درآستانه سي وششمين سالروزشهادت استاد شهيد علامه مرتضي مطهري (ره) قرارداريم. مطهري مردي جامع درعلم و عمل، تعقل و تعبد و در درس و سياست، صاحب اخلاص، صداقت و شجاعت بود و نظيراو كم پيدا ميشود. جا دارد بپرسيم ميراثي كه از مطهري به جا مانده است چيست؟
نگارنده اين سطوربرخودفرض مي داند تا درخصوص اين روحاني آگاه و روشنفكر، كه حق بزرگي برتار و پود فرهنگ اين جامعه دارد مطالب ونكاتي را در پاسداشت اين شهيدعالي مقام -كه مصادف با روزتجليل ازمقام معلم نيز مي باشد- مطرح و مورد بحث قراردهد.
اميد آن كه اين مختصر، مفيد و مؤثر و بيان كننده بخشي ازميراث اين شخصيت والاي و اين معلم انديشمند و فرزانه باشد.
استاد شهيد مطهری؛ یک مصلح اجتماعی
استاد شهيد مطهری رابه عنوان یک روحانی واسلام شناس برجسته،به عنوان یک فیلسوف و متفکر ژرف اندیش، به عنوان یک استاد و نویسنده نمونه و به عنوانهای دیگری از این قبیل شناخته ایم .اما شناخت او به عنوان یک مصلح اجتماعی، نیاز مغفولی است که به دو دلیل ضرورت مضاعفی یافته است، نخست آنکه مطهری از معدود متفکرانی است که مورد قبول و اقبال قشرهای متفاوت اجتماعی و طیف های مختلف فکری است و نظر صائب، نیت خالص و قدرت نظریه پردازی او را همگان پذیرفته و تحسین کردهاند. دیگر آنکه با گذشت بيش از سه دهه از تجربه برپایی نظام سیاسی بر مبنای تفکر دینی، نیاز به بازاندیشی در گذشته برای حرکتی پرشتاب تر و صحیح تر درآینده جای تردید ندارد.
نگاهی به آثار و کارنامه پربرکت این شهید بزرگ نشان ميدهد که ميتوان او را به عنوان یک مصلح اجتماعی که اتفاقا از خاستگاه دین به همه چیز نگریسته است، مورد مطالعه قرار داد و از آثار مکتوب و شفاهی و از مهمترین سیره عملی و رفتار اجتماعی او الگوی مطمئنی برای خود ساخت .
الگوی مهندسی - فرهنگی ازمنظراستاد مطهری
مهندسی- فرهنگی عبارت است از یک رویکرد مفهومی به مدیریت و برنامهریزی توسعه فرهنگی که در زمره مفاهیم در حال تغییر فرهنگ و طراحی راهبردهای عملی در ارتباط با منابع و مبانی و همچنین مشکلات برخاسته از فرهنگ و توسعه در زمینهها و بسترهای گوناگون قرار ميگیرد. به عبارت دیگر مهندسی فرهنگی در باره سیستم ها، فرایندها، جایگزینها و فرمول بندی راه حل های خلاقانه برای چالش های توسعه نهادهای فرهنگی و تبلیغ و تشویق مشارکت مردم در زندگی فرهنگی است.
استاد مطهری در یک جامعه اسلامی مهندسی فرهنگی را با سه حرکت؛ تحلیه، تخلیه و تثبیت فرهنگی امکان پذیر ميداند و اضلاع مثلث مهندسی فرهنگی در ساختار اندیشه ایشان دارای سه ضلع تحلیه، تخلیه و تثبیت فرهنگی ميباشد. به عبارت دیگر از دیدگاه این متفکر بزرگ مقوله مهندسی فرهنگی در یک جامعه اسلامی با تخلیه برخی افکار و اندیشهها از یک طرف، تحلیه مردم به برخی دیگر از افکار، احساسات و اندیشهها از طرف دیگر و تثبیت این افکار و اندیشهها و اعمال در آنها از جانب سوم جامه تحقق در ميپوشد. این الگو به عنوان یک الگوی عام قابلیت کاربست در تمام فعالیت های فرهنگی در کشور و ازجمله در دانشگاهها را دارد واساسا یکی از مناسب ترین و موفق ترین الگوهای ساماندهی و مدیریت فعالیت های فرهنگی ميباشد.
عقل و عاطفه استاد مطهري در خدمت مباني دين
مطهري مردي عاطفي و روحيهاي عرفاني و دلي متعبد داشت، اهل نمازشب بود و نماز شب او هرگز از آغاز نوجواني ترك نشده بود.او هنگام ذكر مصائب خاندان پيغمبر بر منبر با اين كه استاد دانشگاه بود، روضه ميخواند و گريه ميكرد. اين وضع، امروز تعجبآور نيست، ولي در فضاي ۵۰ سال پيش دانشگاهها شجاعت ميخواست. مطهري بسيار عاطفي بود، اما با مدير قرار دادن عقل، عاطفه را، هم در وجود خويش و هم در جامعه ديني تحت سيطره عقل ميخواست و معتقد بود كه عاطفه بايد در خدمت مباني دين باشد.
سخناني كه او درباره تحريفات واقعه عاشورا گفته ناشي از اين نگاه عقلاني است. با جعل داستان عروسي حضرت قاسم ميتوان عواطف را بيشتر تحريك كرد، اما حقيقت تابع قضاوت عقل است. شهيد مطهري با خرافات و با سنتهاي غلط مبارزه ميكرد. دفاع شجاعانه او از حقوق زن دراسلام ناشي ازهمين نگاه عقلاني او بود.بخشي از آثار مطهري را مسائل مربوط به زنان تشكيل ميدهد. آن روزي كه شهيد مطهري كتاب مساله حجاب را نوشت، اظهارنظر درباره حجاب اسلامي خيلي شجاعت ميخواست.
استاد شهيد مطهري؛ آسيب شناس بزرگ جهان اسلام
استاد شهيد مطهري يك آسيب شناس بزرگ جهان اسلام بود كه قدرت فوق العاده اي در درك شرايط فعلي و تطبيق آن با شرايط مورد انتظار داشت. برهمين مبنا بود كه ۴۶ سال پيش و۲۰ سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي از افق حركت آينده صهيونيزم پرده برداشت و نسبت به خطر رو به رشد آن در درون كشورهاي اسلامي هشدار دادند. در عرصههاي داخلي نيز استاد، از خطر انحراف در جبهه اسلام سخن راند و مسئولان نظام را به خطر گسترش انديشه هايي كه به ظاهر اسلامي اند اما در باطن به تبليغ سكولاريزم مي پردازند هشدار داد. استاد شهيد مطهري پس از حضرت امام راحل اولين شخصي بود كه به خطر نفاق و سران منافقين پي برد و حتي تغيير در ايدئولوژي آنها را نيز سالها پيش از بروز، پيش بيني نموده و حتي مبارزه اش با رژيم شاه مانع از آن نشد تا از خطر گروهها و جريانهاي انحرافي غافل بماند.
اعتقاد استاد مطهري به آميختگي دين و سياست
شهيد مطهري و عالمان بزرگ اسلامي، نگرشي جامع نگر مبني بر اشتمال دين بر مصالح دنيا و آخرت داشته و نگرش افراطي و تفريطي به آن را طرد ميكنند. در اين ديدگاه، دنيا به مثابه راهي براي رسيدن به آخرت است. و در عرض آخرت قرار ندارد تا گمان تعارض و دو گانگي بين آنها برود، بلكه هم شئون مادي و هم معنوي، مورد اهتمام پيامبران بوده است. براين مبنا استاد مطهري از وابستگي دين و سياست حمايت كرده و اعتقاد دارد اين وابستگي به اين معني است كه توده مسلمان، دخالت در سرنوشت سياسي خود را يك وظيفه و مسوليت مهم ديني بشمارد. همبستگي دين و سياست به معني وابستگي دين به سياست نيست، بلكه به معني وابستگي سياست به دين است. از نظر وي، اسلام آييني جامع است كه شامل تمامي شئون زندگي بشر اعم از ظاهري و باطني مي شود و در عين حال كه مكتبي اخلاقي است، سيستمي اجتماعي و سياسي نيز به شمار مي رود. اسلام معنا را در ماده، باطن را در ظاهر،آخرت را در دنيا، مغز را در پوست و هسته را در پوسته نگهداري ميكند.
استاد مطهري؛ معلمی فرهیخته
در قلمرو پرورش تواناییها و شایستگی های بشر، دو نوع معلم و مربی مورد نیاز است این که استعدادها را بارور سازد. یکی معلم گفتار و بیان که از طریق آموزش، درهای معرفت و دانش را به روی انسان بگشاید و دیگری معلم الگو و اسوه که رفتار و کردار او، راه و رسم زندگی را ترسیم کند و دست انسان را گرفته و به مراحل کمال برساند. بررسی زندگی انسان های والایی که رفتار و کردار آنان ميتواند سرمشق زندگی ما باشد، برای رشد و تکامل انسان بسیار ضروری و مفید است از این رو استاد مطهری هم استاد بیان و هم قلم بود و هم سرمشق زندگی از نظر رفتار. او در بستر علم و دانش، در جهاد قلمی و بیانی، در پاسداری از مرزهای حق و حقیقت، در تهجد و نیایش در دل شب در عزت و مناعت نفس، در تواضع و فروتنی، در حفظ حرمت بزرگان و جهات دیگر اسوه و سرمشق است و آشنایی با رموز و خصوصیات زندگی او ميتواند عاشقان کمال را در عرصه علم و عمل یاری کند.
استاد مطهري و تبیین آزادی
استاد شهید مطهري در راستای تبیین آزادی در حکومت اسلامی و نقد آزادی در مرام نظری و عملی لیبرال دموکراسی، میان آزادی عقیده و آزادی تفکر، تفکیکی اساسی صورت میدهد. آزادی عقیده از این منظر ویژگی نظام لیبرال دموکراسی و مبنای آن «تمایل» است در حالی که آزادی تفکر، خصوصیت نظام اسلامی و مبنای آن «اراده» است. استاد با تصریح به اشتباه اعلامیه حقوق بشر، مبنی برآزادی هر گونه عقیده، براین باوراست که هراعلام برائت ازمشرکین را با اصل آزادی و حقوق واقعی بشر در تعارض نمیبیند و معتقد است نفی عقاید مُضر و نه عقاید ادیان ابراهیمی و عقاید مستدل، منافاتی با آزادی و حقوق بشر ندارد.
مقابله استاد مطهري با نفوذ انديشههاي انحرافي
يكي از مؤلفهها و ويژگيهايي كه مطهري را در اين جايگاه ممتاز قرار داد، حضور وي در جبهه مقابله با نفوذ انديشههاي انحرافي درحوزه دين بود. مطهري به خوبي دريافت آنچه كه دين را درعصرحاكميت ايدئولوژيهاي انساني تهديد ميكند، نه ظهور و بروز مكاتب اومانيستي و حتي الحادي است، بلكه شكل گيري انديشههاي التقاطي است كه استحاله تدريجي دين را نشانه رفته است. تلاش براي به روز كردن دين و ارائه چهره اي ازآن متناسب با مقتضيات زمان، توسط مسلماناني كه دغدغه دين را داشته ولي به جاي تفقه در دين با وام گيري مفاهيم وارزشها ازديگر مكاتب به ظاهر مدرن جديد، حركتي انحرافي بود كه منجر به ارائه ديني التقاطي گرديد.
جان كلام
بيشك استاد شهيد مرتضي مطهري را ميتوان برجسته ترين شاگرد امام خميني (ره) دانست كه نام وي چون خورشيدي درمحفل شاگردان امام(ره) ميدرخشد.استاد شهيد مرتضي مطهري باتفقه و دقت نظردر آموزههاي ديني چنان برآن اشراف يافت که استادش در وصف آثار وي ميگويند:«آثاري كه از او هست، بي استثنا، همه آثارش خوب است. و من كسي،ديگري را سراغ ندارم كه بتوانم بگويم بي استثنا آثارش خوب است.»(۱۱/۲/۶۱)
براستي اگر مطهري امروززنده بود در برابر التقاط جديد چگونه افشاگري ميکرد؟!جامعه امروزما به مطهريهاي زمان سخت نيازمند است!