طرح موضوع گفت وگوی ملی که پیش از این با عنوان پرونده آشتی ملی دنبال میشد، مدتهاست که از سوی اصلاحطلبان دنبال میشود و علیرغم مخالفتهای بسیار با آن در سپهر سیاسی کشور همچنان ادامه دارد.
اگرچه بخش اعظمی از موضوع آشتی ملی به توافق و گذشت با سران فتنه مربوط میشد اما همان زمان نیز بسیاری از مخالفین آن تاکید کردند که بسیاری ازفعالین جریان فتنه نه تنها از مردم و نظام عذرخواهی نکردند بلکه حتی همچنان اهداف سیاسی خود را دنبال میکنند و گفت وگو با این گروه معنایی ندارد. این گروه معتقد بودند که هیچ حکومتی با دشمن محارب خود سازش نمیکند، بزرگترین رافتی که نظام برای آنها قائل شده این است که در حصر خانگی باشند.
به دنبال این امر رهبر انقلاب نیز نظر خود را به صراحت در مورد مفهوم آشتی ملی بیان فرمودند و راه را برای دنبال گیری چنین روشهایی بستند.
مقام معظم رهبری در دیدار با مردم تبریز فرمودند: «یک عدهای تعبیر آشتی ملی را میگویند؛ اینها به نظر من معنی ندارد؛ مردم با هم متحدند؛ چرا میگویید آشتی؟ مگر مردم باهم قهرند؟ بله، مردم با آن کسانی که روز عاشورا آمدند وسط خیابان و با قساوت و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهرند و آشتی هم نمیکنند. با آنها که به روز عاشورا اهانت کردند قهر هستند.»
با این حال پس از چندی موضوع گفت وگوی ملی به دنبال این موضوع مطرح شد و حالا جریان اصلاحطلب تلاش میکند بر اساس این واژگان اهداف سیاسی خود در جامعه پیگیری کند.
این درحالی است که بارها این سوال مطرح شده است که هدف اصلاحطلبان از بیان این طرح چیست؟ آنها چه مطالباتی دارند و اصولاً گفت وگو قرار است میان چه کسانی و در مورد چه انجام شود؟
اگر قرار است در بین جریانهای سیاسی درون نظام گفت وگو صورت گیرد که این امر بصورت متداول و همواره در حال جریان است.
از سوی دیگر بحث گفت وگوهای ملی برای کشورها جنگ زده مطرح میشود که در منازعات خانمانسوز داخلی قرار دارند، نه کشوری که خود لنگرگاه ثبات و برخوردار از یک نظام سیاسی مردمسالار است.
مسئله دیگر توجه به اولویتها و ضرورتهای امروز کشور از نگاه واقعی مردم است.
در حالی که مسئله اساسی کشور را اقتصاد و معیشت تشکیل میدهد اگر هم قرار بر تفاهم و گفت وگوی ملی باشد باید برای حل مسائل اساسی کشور صورت گیرد که البته از این منظر هم گفت وگو و مفاهمه معنی ندارد و راه هم برای خدمترسانی باز است.
به عقیده اکثر مردم اینکه مواضع جناحهای سیاسی با یکدیگر منطبق نشود مهم نیست بلکه مهم این است که مهم این است که در منافع ملی با هم هماهنگ بوده و بر آن اساس سیاست راهبردی خود را تدوین کنند.
دغدغه نظام مطرح نیست
اظهارات پرچمداران گفت وگوی ملی نشان میدهد که آنها دغدغهای نسبت حل مشکلات کشور ندارند و برای تقسیم قدرت چانهزنی میکنند.
پس از وقایع سال ۸۸، آنها که با هدف خروج از انفعال و استیصال به حمایت روحانی روی آورند حالا تلاش میکنند که برای انتخابات پیش رو، شرایط خود را بهبودبخشیده و ضمن شانه خالی کردن از مسئولیت اقدامات روحانی، با طرح گفت و گوی ملی، تلاش میکنند تا اینگونه عنوان کنند که جریان سیاسی کشور متلاطم است و تنها راه جلوگیری از بروز اغتشاشات شکلگیری گفت وگوی ملی است.
آنها همچنین عنوان میکنند که میتوان به واسطه جریانات سیاسی و اشخاص تاثیرگذار در کشور، از طریق اجماعی ملی، چالشها و مشکلاتی را که در بخشهای مختلف داریم؛ برطرف کرده یا کاهش دهیم. بدین ترتیب پس از اینکه جریان رقیب این پیشنهاد را نپذیرفت، آنها از آب گلآلود ماهی گرفته و در مسیر القای چهرهای صلحطلب از خویش و القای چهرهای بیمنطق از جریان رقیب به افکارعمومی استفاده کنند.
در عین حال با گره زدن رفع ریشهای مشکلات مردم به گفت و گوی ملی، جریان انقلابی را مسئول عدم تحقق مطالبات مردمی و مشکلات آنها معرفی کنند.
آیا شرایط گفت وگو مهیا است؟
در این میان یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که چه کسانی اضلاع گفت وگو را نمایندگی میکنند؟ ربط این گفت وگو با ساماندهی رقابتهای سیاسی چیست؟
بررسی اخبار منتشره در رسانهها نشان میدهد که اغلب کسانی که پرچم گفت وگو را در دست دارند، از جنس اصلاحطلبان افراطی هستند.
این گروه در حالی چنین خواستهای را مطرح میکنند که خود در با دیگر اصلاحطلبان دچار بحران گفتمان هستند عقایدی را مطرح میکنند که برخی دیگر از آنها را قبول ندارند.
از جمله اخیرا ً شاهد بود که مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات و ازاعضای جبهه مشارکت عنوان کرده که گروه کثیری از اصلاحطلبان اعتقادی به جمهوری اسلامی و التزامی به اصل ولایت فقیه ندارند.
وی با اشاره به اینکه بخش زیادی از اصلاحطلبان از نظام جمهوری اسلامی حمایت سیاسی و نه حمایت اعتقادی میکنند افزود: چون در شرایط فعلی برای نظام سیاسی حاکم جایگزینی سراغ ندارند، حمایتشان از نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، از سر اجبار، اضطرار و ملاحظات سیاسی است!
سوال این جاست چنین افرادی با چنین افکاری چگونه میتوانند یک طرف گفت وگوی حقیقی و توأم با صداقت قرار بگیرند؟
آیا کسانی که آرامش جامعه را برهم زده و نظام را به مرز براندازی رساندند، حالا میتوانند مدعی دلسوزی و مصلحتاندیشی برای کشور باشند؟
این گروه پیگیر تغییر سیاسی خود با حاکمیت هستند و از این رهگذر بنا دارند تا از شرایط امروز عبور کنند.
درنهایت
در شرایط فعلی کشور وحدت و همراهی گروههای سیاسی همواره مورد تاکید افکار عمومی قرار دارد و کسی از آنها با گردهم آمدن بنیانهای داخلی کشور برای مقابله با دشمن مخالف نیست.
حضور گسترده مردم با عقاید مختلف در گردهماییهای بزرگ کشور چون ۲۲ بهمن نشانگر آن است که گفت و گوی گسترده ملی در سطح کشور جریان دارد و مردم اینک از فقدان «گفت و گوی ملی» رنج نمیبرند بلکه نگران زخمهای بدخیمی هستند که به واسطه برخی از بیبرنامگیها به وجود آمده است. در حال حاضر آنچه که از سوی اصلاحطلبان گفت وگوی ملی نامیده میشود هیچگاه به مطالبه مردم نبوده است و ابزاری برای رسیدن اصلاحطلبان به اهدافشان محسوب میشود.
خروجی که اصلاحطلبان از گفت وگوی ملی دنبال میکنند به کرسی نشستن یکبار دیگر گزینههای مطلوب آنها در پستهای حساس است. آنها با ریاکاری و زیرکانه تلاش میکنند تا از این پلتیک سیاسی نهایت استفاده را ببرند و چهره خود را در میان مردم ترمیم کنند. اما این کلید هم دری را برای آنها باز نمیکند.