند و با این شعار که «در حوادث عشق اولین قربانی است» سعی در بیان روایت عاشقانه خود دارد. استفاده به جا از موسیقی و چهرهاي مثل محسن چاوشی در کنار پیوستهاي تبلیغاتی استاندارد و به روز، شهرزاد را حتی از دیگر سریالهاي شبکه نمایش خانگی نیز متمایز کرده است.
اصلیترین ویژگی سریال شهرزاد که به نظر آن را از نمونههاي مشابه پیش مياندازد وجه قصهگو بودن است. مردم ایران نشان دادهاند که عاشق قصه شنیدن هستند. اتفاقاً به همین علت است که برخی سریالهاي تلویزیون که شاید از لحاظ کارگردانی قابل اعتنا نباشند اما فیلمنامه به نسبت قابل قبولی داشته باشند از جانب مردم استقبال ميشوند.
مخاطب قصه شهرزاد را دنبال ميکند از آن جهت که تکلیفش مشخص است. کاراکترها را ميشناسد مشکل و سختیهاي قهرمان را لمس ميکند و خود را در موقعیت او قرار ميدهد. با او ميخندد و با او گریه ميکند. اتفاقی که در معمای شاه نميافتد و مخاطب با انبوهی از کاراکترها مواجه هست که به یکباره وارد قصه ميشوند و مخاطب هیچ اطلاعاتی از گذشته آنها و نسبت آنها با قصه ندارد.
بنابراین او در انتظار قسمت بعد خواهد بود و حتی با این وجود که باید برای تماشای آن پول پرداخت کند اما از آن جهت که احترامش حفظ شده و فیلمساز برای او قصه ميگوید حاضر به پرداخت این هزینه ميشود.
این در حالی است که مخاطب با تماشای معمای شاه نه تنها انتظار قسمت بعد را نميکشد بلکه برای فهم آن احتیاج دارد تا یک قسمت را چندبار ببیند و البته چند کتاب نیز در کنارش مطالعه کند تا شاید بتواند با کاراکترهاي فیلم ارتباط برقرار کند. به همین دلیل شاید تماشای برنامه شبهاي تاریخ که با حضور اساتید تاریخ پس از سریال پخش ميشود برای بسیاری از مخاطبان جذابتر است.
شاید روایتی که سازندگان شهرزاد از کودتای ۲۸ مرداد دارند دارای اشکالاتی باشد و آن چنان که باید با واقعیت مطابقت ندارد با این حال از طرف دیگر ميتوان گفت این روایت آن قدر دراماتیزه شده است که باور مخاطب را بر ميانگیزد و هرگاه نام کودتای ۲۸ مرداد به گوشش ميخورد به یاد اتفاقات این فیلم و آثار و تبعات این کودتا و زمینههاي آن ميافتد.
حال آنکه در سریال معمای شاه عظیمترین و عجیبترین اتفاقات تاریخ معاصر روایت ميشوند بدون آن که مخاطب لحظهاي از آنها را به خاطر بسپرد یا به خاطر بیاورد یا حتی گاهی اصلا متوجه شود شاهد چه رخدادی است!
مواجهه سینما با تاریخ در کشور ما با وجود همه تجربههاي گذشته نشان ميدهد هنوز مردم و مخاطب عام به تماشای آثار داستانی در بستر تاریخ علاقه نشان ميدهند و برای آن حاضر به پرداخت هزینه هم هستند، اما به شرطی که واقعا پای قصه در میان باشد. (فردا)