سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۲:۴۳
کد مطلب : 104091
نخبگانی که چون در خارج تحصیل نمی‌کنند، دیده نمی‌شوند؛

غاز جدید همسایه!

لجبازی جناحی مانعی برای پیشرفت کشور
غاز جدید همسایه!

باز هم یک اتفاق باعث شد تا نگاه‌های هیجانی و غیرمنطقی، افراط تفریط‌ها در طرفداری و یا رد یک ماجرا را شاهد باشیم و در نهایت افکار عمومی را در چهارراه تهمت و افترا و یا ادعاهای عجیب و غریب سرگردان کرده و با خیال راحت به صندلی تکیه زده و آب خنک بخوریم! اینبار دعوا بر سر نخبه - جاسوسی به نام کاوه مدنی است! کسی که امروز نه مستنداتی از نخبگی‌اش و کارایی در مهار بحران آب در کشور برای برچسب‌ها و علامه خواندنش کارایی دارد و نه مستنداتی درباره خیانت و جاسوسی‌اش مطالعه می‌شود، امروز دعوا بین جناح‌هاست و کمتر کسی مبانی نقد و یا تحسین او را به صورت منطقی بررسی کرده و نتیجه‌ای مستدلل را طلب می‌‌کند. همین است که این تفکر دوگانه افکار عمومی را هم درگیر ساخته و عده‌ای را بدون دلیل دوست و عده‌ای دیگر را دشمن مدنی کرده است! اما نکته تلخ ماجرا اینجاست که چرا کسی نمی‌پرسد سند موافقان و مختالفان در رد و یا قبول مدنی چیست؟!

ورود مدنی‌ها
اولین‌باری نیست که با پدیده‌ای مشابه مدنی مواجه می‌شویم، پیشتر تقریبا در همه عرصه‌های کشور حتی عرصه ورزش هم یافتن ایرانی‌های مقیم خارج که تحصیلات فلان کشور غربی را دارند را در کارنامه داشتیم و اتفاقا آن زمان‌ها هم دوباره تشویق‌ها و هورا کشیدن‌های بی‌دلیل و نفی و تهمت زدن‌های هیجانی را تست کردیم! اما باز هم این موضوع تکرار می‌شود تا یادمان بماند مادامی که قضاوت‌ها بر پایه سلیقه سیاسی است همین آش است و همین کاسه، مادامی که چارچوب دقیق مستدللی برای نخبگی مدرک از فرنگ گرفته‌‌ها نداریم همین موضوعات را باید تجربه کنیم و سلیقه‌ای و با عینک جناحی افراد را قضاوتی ناعادلانه داشته باشیم و در نهایت سطح تحلیلمان را در انتشار چند عکس تقلیل داده و اجازه فرافکنی و مظلوم‌نمایی را به طرف مقابل بدهیم. اما چرا این روند در عرصه‌های مختلف تکرار می‌شود؟!

نادیده گرفتن نخبه‌های وطنی
شاید علت اصلی این ماجرا در فرهنگ نادیده گرفتن خودی و زیادی دیدن غریبه باشد که تقریبا در ایرانی‌ها مسری است. ما عادت کرده‌ایم که مرغ همسایه را غاز دیده و غاز خودمان را به سطح یک گنجشک تنزل دهیم و مادامی که نخبه وطنی با تایید همسایه مواجه نشده او را نبینیم! خصوصا در مباحثی به جز مباحث نظامی و هسته‌ای.
پیشرفت‌های بسیار بزرگ و دستاوردهای غیرقابل انکار نظامی، هسته‌ای نانو، فضایی و حتی اکتشافات نفتی را دیده‌ایم اما حاضر نیستیم در باقی فضای کشور از ایده‌ها طرح‌های امثال پروفسور کردوانی‌ها و شاگردانش بهره بجوییم! و در چارچوب خودکم‌بینی و خود زیاد بزرگ‌بینی گیر افتاده‌ایم! نه به آنکه عده‌ای مرغ همسایه را غاز می‌بینند و نه به آنکه عده‌ای مورچه خانه را اژدها! اما این دو دسته افراط و تفریطی‌ها چه کسانی هستند؟!

روشنفکران بدون چارچوب
عده‌ای وجود دارند که با تم روشنفکری هر کت و شلوار پوش کروات زده ایرانی را که در دانشگاه‌های خارج از ایران تدریس می‌کند نخبه دیده و حاضر نیستند در تایید حرفشان مستندات ارائه کنند؛ مثلا درباره رفتن کاوه مدنی در کشور همین بس که افرادی مانند محمد درویش می‌گوید: «اصلاً اتفاق خوبی نیافتاده است. این موضوع باعث شد که امید برای مشارکت متخصصان در مقوله محیط‌‌زیست به‌شدت کاهش پیدا کند، مخصوصاً متخصصانی که خارج از کشور هستند و در طول هفت ماه گذشته مشغول رصد کردن نحوه برخورد با آقای مدنی بودند. واقعاً هم کار کردن در ایران سخت است. مخصوصاً برای کسانی که خارج از کشور هستند و با ضوابط کشورهای توسعه‌یافته کار و تحصیل کرده‌اند. بی‌اعتمادی آنها و سختی کار برایشان باعث می‌شود که ما مجبور باشیم فقط به کسانی اتکا کنیم که حاضر هستند به هر فشاری تن بدهند و با وجود شرایط بد، به کارشان ادامه بدهند. در حالی که این افراد محدود هستند و نیازمان را برطرف نمی‌کنند. ضمن اینکه بستر ورود افراد غیرمتخصص که نحوه تعامل با اهرم‌های فشار را به‌خوبی بلد هستند فراهم می‌شود و این همان چیزی است که ما در طول تمام سال‌های گذشته از آن ضربه خیلی بدی خورده‌ایم.»
و یا محمود صادقی نماینده مردم‌ تهراندر مجلس شورای اسلامی نیز در توئیتر می‌نویسد: «‏امروز از یک منبع موثق شنیدم ‎کاوه مدنی معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست، ایران را ترک کرده است. همسر او نیز که ممنوع‌الخروج شده بود با رفع ممنوع‌الخروجی کشور را ترک کرد. درس عبرتی برای نخبگان ایرانی مقیم خارج از کشور!»
و یا اسماعیل کهرم می‌گوید: «خوشحالم برای جهان که کاوه مدنی به جایی می‌رود که می‌تواند کار کند. مگر چه گلی به سر فارغ‌التحصیلان زده‌اند؟ بهترین فرزندان این مملکت بورسیه می‌شوند ولی وقتی برمی‌گردند به حرفشان گوش نمی‌دهند!»
همانطور که مشاهده می‌کنید هیچ‌یک از آنها برای استدلال‌شان دلیل منطقی ارائه نکرده و پیام‌هایی مبتنی بر احساس را مخابره کرده‌‌اند. 

انقلابی‌‌نماهای بی‌منطق
از طرف دیگر بی‌منطق‌هایی که به هر تحصیلکرده خارج از کشور انگ جاسوسی و امثالهم می‌زنند و در صحبت‌های خود حتی آنقدر مطالعه ندارند که نام کشور تحصیلکرده را درست بگویند نیز آفت بزرگی بر سر رفتار منطقی هستند و اجازه فرافکنی را به طرف مقابل می‌دهند. همین رفتاها هم آفت رخنه در مدیریت کشور شده است.

سوء‌استفاده غیرمستندها
همین رفتاها اجازه یم‌أهد همه چیز بر مبنای هیجان پیش رفته و آنهایی که استنادی ندارند از ماجرا سوء‌استفاده کنند و همه چیز را مثلا به یک عکس مربوط کنند تا عمق ماجرا در رد و یا تایید جاسوسی دیده نشود!

اقدامات هیجانی
اما در این میان اقداماتی مانند ورود کمیسیون امنیت ملی مجلس به پرونده «کاوه مدنی» را اگر در نهایت منجر به پاسخی برای افکار عمومی نشود می‌توان به اقدام هیجانی تقسیم‌بندی کرد که به بغرنج شدن ماجرا می‌افزاید.
در این زمینه علیرضا رحیمی نماینده تهران و عضو فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشته که شخصی که باید در رابطه با کاوه مدنی صحبت کند البته آقای کلانتری است چراکه ایشان مدنی را منصوب کرد. وی در پاسخ به این سؤال که اگر استعلامات کاوه مدنی آمده و خلافکار بودن او محرز شده بود چرا در دستگاه دولتی منصوب شد، افزود: اینها همه بر پایه اگرها است، باید گزینش در این رابطه دقیق می‌بود اما راجع به پرونده و مسائل او به صورت موثق مدرکی وجود داشته باشد محکم‌تر می‌توان صحبت کرد.
رحیمی ادامه داد: تمام ابهامات بوجود آمده ارزش پیگیری از آقای کلانتری را دارد. البته در این زمینه سمت حواشی رفتند یعنی خبر موثق و متقن در دست ما نیست. وی خاطرنشان کرد: باید اطلاعات ما دقیق‌تر شود تا بتوانیم در این رابطه اظهارنظر کنیم و یا در کمیسیون این بحث مطرح شود و آقای کلانتری در کمیسیون حاضر شود و پاسخ‌های لازم را ارائه کند.
اما محمد عزیزی نماینده ابهر و خرمدره نیز با ‌اشاره به خروج کاوه مدنی معاون آموزش و پژوهش سازمان حفاظت از محیط‌زیست در دولت دوازدهم، سوال خوبی را مطرح می‌کند که قطعا در آرام شدن ماجرا باید سعی در یافتن پاسخ آن داشت؛ او اظهار می‌کند: واقعا جای سؤال دارد چرا جاسوسی که پایبندی به مسائل اخلاقی ندارد در یک سمت کاملا دولتی آن هم توسط افراد دولتی منصوب می‌شود؟ چگونه می‌شود شخصی که دارای سوابق مشخصی است و به راحتی از استعلامات وی می‌توان دریافت چطور سابقه‌ای داشته به راحتی در سمت دولتی مشغول به کار شود؟ دولت باید پاسخگو باشد که چرا چنین شخصی را در دستگاه خود به کار گرفته است و ضمن آن هم باید این مسئله از سوی مجلس شورای اسلامی و همچنین دستگاه‌های ذی‌ربط مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد؟

سر بریدن منافع ملی
اما در همه این فراز‌و‌نشیب‌ها تا جایی که مستند صحبت کردن را یاد نگیریم این منافع ملی است که قربانی می‌شود و اجازه سوء‌استفاده معاندان را فراهم می‌آورد، اگر استدلال جاسوسی قوی و مهم است باید اعلام شود تا بهانه‌ای برای ترساندن نخبگان واقعی و کار در کشور فراهم نشود و اگر اشتباهی رخ داده هم باید علنی و صراحتا عنوان شود.

نویسنده: مائده شیرپور

https://siasatrooz.ir/vdcco0qss2bqxx8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی