رئیسجمهور آمریکا نامههایی به چندین تن از سران کشورهای عضو ناتو فرستاده و از آنها به دلیل عدم توجه به تعهداتشان برای پرداخت هزینههای نظامی و دفاعی مدنظر این ائتلاف نظامی غربی انتقاد کرد. دونالد ترامپ این نامه را به سران کشورهایی از قبیل آلمان، بلژیک، نروژ و کانادا فرستاده است. طبق توافق ناتو، اعضای این ائتلاف غربی باید دو درصد از درآمد ناخالص ملی خود را صرف مصارف نظامی کنند، اما بیشتر اعضای ناتو به استثنای آمریکا پایینتر از این کف تعیینشده، هزینه میکنند. حال این سوال مطرح است که دلیل ترامپ از ارسال این نامهها چه بوده و این اقدام چه پیامی را مخابره میکند؟
رفتارهای ترامپ همواره دارای یک بعد ثبات بوده و آن تقلای وی برای تحقق وعدههای انتخاباتی است. ترامپ در زمان کارزار انتخابات ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۱۶ و همچنین پس از حضور در کاخ سفید، بارها از اعضای ناتو به دلیل نپرداختن هزینههای نظامی و دفاعی آن و «سوءاستفاده» از آمریکا گله کرده و چند باری هم ناتو را «سازمانی منسوخ» خوانده است. ترامپ که سعی دارد تا خود را تنها رئیسجمهوری معرفی نماید که توانسته همه وعدههای خود را محقق سازد سعی دارد تا با فشار بر اروپا آنها را وادار به پرداخت هزینههای ناتو نماید. اما زیر چتر این تحقق وعدهها یک نکته نهفته است و آن ابعاد اقتصادی این طرح است. وضعیت درونی و بیرونی آمریکا نشان میدهد که این کشور با چالشهای اقتصادی بسیاری مواجه است و عملا توان پرداخت بسیاری از هزینههای خارجی را ندارد.
بر این اساس آمریکا به دنبال کاهش هزینههای جهانی خود است که کاهش حضور این کشور در نهادهای جهانی برای نپرداختن حق عضویتها، تعطیل کردن برخی پایگاههای جهانی، اعمال تعرفههای گمرکی برای وادات کالاهای دیگر کشورها، تاکید بر لزوم پرداخت هزینههای حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه توسط کشورهای عربی به مباغ ۷ هزار میلیارد دلار و در نهایت اصرار بر بالا بردن هزینههای کشورهای اروپایی در تهیه بودجه ناتو را میتوان در این چارچوب ارزیابی کرد.
در این میان یک نکته را نیز باید در نظر داشت و آن نوع واکنش کشورهای اروپایی است عدم رویکرد آنها به اجرای تعهداتشان در قبال ناتو نشان میدهد که این کشورها دیگر اعتمادی به آمریکا به عنوان یک ناجی نداشته و هر کدام به دنبال استقلال دفاعی و یا حداقل همگرایی در سطح اروپا هستند. روندی که ادامه شکاف در دو سوی آتلانتیک را نشان میدهد که در آینده میتواند در زمینههای دیگر اقتصادی و سیاسی نیز گسترش یابد.
نویسنده: فرامرز اصغری