اتفاقاتی که در چند روز گــذشتـــــه رخداد و موضعگیریهای صورت گرفته باعث شد تا موضوع انتقاد (یا توهین) به مسئولین را مورد بررسی قرار دهیم، ابتدا به این موضوع میپردازیم که چه چیزی باعث خدشهدار شدن وحدت در کشور میشود، سپس برخورد مسئولان عالیرتبه را با صدای نقد یا توهین بررسی میکنیم و دست آخر به این موضوع میپردازیم که بزرگنمایی توهین یا انتقاد و در بوق و کرنا کردن آن به نفع چه گروه یا فردی تمام میشود؟!
سکانس اول: ایجاد تفرقه
هیچکس از تفرقه استقبال نمیکند، متنها و سخنرانیهای مسئولان در هر مقامی نشان میدهد که وحدت مردم و دوقطبی نکردن جامعه برایشان اهمیت دارد. رهبری به پرهیز از دوقطبی توصیه میکنند و رئیسجمهور و وزرا در فضای مجازی درباره به هم نخوردن وحدت و فواید آن مینویسند، حتی فوت آیتالله رفسنجانی هم نمایی از وحدت نیروهای انقلاب معرفی میشود اما در عمل برخی انگار نمیتوانند مانع اقدامات وحدتشکنانه بشوند.
ماجرای جدیدی که این روزها مشاهده میشود، شاید از سال ۹۲ و رای آقای روحانی آغاز شده است، او فردی دیپلمات و حقوقدان معرفی میشود، شعارش حمایت از حقوق شهروندی و تکیه به تضارب آرا و خفه نکردن صدای منتقد است. براساس شعارها و وعدهها توقع مردم از این رئیسجمهور بسیار بالاتر از روسای جمهور پیشین میشود اما..
رفته رفته ادبیاتی در بیانات و سخنان رئیسجمهور محترم به کار برده میشود که انتظارش را نداشتیم. از بیشناسنامه خواندن منتقد تا بیسواد و افراطی دانستن آنها؟! جامعه متعجب از فردی که برگزیده سوال میپرسد؟! جواب توسط اطرافیان رئیسجمهور و گاها خود او روشن و شفاف بیان میشود، خودمان هم در گفتوگو با افرادی چون حجتالاسلام سیدرضا اکرمی (معاون نهاد ریاست جمهوری) و حجتالاسلام محسن قرویان (روحانی حامی رئیسجمهوری) درباره این ادبیات میپرسیم و به کرار میشنویم که منظور رئیسجمهور از این جملات «اقلیتی خاص» بوده است. هر چند صحبتها از تریبون رسمی بیان شده و برای عموم جامعه پخش شده اما این توضیحات مورد پذیرش واقع شده و تصورمان این میشود که رئیسجمهور محترم به همه منتقدان منصف این بیانات را خطاب نکردهاند و منظورشان عدهای قلیل و مغرض است. اما..
عدهای قلیل در راهپیمایی روز قدس به رئیسجمهوری کشور توهین میکنند، این عده که به نظر همه رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب قلیل بودنشان حتمی است قرار میشود شناسایی شده و مورد مواخذه قرار بگیرند، بازار بیانیه و محکوم کردن این اتفاق هم داغ میشود، تقریبا میتوان گفت همه اقدام صورت گرفته را در همان دقایق اولیه محکوم میکنند و از رئیسجمهور منتخب مردم اعلام حمایت میکنند، چند ساعت بعد حتی پای دادستان هم به این ماجرا باز میشود و قرار به یافتن افراد گذاشته می شود، اما فردای آن روز با وجودی که این رفتار مورد تقبیح همه قرار میگیرد و عده هم قلیل بوده، رسانههای زنجیرهای بدون توجه به عظمت شکوه راهپیمایانی که علیه رژیم منحوس صهیونیستی شعار دادهاند، تیترهای عجیب و غریبی میزنند و این اقدام عدهای قلیل و تقبیح شده را حمله به جمهوریت نظام معرفی میکنند!! هر روز یکی تحلیلی مینویسد و این افراد قلیل را منتسب به جریان خاص و یا هدایت فرد خاصی میداند و ماجرا ادامه مییابد...
در اینکه توهین به رئیسجمهوری امر ناپسند و تقبیحشدهای بود جای هیچ شک و شبههای نیست اما این سوال مطرح است که این رفتار آنان که خود را نزدیک مشی رئیسجمهوری میدانند، چقدر میتواند وحدت مردم را هدف قرار دهد؟
سکانس دوم: برخورد مسئولان با انتقاد و توهین
برای اینکه در مقابل انتقاد صریح، انتقاد منصفانه، انتقاد مغرضانه و توهین؛ مسئولانمان میتوانند چه مشی را برگزینند، کافی است به تاریخ حکومت اسلامی نگاه کنند. در حکومت حضرت علی(ع) و پیامبر اسلام(ص) نمونههایی از این دست وجود دارد، آنجا که حتی یک یهودی خاکستر را روی سر پیامبر(ص) میریزند یا آنجا که یک غیرمسلمان به حضرت علی تهمتی درباره زره اسب میزند، تاریخ پر است از الگوهای اسلامی اما شاید برخی از مسئولانمان بگویند که افراد نام برده معصوم و پیامبر و امام بودند و قطعا قیاس آنها با این بزرگواران قیاس معالفارق است. برای این افراد هم نمونههایی در جمهوری اسلامی وجود دارد. بهتر است زندگی شهید بهشتی و برخوردی که ایشان با منتقدان توهینکنندگان به خودشان دارند و توصیههایی که به اطرافیان و نزدیکان در پاسخ ندادن به منتقدان دارند که حتی امام خمینی(ره) هم به مظلومیت ایشان اشاره داشتند بیشتر مورد مطالعه مسئولانمان قرار بگیرد تا متوجه شویم که برای تفرقه نینداختن بین مردم، شهید بزرگوار چه میزان سکوت میکردند. اما در دهه حاضر هم کم نبودند افرادی که در مقابل هنجارشکنان اندک که بیشک قصدی جز هدف قرار دادن وحدت مردم نداشتند رفتارهای معقول از خود و اطرافیانشان سر زده است.
در ماجرای رئیس مجلس و توهینی که در قم به وی صورت گرفت همین رویه با پیگیری قانونی و شناسایی متهمان ادامه یافت. حتی در جریان انتقاد صریح از رهبر معظم انقلاب در جلسه سخنرانی شاهد سعهصدر مقام معظم رهبری و گوش دادن به صدای منتقد بودیم که از تبعات بعدی و حاشیههایی که میتوانست ایجاد شود جلوگیری کرد. البته در رفتار رئیسجمهور محترم هم قطعا نمونههایی از این رفتار دیده میشود که شاید بارزترین آن دعوت از کاندیدای شکست خورده در انتخابات سال ۹۲ و البته استفاده از برنامههای موثر کاندیداهای سال ۹۶ است که قطعا میتواند نمونه مهم در وحدتآفرینی تلقی شود اما انتظار از رئیسجمهوری که حقوقدان و دیپلمات است یقینا بالاتر از اینهاست.
سکانس سوم: ماهیگیری از آب گلآلود
این روزها که اقدام خلاف عرف اندکی قلیل در صدر اخبار رسانههای داخلی نفوذ کرده است، رسانههای معاند که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تلاش بسیاری بر ایجاد نفاق بین مردم دارند و وحدت را هدف گرفتهاند، مدام برنامه میسازند که فلانی رودرروی فلان مسئول است و یا به تعبیر خودشان تلاش میکنند این رفتارها را آتش به اختیاری معرفی کنند و نفاق ایجاد کنند. چیزی که قطعا همه مسئولان نظام و رئیس محترم جمهوری آن را نمیپسندند بر همین اساس به نظر مفید به فایده است که رئیسجمهوری با همان درایتی که از او انتظار میرود تلاش کند تا با پاسخی قانونی به اندک توهینکنندگان راه را بر دوقطبی شدن مردم بسته و اجازه سوءاستفاده به دشمن را از تلاطم ایجاد شده ندهند.
البته این رفتارها با بدسلیقگی در نماز عید فطر در انتخاب شعر از سوی میثم مطیعی شاید ادامه یافت که با توجه به مسئولیت نداشتن وی و اعلام ستاد اقامه نماز جمعه مبنی بر مطلع نبودن از شعر خوانده شده به نظر پاسخهایی نظیر آنچه معاون حقوقی ریاست محترم جمهوری در باب عذرخواهی از مردم داده شد، محلی از اعراب نمیتواند داشته باشد. شاید بد نباشد در انتها نگاهی به داستانک عبید زاکانی داشته باشیم:
سلطان محمود از طلحک پرسید:
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین مردم آغاز میشود؟؟
طلحک گفت: ای ... .
سلطان گفت: توهین میکنی سر از بدنت جدا خواهم کرد.
طلحک خندید و گفت: جنگ اینگونه آغاز میشود. کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد ...!
مائده شیرپور