بدیهی است زندگی انسانی یک زندگی فکری بوده و جز با تفکر و تعقل نمیتواند در مسیر درست پیش رود. بر این اساس از لوازم بنای زندگی تفکر و تعقل است که هر چه صحیحتر و تمامتر باشد، زندگی بهتر و محکمتر خواهد بود بنابراین زندگی با ارزش، مرتبط با فکر و اندیشه ارزشمند است و به هر اندازه که فکر، مستقیم باشد، زندگی هم ارزش و استقامت خواهد داشت. خداوند متعال و ائمه معصومین(علیهماالسلام) با راههای مختلف و روشهای گوناگون، همین مطلب را تذکر دادهاند و متذکر شدهاند که سعادت آدمی در دو عالم دنیا و آخرت، به رشد و کمال علمی و عملیاش بستگی دارد و کمال علمی و عملیاش در گرو چگونگی تفکر اوست.
تفکر عقلی، فلسفی و کلامی
قرآن کریم تفکر عقلی را ترویج کرده است. ظواهر قرآن را که وحی آسمانی است و بیانات پیغمبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) را در صف حجتهای عقلی قرار داده و حجتهای عقلی که انسان با فطرت خدادادی نظریات خود را با آنها اثبات میکند بر دو چیز استوار شده است. «برهان و جدل».
برهان حجتی است که مواد آن مقدماتی حق (واقعی) باشند اگرچه مشهود یا مسلم نباشند و به عبارت دیگر قضایائی باشند که انسان با شعور خدادادی خود اضطرارا آنها را درک و تصدیق میکند چنانکه میدانیم (عدد سه از چهار کوچکتر است) اینگونه تفکر، تفکر عقلی است و در صورتی که در کلیات جهان هستی انجام گیرد مانند تفکر در مبدأ آفرینش و سرانجام جهان و جهانیان تفکر فلسفی نامیده میشود. و جدل حجتی است که همه یا برخی از مواد آن از مشهورات و مسلمات گرفته شود چنانکه در میان گروندگان ادیان و مذاهب معمول است که در داخل مذهب خود نظریات مذهبی را با اصول مسلمه آن مذهب اثبات میکنند. قرآن کریم هر دو شیوه را به کار بسته و آیات بسیاری در این کتاب آسمانی در هر یک از این دو شیوه موجود است.
اولا به تفکر آزاد در کلیات جهان هستی و در نظام کلی عالم و در نظامهای خاص مانند نظام آسمان و ستارگان و شب و روز و زمین و نباتات و حیوان و انسان و غیر آنها امر میکند و با رساترین ستایش از کنجکاوی عقلی آزاد میستاید و ثانیا به تفکر عقلی جدلی که معمولا بحث کلامی نامیده میشود مشروط به اینکه با بهترین صورتی (به منظور اظهار حق بیلجاجت مقرون به اخلاق نیکو) انجام گیرد، امر کرده است چنانکه میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن؛ با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه اى] كه نيكوتر است مجادله نماى.»
رهبر معظم انقلاب و دعوت جوانان اروپایی به تفکر
"حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت." این نخستین جمله ایست که مقام معظم رهبری برای دومین نامهشان به جوانان غربی برگزیدهاند. جمله ایست که نشان از اوج لطافت در برخورد رهبر مسلمانان با جوانان ادیانی دیگر است که در صورت رسیدن این سخنان به جوانان غربی و سانسور نشدن آن توسط رسانههایی که نانشان را از اختلافافکنی بین شیعه و سنی، اسلام و مسحیت و... در میآورند، میتواند مانند جاذبهای عظیم سیل جوانان کشورهای اروپایی را که متاسفانه به خاطر نوع سیستمی که در آن رشد کردهاند کمتر به مسایل غیرمادی و استراتژيك فکر میکنند ترغیب کند تا درباره اسلام و رفتار مسلمانان بیشتر بدانند.
باید فرصتی فراهم میشود تا جوانان دنیا بفهمند آنکه به نام داعش و به اسم اسلام جنایت میکند و عضو میگیرد و وعده بهشت میدهد چیزی جز تفکری پوچ و توخالی و ساخته و پرداخته رسانههای غربی نیست که میخواهند رکود اقتصادی خود را از برقراری جنگ در کشورهای خاورمیانه اصلاح کنند.
اما در کنار این پیام شاید بهترین راه برای مبارزه با پروپوگاندای غربی باشد که دائما در حال ضد تبلیغ برای جامعه اسلامی و مسلمانان است، تا نشان داده شود اسلام دین تفکر و اندیشه است. اسلام مسلمان ظاهری نمیخواهد و آنهایی را میپذیرد که با عمق وجودشان با باوری رسیدهاند که دین مهربانی با دوستان و برخورد با دشمنان را اجرا میکنند.
مقام معظم رهبری در نامه دوم خود به لزوم تفکر جوانان اشاره کرده و به این مهم تاکید کردند و سوالاتی ریشهای را مطرح کردند که یافتن پاسخ آنها جز با تفکر و پژوهش جوانان ممکن نیست. ایشان برای جوانان غربی نوشتند: "باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شدهاند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافتهاند، جذب این نوع گروهها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آنقدر افراطی شوند که هموطنان خود را گلولهباران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیهی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگیهای پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابریها و احیاناً تبعیضهای قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقدههایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود. بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید." رهبر معظم انقلاب با طرح این سوالات و سوق جوانان به پژوهش درباره یافتن این پاسخها تلاش کردند تا به جوانان غربی که اکثرا سطحینگری و بیهویتی و ابتذال را از دولتهایشان گرفتهاند بیاموزند، تفکر رمزی است که میتواند برای انتخاب راه درست به کمکشان آمده و مانعی در برابر تبلیغات منفیای باشد که صبح تا شب از رسانههایشان پخش میشود.
چرا تفکر؟!
تفکر موضوع مهمی در اسلام و اصلی مهم در حکومتهای اسلامی است که میتواند به باورهای افراد شکل دهد و زندگی آنان را از قرار گرفتن در مسیرهای انحرافی و بیراهه حفظ کند. تفکر کلید واژه ایست که میتواند فرد را از دام عواملی چون داعش و تکفیری و وهابی و صهیونیست نجات دهد و باعث شود قبل از پذیرش هر مکتب من درآوردیای به جستوجو و کشف حقیقت پردازیم.
این کلید واژه ایست که اگر همه مردم دنیا آن را رعایت میکردند و به آن به چشم یک راهنمای همیشگی نگاه میکردند میتوانستند برای همیشه سد عظیمی در برابر تندروی ها و مکاتب بیپشتوانه ساخت انسان که مقاصدی جز تامین منافع پدیدآورندگان ندارد ایجاد کرده و جهان را برای همیشه خالی از تفکرات تکفیری و تروریستی و امثالهم کنند.
کلیدواژهای که رهبری به جوانان غربی ارایه دادند میتواند مسیری هموار در راه رسیدن به آرزوهای آنان ایجاد کنند. طبق آماری که خود غربیها اعلام کردهاند کم نیستند جوانانی که به دلیل رسیدن به پوچی راه خودکشی یا ابتذال را پیش میگیرند یا به گروهکهای تندرویی مانند داعش و صهیونیست پیوسته و فکر میکنند میتوانند بحران هویتی خود را که غرب با سرگرم کردنشان به مسائل دنیایی از آنها دریغ کردهاند بازپس گیرند و نتیجهاش میشود تعداد جوان از دست رفته و معتاد یا جنگطلب که غیر از حملات انتحاری و کارهای خشن نمیتوانند کاری از پیش ببرند و محکوم به تباه کردن زندگی دنیا و آخرتشان میشوند. همین جوانان بیهویت هستند که به دلیل یاد نگرفتن فرهنگ تفکر به راحتی به آلت دست ابرقدرتهای سودجو تبدیل شده و با وعدههایی پوچ به سادگی در ورطه نابودی میافتد بیآنکه بداند راهی که میرود به ویل ختم میشود.
البته این موضوع مطلوب زمامدارانی است که میخواهند نیرویی همیشه آماده داشته و در ضمن به وی القا کنند که آزادترین و با تفکرترین موجود روی زمین است در حالی که آلت دستی بیش نیست. جوانان غربی اگر به توصیه مقام معظم رهبری در زمینه عمل کرده و بتوانند پیام رهبر معظم انقلاب را که برایشان رمزهایی برای بهتر زندگی کردن بیان کردهاند، بشوند و رمزگشایی کنند حتما خواهند توانست بر تبلیغات و تندرویها و بیفکریهایی که ترویج میشود فائق آیند. حتی خود مقام معظم رهبری هم در این نامه میفرمایند: "من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است."
این جمله بدان معناست که اگر جوان غربی با تلاش برای بازیابی هویت و اصالت خود چشمش را روی ظواهر و اخبار دروغ و تبلیغات عجیب و غریبی که جز تباهی برایش به ارمغان نمیآورد ببندد قطعا خواهد توانست به احیای حکومت رو به زوال غرب نیز کمک کند.
مائده شیرپور