معنای توسعه
توسعه در لغت به معنای وسعت دادن و پیشرفت است؛ اما در مفهوم، از آن، تعاریف متعددی توسط نظریه پردازان ارائه شده است. توسعه، فرآیندی است که متضمن پیشرفت مداوم در همه عرصههای زندگی انسان اعم از مادی و معنوی و بهبود بنیانهای ملی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باشد و انسان در این فرآیند، به حیاتی با عزت نفس و متکی به خود، همراه با گسترش دایره انتخاب در محدوده پذیرفته شده، دست یابد. با این تعریف میتوان به این نتیجه پی برد که توسعه، دارای ابعاد گسترده فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.
تا پیش از دهه هفتاد میلادی، توسعه، امری صرفا اقتصادی و مادی با رشد تولید ناخالص ملی تلقی میشد. کشورهای شرقی و غربی، همه همت خود را صرف دستیابی به بیشترین رشد در کم ترین زمان ممکن میکردند. با توجه به پیشرفتهای اقتصادی در این کشورها هرگز فقر و نابرابری اجتماعی، کاهش نیافت و بسیاری از ارزشهای معنوی انسان در تعارض با لوازم رشد، ضد توسعه قلمداد شدند و از رونق افتادند. بسیاری از نظریه پردازان بر این باورند که توسعه اقتصادی به تنهایی باعث رشد و توسعه نمیشود و باید چگونگی توزیع منابع رشد را نیز در کانون توجه قرار داد. هر یک از ابعاد توسعه (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) در به وجود آوردن یک توسعه مطلوب و پایدار، دخیل هستند؛ اما در ابتدا نقش توسعه اقتصادی از همه، شاخص تر به نظر میرسد.
الگوی توسعه
در همه جوامع، بویژه کشورهای در حال توسعه، این سؤال مطرح است که چگونه و با چه الگویی میتوان سریع تر به توسعه دست یافت؟ آیا چارچوبهای مناسب و قانونیای برای تحقق توسعه وجود دارد؟ آیا میتوان بدون تحول فرهنگی در جامعه به توسعه دست یافت؟ در ابتدا باید گفت، برای رسیدن به توسعه در مفهوم واقعی اش کشورهای در حال توسعه، چارهای جز پیمودن مسیر دشوار توسعه همه جانبه را نخواهند داشت و توسعه به معنای واقعی اش تحقق نخواهد یافت، مگر آن که جامع و همه سونگر باشد؛ زیرا انسان که عامل محوری توسعه است، حقیقی چند بعدی است، با همه نیازها، تواناییها و خواستههای بی شماری که دارد.
یک ملت فقیر، ملتی است که نیازهای اولیه زندگی اش را نمیتواند تأمین کند و نگاهش به بیرون دوخته شده است و در واقع، به کشورهای بیگانه وابسته است. در عرصه جهانی به چنین کشوری و سنتها و اعتقادات و فرهنگش به نگاه حقارت نگریسته میشود و از کمترین ارزش، برخوردار است. به راستی، یک جامعه وابسته، چگونه میتواند استعدادهای نهفته مردمش را شکوفا نماید؟ قدر مسلم آن است که بدون توسعه اقتصادی، هیچ جامعهای قادر نخواهد بود به خودکفایی و رهایی از وابستگی که از ارزشهای مهم جامعه انسانی است دست یابد و در این شرایط، حفظ شئون ملی و وحدت نظام، تقریباً غیرممکن است.
برای توسعه اقتصادی، نیاز به یک الگوی توسعه، قطعی به نظر میرسد. با توجه به الگوهایی که وجود دارد، برای کشورهای توسعه نیافته، تقلید از الگوی برونزا، مشکل آفرین است؛ زیرا یک الگوی وارداتی است و بی تردید بر اساس فرهنگها و ارزشهای خاصی پی ریزی شده است و با همان زاویه به جهان، انسان و روابطش با طبیعت اشیا و کالا مینگرد. با ورود این الگو به هر یک از کشورهای جهان سوم، در ابتدا شاید نتوان آن را معضل نامید، اما چنین الگوهایی، رفته رفته بدان جهت که با عقاید و باورهای این جوامع در تضادند، باعث بروز بحران هویت، تنش و ناآرامی در سطح جوامع میشوند. یکی از این تضادها تفاوت نرخ رشد جمعیت در کشورهای جهان سوم، با جهان توسعه یافته است. استفاده از الگوی برونزا باعث افزایش نیروی انسانی مازاد بر اشتغال میشود که نتیجه آن، بروز ناامنی، رو آوردن به شغلهای کاذب و افزایش فقر در سطح گسترده خواهد بود و به علت بی کاری و کاهش درآمد خانوادهها، به انحرافات بیشتر در جامعه منتهی میشود که خود این امر، سلامت بنیان خانواده را به خطر میاندازد.
معضل دیگری که در کشورهای جهان سوم وجود دارد، این است که مردمش میل بیشتری برای مصرف گرایی دارند و برخی از آنها، با آن که از تمکن مالی فراوانی برخوردارند، در طرحهای توسعه ملی شرکت نمیکنند و دولت را در پروژههای عمرانی و صنعتی یاری نمیرسانند و تمام سرمایه خود را صرف خرید اجناس لوکس از کشورهای توسعه یافته میکنند و در نتیجه، نابرابری اجتماعی افزایش مییابد. الگوی توسعه از اهمیت بالایی برخوردار است. بر برنامهریزان توسعه، لازم است که با فعال کردن بخش صنعت، کشاورزی و استفاده از نیروی انسانی که جزو منابع این جوامع محسوب میشود به الگوی اقتصادی پایدار و مطلوب، دست یابند؛ زیرا الگوی توسعه، زاده اجتماع، فرهنگ و ارزش حاکم است و در هر محیطی نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. با وجود این، توسعه اقتصادی، شرط لازم برای توسعه همه جانبه است و نه شرط کافی! در یک توسعه همه جانبه (همه سونگر)، انسان، محرک اصلی و محور نهایی توسعه است و نیازها و اهداف و آرمانهای بی شماری دارد که تنها در فرآیند پیچیده، جامع و چند بعدی توسعه میتواند دستیابی به آنها را آسان تر کند. از این روز توسعه بر مبنای خواسته هر اجتماع، باید بتواند برای معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، راه حل درستی بیابد تا به استقلال و خودکفایی که هدف غایی هر جامعه انسانی است منتهی شود.
منبع: مجله حدیث زندگی، شماره ۲۲