دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۰
کد مطلب : 95967
وقتی ولنگاری دستگاه‌های فرهنگی خواب را از چشم رهبر انقلاب می‌رباید

فاجعه فرهنگی مدیران منورالفکر

فاجعه فرهنگی مدیران منورالفکر

روز گذشته رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در بخشی به موضوع فرهنگ پرداختند و گفتند: مسئله اقتصاد، اولویت فوری و کنونی کشور است اما فرهنگ در بلندمدت از اقتصاد نیز مهمتر است.
ایشان در این دیدار به ضعف مدیران و دستگاه‌های فرهنگی اشاره کردند. جملاتی که اگر در آنها دقت شود و مسئولان گوششان به قول معروف بدهکار باشد، یا باید از خجالت آب شوند و یا عرصه فرهنگ را رها کنند و اجازه بدهند مدیرانی کاربلدتر و متعهدتر زمام امور را به دست بگیرند.
جملات رهبر انقلاب را شمای مخاطب بخوانید و ما هم دعا می‌کنیم مسئولان شنیده باشند و یا دست کم بخوانند.
در موضوع فرهنگ نوعی ولنگاری و بی‌اهتمامی در دستگاه‌های فرهنگی به چشم می‌خورد، زیرا در تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضرّ، کوتاهی‌هایی انجام می‌شود.
در برخی مواقع تأکیدهایی که بر پرهیز از استفاده کالاهای مضرّ غیرفرهنگی همچون برخی مواد غذایی می‌شود، بیشتر از هشدار درباره کالاهای فرهنگی مضرّ است، در حالی که تأثیرات سوء این کالاها بر مردم خطرناک تر و گسترده تر است.
برخی مواقع در مقابل تولید یا ورود کالاهای فرهنگی مضر، موضع‌گیری و اقدامی نمی شود، زیرا این ترس وجود دارد که متهم به جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات شوند.
شاید قبل از ورود به بحث و نقد، لازم باشد کمی در انتخاب و گزینش واژه‌هایی که رهبر انقلاب به دستگاه‌های فرهنگی نسبت داده‌اند کمی تحقیق کرد. طبق لغت‌نامه دهخدا معنای واژه‌های «ولنگاری» و «اهتمام» به این شرح است:
ولنگاری. [ وِ ل ِ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل ولنگار. لاابالیگری. سهل انگاری. بی قیدی اهتمام ورزیدن. [ اِ ت ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام کردن. کوشیدن. سعی نمودن.
معنای ولنگاری که به وضوح مشخص است. اما اگر به اهتمام ورزیدن یک پیشوند «بی» اضافه کنیم، معلوم می‌شود که آقایان مسئول در نکوشیدن و سعی ننمودن چه کارنامه درخشانی از خود به جا گذاشته‌اند که رهبر انقلاب را مجبور به استفاده از چنین واژگانی کرده‌اند.
حالا مشخص می‌شود آن روزی که رهبر انقلاب در شهریور سال گذشته در دیدار با اعضای دولت فرمودند: «گاهی اوقات مشکلات فرهنگی موجب شده که من شب خوابم نبرده؛ به‌خاطر مسائل فرهنگی» یعنی چه. حالا می‌شود متوجه شد آن روز نگرانی رهبری از کجا ناشی می‌شد که فرمودند: «هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاه‌های حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد. اگرچنانچه می‌بینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. حالا چگونه برخورد بکنید، آن یک بحث دیگر است، آن مربوط به دستگاه‌ها است و نگاه کنید ببینید مقرّراتتان چه میگوید؛ لکن رودربایستی نکنید و این را صریح بگویید. پس بنابراین خوراک فرهنگی سالم و جلوگیری از خوراک فرهنگی ناسالم و مضر، اساس کار است. رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد.»
حالا می‌توان به درستی درک کرد که چرا رهبر انقلاب طی سه سال اخیر، دو بار قید حضور در نمایشگاه کتاب را زده‌اند و برخلاف انتظار و به رغم دعوت رسمی از ایشان ترجیح دادند، در این نمایشگاه حاضر نشوند.
آقایان مسئول کلاهشان را بالاتر بگذارند، وقتی آنقدر در کار خود بی‌قیدی به خرج داده‌اند و آنقدر ولنگاری و سهل‌انگاری به کار بسته‌اند که بالاترین مقام این کشور باید بیاید به آقایان تذکر بدهد و به هر زبان و در هر مقطعی به آنها بفهماند که چه بکنند و چه نکنند. باید به مطبوعاتی اشاره کند که زبان دشمن شده‌اند. باید از جشنواره فیلمی سخن بگوید که نامش «فجر» است، اما آبستن فیلم‌هایی می‌شود که چند وقت بعد با سلام و صلوات به دنیای اکران پا می‌گذارند و هر‌آنچه توهین و تحقیر را مکیده‌اند، به روی جامعه ما «قِی» کنند. باید از اوضاع نشر و مکتوبات دلخور باشد، از فضای مجازی بگوید، از نگاه درست به مقوله فرهنگ. اما مسئولان سرشان را روی میز عریض و طویل مدیریت خود گذاشته‌اند و «تخت» خوابیده‌اند.
مسئولانی که یقه دیپلماتی می‌پوشند و باورشان می‌شود که در حوزه «فرهنگ» هم باید دیپلماتیک عمل کرد. آقایانی که بزرگ‌ترین دغدغه‌شان رفع ممنوعیت «ربنای» آدمی است که طی سال‌های اخیر نه تنها به جمهوری اسلامی توهین‌های پیوسته‌ای داشته که اساسا اسلام و پیامبرش را هم به سخره گرفته و به چالش کشیده است. همه هنر این آدم‌های بی‌هنر آن است که در پیام تبریک فرستادن برای فلان فیلمساز «فروشنده» مملکت، از هم سبقت بگیرند و به «افتخار» این موفقیت کف بزنند و لبخندهایی بر چهره‌شان نقش ببندد که تا تهِ حلقشان هویدا شود. آقایانی که آب زلال هنر و فرهنگ انقلابی را به مرداب و لجنزار تبدیل کرده‌اند و از سهراب شعر می‌خوانند که «آب را گل نکنیم»
آدم‌هایی که تحت مدیریت آنها فیلم‌هایی ساخته می‌شود که خودشان هم روی تماشای آن در تنهایی و تاریکی را ندارند.
افرادی که حوزه تئاتر و نمایش را محملی برای توهین به مقدسات می‌پندارند.
آنها که دُز منورالفکری‌شان آنچنان بالا می‌زند که هر «اراجیف» و «کالای فاسد» فرهنگی از زیر دستشان سُر می‌خورد و مجوز نشر، ساخت، اکران، توزیع و نمایش می‌گیرد.
آقایانِ مدیرِ مسئول، تکلیف را روشن کنید. یا تشریف ببرید به آنچه در آن کمترین شناخت و همیتی ندارید، بیش از این آسیب نرسانید یا «آب را گل نکنید». به جای حمایت از به اصطلاح هنر و هنرمندانی که جز ضربه زدن به فرهنگ اسلامی، ایرانی و انقلابی هنر دیگری ندارند، کمی به خود بیایید و راه درست را پیدا کنید و بپیمایید. به جای «افراطی‌گری» در بی‌قیدی، تساهل و تسامح، کمی به آنچه بر عهده‌تان گذاشته شده فکر کنید و ببینید با خودتان، با خدای خودتان و با مردم چند چندید. شب که سر بر بالش چشم بستن می‌گذارید، فکرتان را روشن کنید و وجدانتان را باز و بیدار کنید و ببینید چه کرده‌اید که اینچنین لایق واژه‌هایی نظیر ولنگاری و بی‌اهتمامی شده‌اید. خدا را چه دیدید، شاید فرجی شد و فهمیدید چه خطاها که نکرده‌اید و چه کژ‌راهه‌هایی را نرفته‌اید. شاید دست از این همه فیگورهای شش در چهار و لبخند زدن به توهین‌ها برداشتید.

حامد فربد

https://siasatrooz.ir/vdcfe1d1.w6dtvagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

معلم
سلام برشما
چه کسی مدیران فرهنگی را انتخاب کرده است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟