تحولاتي که در منطقه در حال وقوع است، به اضافه سياستهايي که غرب و آمريکا همراه با آن تحولات، عليه ايران تدارک ميبينند، نشانههاي روشني از تقويت هر چه بيشتر جبهه ضد ايراني است.
تغييراتي که در ساختار حاکميت آلسعود اتفاق افتاد، نشاندهنده آرايش نيروهاي ضد ايراني در اين حاکميت است، انتصاب سفير عربستان در آمريكا به عنوان وزير خارجه آلسعود، هيچ نشاني از سياست بهبود روابط با ايران ندارد. عادل الجبير تندترين مواضع را هنگامي که سفير آلسعود در آمريكا بود عليه جمهوري اسلامي ايران اتخاذ ميکرد و اکنون که او به عنوان وزير خارجه منصوب شده است، بايد شاهد تندتر شدن سياستهاي خصمانه اين رژيم عليه ايران باشيم.
موج گسترده اقدامات ضد ايراني در آمريکا هم افزايش يافته و سناتورهاي آمريکايي و جو بايدن معاون رئيسجمهور آمريکا هم مواضع تندي عليه ايران اتخاذ کردهاند.
«تد کروز» سناتور جمهوريخواه، ايران را بزرگترين تهديد براي ايالات متحده خوانده است و مارکو روبيو همتاي ديگر تد کروز، هشدار داده که يک توافق بد تقريباً تضمينکننده جنگ است، زيرا اسرائيليها هرگونه توافقي که به باورشان، آنها و موجوديتشان را در خطر قرار دهد، نميپذيرند.
جو بايدن معاون اوباما هم در انديشکده آمريکايي خاور نزديک واشنگتن بار ديگر ايران را تهديد به جنگ کرد و گفت؛ دولت آمريکا در صورتي که لازم باشد، آمادگي دارد با ايران وارد جنگ شود.
همه اين اقدامات ضد توافق، ثابت ميکند که آمريکاييها عليرغم اين که در کاخ سفيد، خود را خواهان توافق هستهاي با ايران نشان ميدهند، اما در کنار آن، سياستهايي را به کار ميبرند که مانع بزرگي بر سر راه توافق هستهاي است.
اصرار بر بازديد از مراکز نظامي، مخالفت با لغو تحريمها و تنها موافق بودن با تعليق برخي تحريمها آن هم مرحلهاي، درخواست دخالت در امور دفاعي و نظامي ايران، اتهام وارد کردن به ايران در زمينه حمايت از تروريسم و بسياري موارد ديگر، تلاش بيوقفه و بيدريغ آمريکاييها را ميرساند که مانعي بر سر راه توافق هستهاي است.
اما جمهوري اسلامي ايران قرار نيست زيربار چنين خواستههاي غيرمنطقي و غيرقانوني برود و تن به چنين مطالباتي بدهد.
اين مطالبات بسيار فراتر از آن چيزي است که حتي قوانين آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي اعضاي خود در نظر گرفته است.
پاسخ به چنين زيادهخواهيهايي را رهبر معظم انقلاب اسلامي با قاطعيت دادهاند و فرماندهان ارشد نيروهاي مسلح هم اعلام کردهاند که درخواست بازديد از مراکز نظامي را با سرب داغ خواهيم داد.
جمهوري اسلامي ايران بازرسيهاي نامتعارف را از مراکز هستهاي خود نميپذيرد و همچنين هيچگاه اجازه نخواهد داد تا به مراکز نظامي کشورمان سرك بكشند. همانگونه که بارها تأکيد شده است، گفتوگوهاي ايران و ۱+۵ با محور قرار گرفتن آمريکا، تنها بر سر موضوع هستهاي است و موضوعات ديگر در اين چارچوب جايگاهي ندارد، اما اين که از سوي آمريکاييها و ديگر کشورهاي همپيمان او همچنان اين خواستهها مطرح ميشود كه ايران بايد پيشرفتهاي دفاعي و نظامي خود را متوقف کند، دست از حمايت از تروريسم بردارد، حقوق بشر را رعايت کند؛ فشارهاي خارج از گفتوگوهاي هستهاي است تا، ايران را وادار به تمکين کنند.
پيشرفتهاي نظامي و دفاعي ايران علاوه بر اين که هيچگاه عليه کشوري به کار گرفته نشده است، اما تضمين امنيت ملي ايران اسلامي است. با شرايطي که آمريکاييها و نوچههاي او در منطقه ايجاد کردهاند، تقويت بنيه دفاعي و نظامي جمهوري اسلامي، اجتنابناپذير است و اکنون که فرمانده کل قوا هم دستورالعمل تقويت دفاعي و نظامي ايران را صادر کردهاند، نشان دهنده اهميت ويژه اين بخش براي ايران است. پس اصرار آمريکاييها در اين زمينه بيهوده است و راه به جايي نخواهد برد.
جمهوري اسلامي ايران سالهاست که از سوي تروريستها زخم خورده است و البته با آنها به طور جدي مبارزه و مقابله کرده است. بهترين و روشنترين اقداماتي که ايران عليه تروريزم ساخته و پرداخته آمريکا و سران مرتجع کشورهاي عربي، انجام داده است، حمايت از دولت و مردم عراق در مقابل نيروهاي تکفيري داعش و همچنين حمايت از مردم و دولت سوريه در مقابل تروريستهاي تکفيري داعش است.
اکنون کدام سران و کشورها در منطقه مداخله ميکنند و امنيت غرب آسيا را به خطر انداختهاند؟! آيا ايران چنين اقداماتي کرده است؟
دخالت نيروهاي آلسعود در بحرين و اعزام نيروهاي نظامي اين رژيم به اين کشور براي سرکوب مردم آن، حمله نظامي به خاک يمن و تجاوز به حريم يک کشور و قتلعام هزاران نفر از مردم بيگناه يمن، حمايت مالي و نظامي از نيروهاي تروريستي- تکفيري در کشورهاي منطقه از جمله عراق، سوريه، پاکستان، افغانستان و حتي در آسياي ميانه و قفقاز که همه با پشتوانه آمريکا و رژيم صهيونيستي انجام ميشود، منطقه خليجفارس و غرب آسيا را با ناامنيهاي گسترده روبرو ساخته است.
اما جمهوري اسلامي ايران هيچگاه چنين اقداماتي انجام نداده است و حتي براي ايجاد امنيت و ثبات منطقه تلاش کرده و هزينه پرداخته است.
پس اين بهانههاي نخنما شده، ديگر در افکار عمومي مردم منطقه وحتي دنيا جايگاهي ندارد و تنها روند اضمحلال و فروپاشي حاکميتهاي مرتجع منطقه را سرعت ميبخشد. خشم و نفرت مردم مسلمان منطقه به ويژه کشورهايي که با دخالتهاي آلسعود، آمريکا و رژيم صهيونيستي دچار نابساماني و جنگ شدهاند، به شدت رو به افزايش است و حتي مردم کشورهاي مرتجع عربي هم آگاه شدهاند و از خواب سنگيني که به خاطر سيستم ديکتاتوري مطلق بر کشورشان حاکم بوده بيدار شدهاند و ميرود تا اين بيداري و آگاهي روند سقوط سران کشورهاي مرتجع را تسريع کند. آلسعود درصدر اين تحولات قرار دارد و حتي نشست سران کشورهاي حاشيه خليجفارس با اوباما رئيسجمهور آمريکا در کمپ ديويد، نميتواند آنها را از سقوط نجات دهد و يا باعث مهار ايران اسلامي شود. سال ۲۰۱۵ سال سقوط است، سقوط براي بسياري از سران سرسپرده و مرتجع عرب منطقه از جمله آل سعود.