جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا در سفر به اراضی اشغالی با سران رژیم صهیونیستی دیدار کرد. حال این سوال مطرح میشود که هدف وی از این سفر چه بوده و چرا مقطع کنونی را برای این امر اختصاص داده است؟
آنچه از سوی سران آمریکا و صهیونیستها مطرح شده هماهنگی میان طرفین در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است. بولتون ادعا دارد که محور دیدارهایش اطمینان دادن به تلآویو درباره اقدام آمریکا علیه ایران است. وی تقارن این سفر با آغاز دور جدید آنچه تحریمهای ضد ایرانی عنوان میشود را نشانه این هماهنگی ضد ایرانی عنوان کرده است.
هر چند که این رویکرد میتواند از اهداف سفر بولتون به تلآویو باشد بویژه اینکه او سابقه طولانی در ضدیت با ایران را دارد و حتی در این راه همپیمانی با گروهک تروریستی منافقین که دستشان به خون انسانهای بیگناهی حتی مردم آمریکا آغشته است را آشکارا صورت میدهد اما بررسی روند تحولات منطقه نکات قابل توجهی را در خود دارد.
نخست آنکه در صحنه داخلی آمریکا در حالی زمان برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره نزدیک میشود که دموکراتها و جمهوریخواهان به شدت به دنبال جلب نظر لابیهای صهیونیستی و صاحبان پول و قدرت هستند. این رقابت چنان گسترده است که طرفین بر سر سیاست داخلی و خارجی اتهامات گستردهای را علیه یکدیگر مطرح و سعی دارند تا دیگری را عامل بحرانهای کشورشان معرفی کنند. این رقابت برای جلب نظر لابی صهیونیستی به شدت بالاست چنانکه ترامپ این روزها اقدامات بسیاری در حمایت از این رژیم صورت داده که افزایش کمکهای آمریکا به تلآویو و نیز سفر بولتون به اراضی اشغالی را میتوان در این چارچوب دانست.
نکته مهم دیگر آنکه رژیم صهیونیستی دوران مطلوبی را سپری نمیکند چنانکه در عرصه داخلی این رژیم اعتراضهای گسترده علیه نتانیاهو در جریان است در حالی که همزمان این رژیم در حال اجرای قوانین نژادپرستانه در قالب کشور یهود و نیز اشغال کرانه باختری است. سفر بولتون میتواند نوعی حمایت از نتانیاهو در برابر اعتراضات و البته حمایت از قانونهای نژادپرستانه این رژیم باشد.
نکته دیگر آنکه در تحولات غزه رژیم صهیونیستی نتوانسته از یکسو مقابل تظاهرات جمعههای حق بازگشت ایستادگی کند و این روند همچنان ادامه دارد و از سوی دیگر تجاوز نظامی این رژیم با پاسخ گسترده موشکی جبهه مقاومت مواجه شده چنانکه این رژیم وادار به ارائه طرح آتشبس شده که نوعی شکست در برابر اراده مقاومت است. در قبال تحولات سوریه نیز ارتش صهیونیستی هر چند بارها به خاک این کشور تجاوز داشته و آمریکا نیز اقدامات نظامی بسیاری صورت داده اما دستاوردهای سوریه و متحدانش عملا آنها را با شکست مواجه کرده است. ایجاد هماهنگی برای چگونگی ادامه بحرانسازی در سوریه و البته به کارگیری برخی رژیمهای عربی وابسته به آمریکا برای ایفای نقش در این بحرانسازی از دیگر ابعاد سفر بولتون میتوان باشد.
به هر تقدیر سفر بولتون را نمیتوان برگرفته از دستاوردها و موفقیتهای آمریکا و صهیونیستها در منطقه دانست بلکه نشات گرفته از زنجیرهای از چالشها و ناکامیهاست.
نویسنده: قاسم غفوری