لیبی سرزمینی است که در سال ۲۰۱۱ با اعتراضهای مردمی علیه ساختار حاکم به ریاست قذافی همراه شد با این تفاوت که برخلاف مصر، تونس و... با سکوت غرب همراه نشد و ناتو با ادعای بشر دوستی اقدام به عملیات نظامی کرد. شاید آن زمان کمتر کسی باور میکرد که قذافی با آن همه دیکتاتوری و خودرایی توانسته باشد ۴۰ سال کشور را یکپارچه نگاه دارد و انقلابیون علیه وی، نتوانند یکپارچگی لیبی را حفظ نمایند و کشور به چندپاره تبدیل شود. شاید تفاوت در این بوده که قذافی در زمان انقلابش رویکرد ضد غربی داشت اما آنانی که سرنگونی وی را رقم زدند چشم به حمایت غرب داشتند و نتیجه آن چندپاره شدن لیبی بوده است.
به هر تقدیر آنچه در تحولات لیبی قابل توجه است جنگ داخلی اخیر است که با محوریت خلیفه حفتر و جمعی از نظامیان در حال اجراست. وی که شواهد نشان میدهد از حمایتهای برخی کشورهای عربی همچون سعودی، امارات و.. برخوردار است طرح سلطه کامل بر لیبی را درپیش گرفته است. حال این سوال مطرح میشود که چرا لیبی به چنین وضعیتی دچار شده و بانیان آن چه اهدافی را دنبال میکنند؟ هر چند که عوامل داخلی و قدرت طلبی را میتوان از عوامل چنین بحرانی دانست اما در کنار این مسئله یک نکته کلیدی مشاهده میشود و آن مجموعه تحولاتی است که در شمال آفریقا در جریان است. در اقدامی قابل تامل در سودان کودتای نظامی شده و عمر البشیر توسط ارتش سرنگون میشود.
در الجزایر نیز تحت اعتراضهای مردمی بوتفلیقه از ریاست جمهوری برکنار میشود. این سه کشور در شمال آفریقا دارای یک ویژهگی مشترک هستند و آن برخورداری از منابع نفت است. این خصوصیت در حالی برای این کشورها مطرح است که در عرصه انرژی جهان تحولاتی ویژه در جریان است. از یکسو آمریکا به دنبال تحریم نفت ونزوئلاست و سعی دارد از این حربه برای سرنگونیسازی دولت مادورو بهره گیرد. از سوی دیگر آمریکا طرح فشار بر خریداران نفت ایران برای عدم روابط با ایران را پیگیری میکند.
این مسئله میتواند شوکهای بسیاری بر قیمت انرژی و البته عدم همراهی کشورها با آمریکا را به همراه داشته باشد. با این شرایط این سناریو مطرح است که آمریکا و همراهانش به دنبال جایگزینی برای نفت ونزوئلا و ایران باشند در حالی که کشورهای عربی خاورمیانه نیز توان تامین آن را ندارند. بهترین گزینه برای این طرح آفریقا میباشد و چه کشورهایی بهتر از لیبی، سودان و الجزایر که از موقعیت جغرافیایی مناسبی نیز برخوردارند و میتوانند تامین کننده نیازهای نفتی اروپا باشند. با این سناریو میتوان دریافت که چرا لیبی این روزها درگیر جنگی گسترده است که محوریت آن را تشکیل ساختاری نظامی تشکیل میدهد که همسو با آمریکا و ارتجاع عربی رفتار میکند.
با این شرایط میتوان گفت که لیبی در کنار الجزایر و سودان در حالی تبدیل شده به قربانیان سیاستهای استعماری غرب هستند که ظاهرا تحولاتی داخلی داشته اما در عمل در مسیر مطالبات غرب قرار گرفتهاند که محور آن را نیز غارت ثروتهای نفتی این کشورها تشکیل میدهد.
نویسنده: علی تتماج