اتحادیه اروپا پس از جنگ جهانی دوم با هدف تبدیل شدن به قدرت جهانی و خروج از وضعیت بحرانی ناشی از جنگ جهانی دوم، در مسیر اتحاد و همگرایی قرار گرفت. از اتحاد بر سر زغال سنگ گرفته تا تشکیل بازار مشترک اروپایی و در نهایت در دهه ۱۹۹۰تشکیل اتحادیه اروپا مسیری طولانی بوده که اروپاییها پیمودند. فرایندی که شاید بتوان دورانی بیش از هفت دهه را برای آن برشمرد امروز در ایستگاهی قرار گرفته است که در باب استمرار رویای اروپای واحد تردیدهای بیشماری مطرح میباشد. شاید بتوان گفت که اولین ضربه به این اتحاد با برگزیت و خروج انگلیس از این اتحادیه بر پیکر اروپای واحد نواخته شد هر چند که بحران اقتصادی از سال ۲۰۰۸ اروپا را به چند پارگی و اتهام زنی ضعیفان به ثروتمندان به عنوان عامل ضعفشان و بحران اقتصادی سوق داده بود. انگلیس در حالی در سال ۲۰۲۰ خروج از اروپا را اجرایی کرد که زنجیرهای از تحولات زمینه ساز تسریع در روند بحرانهای این اتحادیه شد.
هر چند که تاثیر بحران کرونا و رکود اقتصادی ناشی از آن را نمیتوان در این روند نادیده گرفت اما تحولاتی همچون فر ریختن حیثیت فرانسه با توافق آمریکا و انگلیس برای تسلیح استرالیا به زیر دریایی هستهای، نتایج انتخابات آلمان که پایان عمر سیاسی مرکل صدر اعظم آلمان و به تشکیل دولتی نه چندان مقتدر توسط سوسیال دموکراتها را به همراه دارد را میتوان از تحولات مهم در این عرصه دانست. حال این سوال مطرح است که اتحادیه اروپا چگونه میتواند بار دیگر به عرصه قدرت بازگشته و از فروپاشیاش جلوگیری نماید؟ نگاهی به روند تحولات نشان می دهد که چالش اصلی اروپا، گرفتار بودن در بازی آمریکا و اصرار بر همگرایی با این کشور است که وابستگی اقتصادی و امنیتی به آمریکا را رقم زده که نتیجه آن نیز عدم استقلال سیاسی اروپا بوده است. رفتاری اخیر آمریکا نیز نشان میدهد که بایدن رئیس جمهور این کشور در کنار انگلیس به دنبال تضعیف و مطیع سازی کامل اروپا هستند و حتی توافقشان با استرالیا را میتوان بخشی از این طرح دانست. بر این اساس، فاصله گرفتن از آمریکا است که عدم تمکین به سیاستهای ضد روسی و ضد چینی و نیز عدم همراهی با تحریمها و تهدیدات علیه سایر کشورها تنها راهکار اروپا برای خروج از این وضعیت بحرانی خواهد بود.
نویسنده: فرامرز اصغری
هر چند که تاثیر بحران کرونا و رکود اقتصادی ناشی از آن را نمیتوان در این روند نادیده گرفت اما تحولاتی همچون فر ریختن حیثیت فرانسه با توافق آمریکا و انگلیس برای تسلیح استرالیا به زیر دریایی هستهای، نتایج انتخابات آلمان که پایان عمر سیاسی مرکل صدر اعظم آلمان و به تشکیل دولتی نه چندان مقتدر توسط سوسیال دموکراتها را به همراه دارد را میتوان از تحولات مهم در این عرصه دانست. حال این سوال مطرح است که اتحادیه اروپا چگونه میتواند بار دیگر به عرصه قدرت بازگشته و از فروپاشیاش جلوگیری نماید؟ نگاهی به روند تحولات نشان می دهد که چالش اصلی اروپا، گرفتار بودن در بازی آمریکا و اصرار بر همگرایی با این کشور است که وابستگی اقتصادی و امنیتی به آمریکا را رقم زده که نتیجه آن نیز عدم استقلال سیاسی اروپا بوده است. رفتاری اخیر آمریکا نیز نشان میدهد که بایدن رئیس جمهور این کشور در کنار انگلیس به دنبال تضعیف و مطیع سازی کامل اروپا هستند و حتی توافقشان با استرالیا را میتوان بخشی از این طرح دانست. بر این اساس، فاصله گرفتن از آمریکا است که عدم تمکین به سیاستهای ضد روسی و ضد چینی و نیز عدم همراهی با تحریمها و تهدیدات علیه سایر کشورها تنها راهکار اروپا برای خروج از این وضعیت بحرانی خواهد بود.
نویسنده: فرامرز اصغری