دی ماه ۸۹ وقتی اعضای سابق شورای عالی سینما دور یک میز و در کنار رئیسجمهور وقت نشستند، فکرش را هم نمیکردند که ایده تشکیل این شورا و حضور رودرروی نمایندگان اهالی سینما در مقابل شخص اول اجرایی مملکت، خیلی زود از بین برود و گروهی دیگر روی کار بیایند و به قول معروف «زیرآب» آنرا بزنند.
شورایی که میتوانست در ادامه و با رفع نواقص و کاستیها به جلساتی کاربردی و اثرگذارتبدیل شود. اما واقعیت این است که متولیان فعلی فرهنگ و حتی شاید نفر اول کابینه یازدهم اعتقادی به این شوراها نداشته و ندارند و تنها کار بزرگ خود را همچنان «بازگشایی خانه سینما» میدانند.
سخنان چند شب پیش وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با خبرنگار صداوسیما حاوی نکات جالبی بود.
آقای وزیر گفته بود: «به دولت پیشنهاد دادیم که شورای عالی سینما را که از گذشته هم هیچ خاصیتی نداشته است، منحل شود. این موضوع هماکنون در دستور کار دولت است و پس از بررسی در کمیسیون فرهنگی دولت، در دولت مطرح میشود. ما بررسی و احساس کردیم که این شورا اصلا پایه قانونی ندارد. مصوبهای در دولت گذشته درباره تشکیل شورای عالی سینما بوده است که این مصوبه به مجلس ارسال کردند.»
وی این را هم اضافه کرده که: «تشکیل این شورا از ابتدا اشکال داشته است و علاوه بر این در دوره گذشته یک سری شوراهای عالی تشکیل شده است که با توجه به تراکم کاری رئیسجمهور به هیچوجه نمیرسد که همه شوراهای عالی زیر نظر وی تشکیل شود مانند شورای عالی سینما یا شورای عالی حج و دهها شورای عالی که تشکیل میشود. ما بهتر دیدیم که این کار فقط در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شود. البته شوراهای برنامهریزی با حضور هنرمندان و اهالی سینما داریم که به این مقوله با جدیت بیشتری خواهیم پرداخت.»
پس از صحبتهای وزیر، ظاهرا بقیه مدیران این وزارتخانه هم ماموریت یافتند تا برخورد وزیر را تائید و توجه کنند.
سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم گفته بود: «به علت مشکلات و گرفتاریهای شدید رئیسجمهور در حوزه مسائل داخلی و بینالملل ایشان امکان حضور در این شورا را نداشتند و به همین علت وزیر محترم ارشاد طرح انحلال شورای عالی سینما را به هیات دولت ارائه نموده است تا پس از آن این شورا با اختیارات شخص وزیر مجددا راهاندازی شود!»
اما از همه جالبتر نظر رئیس سازمان سینمایی است. حجتالله ایوبی در ابتدای پذیرفتن مسئولیت سازمان سینمایی گفته بود: «استفاده از ظرفیت شورای عالی سینما یکی از برنامههای مهم سازمان سینمایی است و قطعاً از چنین ظرفیتی استفاده مفیدی خواهیم کرد.»
اما معلوم نشد چرا به یکباره به این نتیجه رسیدند که به جای استفاده از ظرفیت این شورا، درِ آنرا تخته کنند. او که همواره از نقش این شورا سخن میگفت و تعطیلی آن را تکذیب میکرد، به یکباره تصمیم گرفت که تصمیمش را عوض کند. ایوبی در نیمههای زمستان سال گذشته در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها اعلام کرد: «شورای عالی سینما را محفلی میدانستیم که این امکان را برای اهالی سینما فراهم کند که هر از گاهی خدمت رئیسجمهور برسند و گزارش بدهند. در صورتیکه برای گزارشدهی خدمت رئیسجمهور، نیازی به شورای عالی سینما نیست. من از سه چهار ماه قبل با جناب وزیر در این مورد صحبت کردم که آیا اساساً این شورا را میخواهیم یا نه؟»
او از وقت گرانقیمت رئیس دولت هم گفته بود، اما حرف دلش شاید این بود که: «به نظر من نظام شورایی در کشور ما زیاد جواب نمیدهد.»
اما حرفهای چند روز اخیر او را هم خوب است بخوانیم: «اکثریت قریب به اتفاق بزرگوارانی که پذیرفتند عضو شورای عالی سینما شوند در اولین جلسه معتقد بودند که این نهاد اساساً درست متولد نشده و یک فرزند ناقصالخلقه است.»
او در ادامه هم توجیهاتی نظیر «تصورمان این بود که سرنوشت سازمان سینمایی به شورای عالی سینما گره خورده و این دو نهاد به هم مربوط هستند»، «دکتر روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم معتقد هستند که کارهای تخصصی باید در نهادهای تخصصی و توسط افراد مربوطه دنبال شود»، «اینکه ما همه مسائل سینما را در جلسه با رئیسجمهوری حل و فصل کنیم، راه و روش این دولت نیست» و «ما امروز بعد از ۲ سال به این نتیجه رسیدهایم آقایان اعضای محترم شورای عالی سینما ملاحظهای که داشتند کاملاً درست است و مقدمات این را فراهم میکنیم که شورای عالی سینما دیگر نباشد.» داشت که ظاهرا اوضاع را خرابتر میکند و دیوار حاشا را کوتاهتر.
آقای وزیر لطفا دقت کن!
شاید لازم باشد پیش از به چالش کشیدن جناب رئیس سازمان، از آقای وزیر چند سوال داشته باشیم.
آقای دکتر، شما که «بررسی و احساس» کردید این شورا جنبه قانونی ندارد، چرا در همان ابتدا به احساس خود مراجعه نکردید و بررسی نفرمودید؟ چرا حدود دو سال قبل برای مسعود جعفریجوزانی، خسرو سینایی، پرویز پرستویی، منوچهر محمدی، احمدرضا درویش، سیدرضا میرکریمی و فرهاد توحیدی حکم زدید و اتفاقا به استناد مصوبه ۱۶۳۹۳۴/۴۲۱۷۵ هیأت محترم وزیران، آنها را به عنوان عضو شورای عالی سینمای ایران منصوب کردید؟
شما که نه اعتقادی به قانونی بودن آن داشتید و نه تشکیل آن را درست میپنداشتید و از تراکم کاری رئیسجمهور هم بیخبر نبودید چرا در متن حکمتان نوشتید که «در فضای سرشار از امید کنونی، شورای عالی سینما میتواند منشاء ایجاد عزم و اراده ملی برای ارتقای این هنر ارزشمند و حل مشکلات و چالش های پیش رو باشد»؟
لطفا مثل جناب ایوبی از «ماههای پرالتهاب اول» کارتان نگویید که عذر بدتر از گناه است. چراکه فاصله تشکیل دولت یازدهم تا حکم شما برای اعضای جدید ۹ ماه بوده است و فرصت کمی برای بررسی و احساس داشتهاید.
رئیس نگران میز سازمان سینمایی
حرف رک و راست را همان اول آقای رئیس زده است. نگرانی از وصل بودن شورا به سازمان. یعنی انحلال اولی خدای ناکرده میز دومی را هم لرزان کند.
اما نکته دیگری که باید به آقای رئیس گوشزد کرد، این است که شورایی که به دست بابرکت شما و آقای وزیر پنبهاش زده شده، وظیفه و اختیاراتش این نبوده که «هر از گاهی خدمت رئیسجمهور برسند و گزارش بدهند» بلکه طبق آییننامه شورای عالی سینما، این شورا وظایفی از جمله تصویب سیاستهای کلان سینمای ایران، تعیین ساز و کارهای لازم برای اعمال مدیریت هماهنگ منابع و امکانات ملی در عرصه سینما، تصویب برنامههای حمایت از تولید آثار فاخر سینمایی، تصویب شیوههای حمایت از توسعه شهرکها، پردیسها و فضاهای سینمایی و ارائه تسهیلات و پشتیبانی مالی و اعتباری را برعهده داشت.
بهتر است به قول قدیمیها کج بنشینیم و راست بگوییم. حرف درست را منوچهر محمدی زده بود که گفته بود: «واقعیت این است که در پایان این دو سال و اندی که از عمر دولت میگذرد دیگر برای ما مشخص و قطعی شده است که فرهنگ اساسا اولویت اصلی این دولت نیست و این را در همه برنامهها و جزئیات میشود، دید.... خیلی جالب است که این شورا در طول دو سال گذشته تنها دو جلسه تشریفاتی داشته است. او گفته بود گویا حضور ما در این جمع فقط نقش «زینتالمجالس» بودن دارد.»
حرف راست را باید از امثال میرکریمی و احمدرضا درویش شنید که به وضوح مشخص کردند این دولت و مدیران فرهنگیاش، با نگاه ابزاری به سینما مینگرند.
مشکل، وقت روحانی بود؟
حسن روحانی، در نطقهای انتخاباتیاش بارها بحث را به سینما و هنر کشاند. او وعدههایی جدی درباره سینما بیان کرد. همین اظهارنظرها باعث شد تا طیف عظیمی از سینماگران، چند روز مانده به انتخابات بیانیهای در حمایت از او منتشر کنند.
اما پس از انتخابات همه وقت رئیسجمهور برای اهالی سینما میهمانیهای ماه مبارک رمضان بود و بس.
وزیر و رئیس سازمان سینمایی یکی از دلایل انحلال شورای عالی سینما را وقت ذیقیمت رئیسجمهور میدانند، که دقیقا، دلیل اصلی است و سایر توجیهات فقط بهانه است. آقای رئیس شورای عالی سینما تمایلی به حضور در این جلسات نداشته است و در واقع اولویت و اهمیتی برای آن قائل نبوده است. وقت رئیسجمهور مهم است، اما کافی است بررسی کنیم و ببینیم طی این نزدیک به سهسال رئیسجمهور در کدام جلسات و همایشها حضور داشته و سخنرانی هم کرده است. این را میشود از طریق پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری احصا کرد. آنوقت معلوم میشود که وقت رئیسجمهور چقدر قیمت داشته و گرانی آن چقدر بوده که طی این مدت شورای عالی سینما حتی ارزش این را نداشته که یکبار با حضور رئیسجمهور تشکیل جلسه دهد.
شاید اگر سینما (به واقع و نه فقط در حد شعار) به برجام ربط داشت، نه تنها این شورا منحل نمیشد که بساط چندین و چند همایش سینمایی - برجامی هم علم میشد و آقای رئیسجمهور در همه آنها حضور مییافت. اینطوری نیازی به بافتن آسمان و ریسمان به هم نبود!