عرف جامعه ایرانی - اسلامی قبول نمیکند که دختر و پسری در سایتی ثبتنام کند و بخواهند داوطلب شوند تا کسی آنها را ببیند و بپسندد در عین حال هیچ اعتمادی به اینگونه ازدواجها اگر اطلاعات را درست منتقل کرده برای بقیه وجود ندارد، آمارهای طلاق در همین ازدواجهای معمول به گفته سازمانها و نهادهای گوناگون بالاست و این آمار در شهرهای بزرگ بالاتر است حالا چطور میشود به ریسکهای موجود ریسک انتخاب در سایت را هم افزود؟!
شاید این صحبت و درددل را بارها و بارها شنیده باشیم، گلایههایی که به عناوین مختلف از زبان هر یک از والدین ما به اندازهای تکرار شده که دیگر آنها را نمیشنویم، اینکه، زمانه عوض شده، جوانها طور دیگری فکر و عمل میکنند، یک زمانی والدین، جایگاه خاصی داشتند و بدون اجازه آنها حق آب خوردن نداشتیم، یک زمانی جلوی بزرگترها پاهایمان را دراز نمیکردیم و هزاران گلایه دیگر.
اگر کمی به این درددلها توجه و تامل کنیم، خواهیم دید که در دل تمام این گلایههای ساده و عامیانه یک اصل و ارزش نهفته است، والدین پیر و سالخورده ما در میان ادبیات ساده خود، میخواهند یک نکته را که شاید فراموش شده، به ما یادآوری کنند و آن خانواده است.
ما ایرانیها در تاریخ خود ثابت کردهایم که این اصل همواره برای ما مهم و ارزش بوده، ارزشی که این روزها گویا به کمرنگی روی آورده و جوانان به آنها کمتر بها دادهاند، این روزها جوانها تاحدودی به خانواده که نهاد آن را والدین تشکیل میدهند، بیمهری میکنند و این بیمهریها بیشتر در شیوه انتخاب همسر رخ مینماید.
اگر یک روزی والدین راس و محور شکلگیری زندگی دو جوان بودند گویا اکنون به حاشیه رانده شده و جای آنها را فضای مجازی گرفته است، آری از ازدواجهای مجازی با سقف کاغذی سخن میگویم، ازدواجهایی که دوامی چند ساله، چند ماهه و حتی چند هفتهای داشتهاند. اگر قدیمیها یا والدین ما نکتهای را مدام یادآور میشوند هر چند با ادبیاتی ساده، از سر تجربه و پختگی بوده، تجربهای که اکنون دیگر دیده و شنیده نمیشود.
چه بسیار آشناییها و در نهایت ازدواجهایی که از فضای مجازی آغاز شده و به نتیجهای نافرجام ختم شده است. کافی است آن سایتها را در موتورهای جستوجوگر سرچ کنی، به راحتی میبینی علیرغم صحبتهای وزارت ورزش مبنی بر فعالیتهای غیرقانونی اینگونه سایتها همچنان فعالیت سایتهای نامبرده به قوت خود باقی است و کسی انگار به آنها تذکر نمیدهد و یا سایتشان را فیلتر نمیکند، البته هرازگاهی اخباری مبنی بر بستن این سایتها میرسد اما رشد قارچگونه آنها که عرف جامعه و روند خلاف جهتی را برای جامعه ایرانی رقم زده است همچنان پابرجاست.
بسته شدن ۷۰۰ سایت همسریابی
اواسط مهرماه بود که رئیس پلیس سایبری کشور با تاکید بر اینکه تنها مراجع صدور مجوز برای سایتهای همسریابی وزارت ورزش و جوانان است، از مسدود شدن بیش از ۷۰۰ سایت همسریابی با تلاش پلیس فتا خبر داد.
سردار سیدکمال هادیانفر با بیان اینکه چند سالی است شاهد فعالیت سایتهای همسریابی در فضای سایبر هستیم و برخی از این سایتها مدعی هستند از نهادها و دستگاههای مختلف مجوز دارند، افزود: تاکنون، نیروی انتظامی هیچ مجوزی برای فعالیت این سایتها نداده است.
سردار هادیانفر با اشاره به تشکیل پروندههای متعدد کلاهبرداری و هتک حیثیت مرتبط با ثبتنام در سایتهای همسریابی در پلیس فتا افزود: این امر خود گواه غیر قانونی بودن فعالیت سایتهای همسریابی بوده و گویای این است که این سایتها با چه انگیزهای فعال شدهاند.
رئیس پلیس فتا کشور در ادامه گفت: حتی برخی از این سایتها پا را فراتر گذاشته و ادعا داشتند که آنها برای مشروعیت فعالیت خود در خصوص همسرگزینی از مراجع معظم و معزز تقلید استفتاء کردند.در حالیکه بنابر استعلام پلیس فتا از دفاتر مراجع عظام تقلید ادعای کذب این سایتها ثابت و مشخص شده که هدف گردانندگان سایتهای همسریابی بیش از آنکه حل مشکلات ازدواج جوانان باشد، کسب درآمد است و برای آنها اصلاً مهم نیست که در این راه آبروی افراد ثبتنام کننده در سایت آنها برود و یا برای این عزیزان از سوی مجرمانی که در این سایتها ثبتنام کردهاند مشکلاتی به وجود آید.
سردار هادیانفر ادامه داد: وزارت ورزش و جوانان بهعنوان متولی امر میتواند با جمعآوری لینکهای اینگونه سایتها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی علیه سایتهای همسریابی که ادعا دریافت مجوز از نهادهای دیگر دارد اقدام کند.
همسانگزینی با مجوز!
اما همه چیز به همین راحتیها ختم نمیشود سردار هادیانفر گفته که تاکنون تنها سامانه ملی همسانگزینی با رویکردی خاص برای تسهیل ازدواج جوانان از وزارت ورزش و جوانان مجوز فعالیت گرفته و نحوه فعالیت آن نیز بدین شرح است که دختران و پسران را به یکدیگر معرفی نمیکند بلکه واسطههای ازدواج که افراد مورد اعتماد مردم و خانوادهها هستند در این سایت فعالیت میکنند؛ این افراد اطلاعاتی که از دختران و پسران به منظور همسریابی در اختیارشان گذاشتهاند به اشتراک میگذارند.
اما باید دید همین رویه هم چه میزان در کشور پذیرفته شده و مطابق فرهنگ و آداب و سنن ماست؟!
دلبستگیهای اینترنتی و سوءاستفاده فرصتطلبان
همچنین باید دانست که آمار سوءاستفادهها و خسارتهای این کار کم نیست به طوری که سرهنگ علی نیکنفس رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا در رابطه با دوستیهای اینترنتی گفت: دلبستگیهای بوجود آمده در دوستیهای اینترنتی در دراز مدت ممکن است منجر به سوءاستفاده افراد فرصتطلب شود و در تجربه این دوستیها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح دختر و پسر از یکدیگر به وجود نمیآید.
وی ادامه داد: معمولا افراد در اینگونه دوستیها فقط ادعا میکنند که ارتباطشان با انگیزه ازدواج است و این رابطه بیشتر بر عشق ورزی کور استوار است و عنصر خرد ورزی و عقلانیت در تصمیمگیریهای اینچنینی وجود ندارد.
سرهنگ نیک نفس ادامه داد: دوستیهای اینترنتی نه تنها مشکلی را برای پسران و دختران حل نمیکند ، بلکه اگر هم این روابط به ازدواج بینجامد، در زندگی مشترک سوء ظن و بیاعتمادی را برای دو طرف به همراه دارد.
رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا گفت: معمولا دوستیهای اینترنتی با انگیزه تفنن، سرگرمی و هوسرانی شکل میگیرد، عمر این دوستیها بسیار کوتاه است و آنچه که درپی آن باقی میماند تعارض فکری و احساسی دختران و پسران و از دست دادن اعتماد به نفس و به وجود آمدن بدبینی در بین آنها است.
نیکنفس در رابطه با پیشگیری لازم در این زمینه، گفت: برای پیشگیری از چنین آسیبهایی باید خانوادهها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و آنها را در برابر آسیبهای اجتماعی واکسینه کنند.
این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: در این باره جامعه، خانواده و سازمانهای مسئول میتوانند با تقویت ارزشهای اخلاقی، معنوی و انسانی و سست گردانیدن معیارهای مادی در نظر جوانان، تقویت و توسعه مراکز ورزشی و تفریحی و برنامهریزی صحیح برای اوقات فراغت آنها، ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی جهت برطرف کردن کمبودهای عاطفی کودکان و نوجوانان، پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه جلوی منزوی شدن جوانان در اجتماع و روی آوردن آنها به دوستیها در فضای مجازی را بگیرند.
بازگشت به ریشه ارزشها و باورهایمان و استفاده صحیح و به جا از تکنولوژی راهگشای حل بسیاری از آسیبهای اجتماعی است، راهکاری ساده که اکنون بسیاری از کشورهای توسعه یافته به آن دست یافتهاند، راهکاری که روزگاری ریشه در نهاد خانواده ایرانی داشت. بیایید به باورهایمان بازگردیم.