بدون هیچگونه رودربایستیهای مرسوم باید اذعان نمود که دایره ارتباطات یا همان روابط عمومی میتواند نقش تیغش دو لبه را نهتنها برای مدیریت دستگاه بلکه بهمنظور اعتبار یک مجموعه بازی کند زیرا وظیفه سنگین و کمرشکن همچون پذیرش ترکشها را از هر دو سو یعنی دستگاهی که از آن حقوق میگیرد و مخاطبانی که مدعی دریافت پاسخ به ابهامات خود هستند.
علوم ارتباطات و بخصوص روابط عمومی در دستگاههای دولتی، برخلاف بخش خصوصی طی این سالها نهتنها گامی بهسوی جلو برنداشته بلکه بهشدت تنزل پیدا کرده است زیرا هریک از مدیران به این نتیجه رسیدهاند که از این واحد و مدیر و کارکنان آن بهعنوان چرخ پنجم یا همان لاستیک زاپاس استفاده نمایند و ازاینجهت معمولاً افرادی را در رأس آن میگذارند که گوش شنوا و چشم بستهای داشته باشند! و این درست نقشی است که افرادی به نام ملیجک در زمان قاجار برای پادشاهان و امرا و والی اکناف کشور بازی میکردند.
اما در بخش خصوصی اتفاق برعکس است که مسئولان روابط عمومی بازوهای مدیریت و هیأت مدیره ها هستند تا ضمن حفظ منافع مجموعه با مشتریان تعامل داشته باشند زیرا بر اساس فلسفهای شناختهشده در اقتصاد آنها را ولینعمتهای خود میدانند که این روش باید در دستگاههای بخش عمومی هم نهادینه و مهندسی معکوس شود.
این برداشت نه یک نظر شخصی و دور از واقعیات است بلکه نتیجه بیش از نیمقرن برخورد با عناوینی همچون مسئول یا رئیس و حتی مدیران کل روابط عمومی از یک بخش کوچک تا وزارتخانهها بوده و لمس کردهایم که هیچکدام نتوانستهاند وظیفه اصلی خود را که نوعی کدخدا منشی میان ارگان و جامعه است بازی کنند و با ظرافتی خاص هر دو را راضی به تعامل در مقابل یکدیگر نمایند بلکه در بعضی موارد هیزم آوری برای آتش معرکه بودهاند و بهجای حل مشکل به وسعت آن دامن میزنند.
اگر قرار باشد مثالی بزنیم مشتهای فراوانی هستند که نمونهای از خروارند اما هدف آن نیست تا باهم به این شعله دامن بزنیم بلکه نیت جستجو در میان مسئولانی دراینباره است که توانستهاند تا حدودی نقش روابط عمومی و ارتباط میان جامعه و دستگاه خود را محکمتر از قبل نمایند البته تعدادشان از محدود هم محدودتر است! خواننده این مقاله شاید خود را میان خوف و رجاء که آیا نوعی تبلیغ است و یا واقعیت دارد، گیر انداخته اما اگر مشتری دائمی این ستون از روزنامه بوده میتواند قضاوت خوبی داشته باشد زیرا نویسنده آنقدر ناشی نیست تا در پایان دوره مدیریتها از دستگاهی تمجید نماید که تا به امروز چیزی بهجز نقدهای تند نصیبش نشده است!
و این یادداشت تنها به دلیل معطوف کردن دیگر ارگانها به اینسو است تا شاید مدیریت کلان کشور در دولت سیزدهم توجه ویژهای به نقش روابط عمومی داشته باشد زیرا اگر درست عمل شود میتواند بار سنگین استرسها را از دوش مدیران بردارد زیرا طی چهار سال سپری شدن دوران مدیریت کل ارتباطات و روابط بینالملل شهرداری اصفهان درحالیکه همه فشارها را از هر سو تحمل و با آنها تعامل کرد اما با توجه به تجربیات و پیشینه انجام این سمت در یکی از واحدهای بزرگ بخش خصوصی توانست آموختههای خود را بهخوبی پس داده و نمره قابل قبولی بگیرد.
اما چه باید کرد تا این روش در همه ارگانها نهادینه شود؟ کاش اینچنین میشد تا همانند بخش خصوصی هرگز در این اندیشه نبودیم که نیروهای تحت امرمان از یک جریان و جبهه سیاسی انتخاب شوند بلکه پاکدستی و صلابت و اعتقاد عملی آنها را مدنظر قرار میدادیم که یکی از دلایل موفقیت و برتری این گروه نسبت به بخش عمومی است و شاید قسمت اعظمی از کوتاهیها در پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی حاصل همین پاشنه آشیلها باشد!
این مسئله چیزی نیست که از دید و نظر آحاد جامعه مخفی بماند بنابراین میپذیرند تا آن را یک نقض برای دولتی بدانند که متولی آن میتوانست از همان روز اول انتخاب، جابجایی افراد را کنار گذاشته و اجازه دهد هرکس فارغ از دید سیاسی در همان قالبی که کار میکرد باقی بماند و البته جا انداختن این تفکر کمی مشکل به نظر میرسد مگر اینکه نهادینه شده باشد که این پرسه در بخشهای مختلف کموزیاد داشته اما عمومیت ندارد و اگر نمونههایی بهجز این مشاهده شود بالطبع آثار مثبت آن هم نمودار خواهد شد.
بدیهی است یکی از حساسترین قسمتها در هر دستگاه اجرایی بخش ارتباطات و روابط عمومی خواهد بود که مدیرانی با دید باز و ذهنی روشن میتوانند این فلسفه را در آن نهادینه نمایند. اجرای این طرح کلان و موفق در بخش عمومی نیازمند ممارست و سابقه عملیاتی است که مجری قبلاً سالهای متمادی را در یکی از شرکتهای تولیدی با ارتباط بینالمللی تنگاتنگ چنین سمتی را داشته باشد و بلافاصله پس از ورود به دستگاه وابسته به دولت تجربه موفق خود را از بخش خصوصی اما با رعایت احتیاط و ملاحظات لازم به اجرا بگذارد زیرا موانع از قبل و یا همراه با ورود به این دامنه وجود داشته که مدیر دانا را ناچار میسازد با سلاح تعامل وارد میدان جنگ سرد شود زیرا این جدال به پایان موفقیتآمیز و درخشانی که به همراه دارد، میارزد. روابط عمومی یک دستگاه عمومی چه در بخش دولتی و چه خصولتی همانند امور مالی، دبیرخانه و دیگر قسمتهای رایج آن دستگاه نیست بلکه بسیار حساس و پیچیده و گاهی بهروز است تا با هیچ نسخهای سازگار نباشد و تنها تجربه کاری گسترده در بخش خصوصی را میطلبد زیرا یک دانشگاه بهتماممعنای علمی کاربردی است تا با قوانین و مقررات بخش عمومی عجین و اجرایی شود.
ادامه دارد
نویسنده: حسن روانشید