شاید برای بسیاری از مردم این سوال مطرح باشد که دلیل حمایتهای رهبر انقلاب از دولت ناکارآمد و بازندهی برآمده از گفتمان اعتدال چیست؟ برخی جریانات معاند نیز در این شرایط که مردم ناراحت و نگران معیشت خود هستند، سعی میکنند از آب گلآلود به نفع خود ماهی گرفته و دیدگاه خود را در ذهن مخاطب ثبت کنند و به اصطلاح کاشت نمایند.
رهبر انقلاب در دیدار اخیر با هیات دولت بمناسبت هفته دولت، ضمن بیان انتقاداتی بسیار کلیدی، صریح و حتی عملیاتی؛ جملاتی نیز در تشویق دولت به کار و فعالیت بیان نمودند. جملاتی و عباراتی که شاید در نگاه اولیه و ساده اندیشانه، حمایت صرف تلقی شود. عباراتی همچون: « یک جهت دیگر هم در هفتهی دولت هست و آن، این است که یک مقطعی است برای خداقوّت گفتن به مسئولین دولتی؛ واقعاً جا دارد که هرکسی که به یک نحوی از انحاء با دولت مواجه است، به مسئولین دولتی خداقوّت بگوید. کار، کار بزرگی است؛ کار، کار سنگینی است - کاری که برعهدهی دولت است - و دولت، یعنی قوّهی مجریّه بهطور مجموع از صدر تا ذیل، یک پهنهی عظیمی از مسئولیّت و کار را برعهده دارد».
اینکه اینگونه بیانات معظمله را با عنوان تشویق بیان میداریم، دقیقا تفاوت نگاه این نوشتار با نگاهی کسانی که چون خود عادت به تملق و تعریف بیجا دارند (یا در مقام تملق شنونده یا تملقکننده) تعاریف معظمله را نیز اینگونه و در راستای تعریف، تفسیر میکنند. حال آنکه مهمترین هدف ایشان بخاطر استفاده از الفاظی و جملاتی چون عبارت فوق، مصلحت خود مردم است. عبارت و عباراتی چون جملات فوق، خداقوت گفتن بخاطر به عهده گرفتن چنین مسئولیتهایی است نه بخاطر نتایج عملکرد دولت. ایشان قرارگرفتن در چنین جایگاهی را دارای بار مسئولیتی دانسته، و لذا بخاطر «کاری که برعهدهی دولت است»، به ایشان خداقوت میگویند نه نتایج کار ایشان. همانند کارگری که وقتی حتی هنوز شروع به کار هم نکرده باشد، از سوی افراد و ناظران منصف با عباراتی چون «خداقوت» و .... روبهرو میشود. زیرا نفس پوشیدن لباس خدمتگزاری مستلزم چنین احترامهایی هست.
البته انصاف، عدالت و تدبیر حکم میکند اگر از همین دولت ناکارآمد نیز کار صحیحی سر زد؛ آن کار مورد تشویق قرار گیرد. چه آنکه رهبر انقلاب وقتی برخلاف انتظار همگان در جلسه سوال از رئیسجمهور، با سخنان وحدتشکنانه، تفرقهافکن، دشمن شادکن و.... مواجه نشدیم؛ اولا نفس حضور رئیسجمهور در مجلس را بعنوان سند افتخار نظام جمهوری اسلامی عنوان کردند] و در کنار این مسئله، از خود رئیسجمهور نیز تشکر کردند. در این مسئله، ایشان وارد تقبیح و یا تقدیر پاسخهای رئیسجمهور و ارزشگذاری روی این مسئله نشدند زیرا این مسئله، باید توسط خود نمایندگان مجلس مطرح و پیگیری شود.
واقعیت این است که حمایت صرف، چشم و گوش بسته و بیهوده را به کسانی میتوان نسبت داد که با وعدههای پوچ و پوشالی بخش قابل توجهی از مردم را به انتخاب شبهگفتمان اعتدال در انتخابات فریب دادند. کسانی که با اتکا به جاذبههای کاذب همچون آزادیهای جنسی، جذابیت سلبریتیها، کنسرت هنجارشکن، ورود زنان به ورزشگاه و... بخشهای دیگری را به حمایت از خود جلب کردند و با کمک لشگر رسانهای، موجبات غفلت رایدهندگان به خود را از مسائل اصلی و مشکلات معیشتی به مسائل پوچ حاشیهای فراهم کردند.
اما منش رهبر انقلاب، شاخصههایی که برای انتخاب اصلح در انتخابات مطرح میکردند و از همه مهمتر، انتقادات صریح به وضعیت اقتصادی پیشرو همچون مسائل رکود، افزایش نقدینگی، رها کردن مدیریت کشور به امید مذاکرات و.... که در سالهای سرمستی حامیان گفتمان اعتدال و توسعه و عدم به صدا درآمدن زنگ شرایط اسفبار کنونی، هشدار از امروز میداد؛ در عصر ارتباطات دیگر قابل کتمان نیست. حال آنکه عمال چند رسانهی وابسته، مردم را همچون خود نادان و یا فراموش کار فرض کنند، ظاهر منتقد از وضع موجود که خود حامی اش بودند بگیرند، و از همه مهمتر هر روز یک حاشیه ایجاد کنند؛ سبب نمیشود که مردم در پازل آنها گرفتار شوند.
چه آنکه مردم در سال ۹۲ و ۹۶ نیز در چارچوب انقلاب و به شخصی که خود را متظاهر به اصول انقلاب نشان میداد رای دادند و لذا فعالیت مردم ضدیت با انقلاب نبوده و نیست. آنچه امروز اتفاق افتاده، اعتراضات به حق مردم قانون مدار است که اولا با اغتشاشات مرزبندی داشته و ثانیا به مسائل و مشکلات اصلی میپردازد نه حاشیههای پوچی چون کنسرت، ورود زنان به ورزشگاه و... . اصل طرح این اعتراض، جریانات معارض که خود حامی وضعیت اسفبار اقتصادی کنونی بودهاند را به طمع سرنگونی انقلاب انداخته است که دقت بیشتر مردم را در قالب گروههای صنفی، اقشار و سایر آسیب دیدگان؛ همانند قبل میطلبد.
حتی برخی جریانات معاند همچون جریان انحراف، حمایتهای رهبر انقلاب از دولت را به بهانهای
گروه دیگری از جریانات معاند، رکورد پیشین خود در وقاحت و در عین حال کینهتوزی نسبت به سکاندار انقلاب را جابهجا کرده و بجای پاسخگویی، طلبکار عرصه کنونی جامعه شدهاند. اپوزوسیون خارجنشین، فتنهگران، لیبرالمسلکها و سایر جریاناتی که علنی و یا تلویحی خود را همسو با جریان اصلاحات، فتنه و جریان نوظهور اعتدال نشان داده و از پیروزی حسن روحانی یا مرحوم هاشمی در کارزار انتخاباتی ۹۲ استقبال میکردند، امروز که دیگر پردهها کنار رفته و نمیتوانند رهبر انقلاب را به حمایت ناعادلانه از دولتها متهم کنند و مشروعیت تدابیر سیاسی رهبر انقلاب را مثل فتنه ۸۸ زیر سوال ببرند، با طرح مسائل حاشیهای سعی در انحراف افکار عمومی از مشکلات اصلی و معیشتی دارند.
اینان در جایی سعی میکنند مشروعیت تدابیر سیاست خارجی ابلاغی از سوی رهبری را عامل مشکلات معرفی کنند. طیف افراطی همچون تاجزاده، زیباکلام و نیز مزدوران رسانهای خارجنشین، مستقیم و غیرمستقیم، محدودیت ابلاغی معظمله مبنی بر عدم مذاکره با دولت آمریکا در زمان مسئولیت ترامپ را عامل مشکلات فعلی میدانند! و خط عملیات روانی در این حوزه را کلید میزنند. دونالد ترامپ که تا یک روز قبل از اعلام آمادگی برای مذاکره، از نظر این جریان تنها دلیل شکست برجام و توجیه عملکرد سراسر اشتباه غربگرایان داخلی معرفی میشد؛ امروز از نگاه این جریان ناجی کشورمان شده است و رهبر انقلاب که استمرار فریب مردم در سایه مذاکره و معطل نگه داشتن تدبیر امور ضروری را مانع شده است؛ از سوی رسانههای معاند عامل وضع کنونی معرفی میشود!.
اما ادبیات و گفتمان مذاکره دیگر کارایی نداشته و لذا سیاستهای رسانهای دیگر نیز همچون هجو و یا تمسخر در دستور کار قرار میگیرد. مثلا اشاره اخیر معظمله به یک نیاز جزئی زندگی روزمره مثل پوشک و نیز محصولات سلولوزی که همچون بسیاری از کالاهای دیگر، در سایه بیتدبیری و بعضا خیانت مسئولین به معضل تبدیل شده است، سوژهی تخریب رسانههای معاند میشود.
حمایت از دولت، برای حل مشکلات
بیانات راهگشای رهبر انقلاب در دیدار هیات دولت، حاکی از گام بسیار بزرگ منشانهی ایشان در شرایط فعلی برای حمایت از دولت به منظور حل مشکلات اقتصادی و معیشتی بود. چه آنکه رهبر انقلاب بجای بسیاری سیاستمداران دیگر (که حتی در کشور خودمان نیز کم نیستند)، اگر به جای حل مشکل مردم به دنبال فرافکنی، شانی خالی کردن و مقصر یابی بودند؛ چه شرایطی بهتر از الان برای چنین رفتار و کنشی در عرصه سیاست؟! دولتی که از اول هم منتخب مردم با رایی شکننده بوده است را با این حد از ناکارآمدی، میتوان راحت از چشم مردم انداخت و مطرود کرد. کمااینکه در شرایط فعلی حتی حامیان چشم و گوش بسته، مرفه و بیدغدغه دولت نیز به تیم فعلی قوه مجریه به مثابهی مردهای نگاه میکنند که باید با لگدی بر پیکره آن، آبرویی برای خود دست و پا نمایند.
حامیان قشر الیت دولت در این شرایط بجای پاسخگویی به مردم بخاطر فریبکاری خود، جنبش «پشیمانیم» درست کرده و گوی سبقت را از یکدیگر در توبه میربایند. آیا توبهی بدون جبران، همانطور که در تعبد فردی یک بنده پذیرفته نیست، در عرصهی اجتماعی نیز قابل پذیرش است؟! در چنین شرایطی، مسلما رهبر انقلاب که از پنج سال پیش عملکرد کنونی را انذار داده بودند؛ اگر بخواهند با عقل صرفا مادی و فرصت طلب به مسئله نگاه کنند، حداقل نباید جایگاه اجتماعی خود را به خطر بیندازند و از چنین دولتی حمایت نمایند. اما ایشان با در نظر گرفتن مصالح ملی به این اقدام مبادرت میورزند و علیرغم اینکه همچنان ایرادات دولت و مسئولین را گوشزد مینمایند، از مشکلات و دغدغههای مردم سخن به میان میآورند و از اصول و ارزشهای ملی و دینی دفاع مینمایند؛ راهبرد «حمایت از کار کردنِ دولت» را بجای راهبرد «حمایت محض از دولت» بر میگزینند.
اینجاست که میتوان به عنوان اصلی این نوشتار رسید و اینکه تفاوت جدی میان «حمایت از یک ارگان برای خدمت» و «حمایت برای خیانت و فریب جامعه» وجود دارد. حمایت برای خیانت، دنبال مصالح ملی و دینی نبوده بلکه دنبال مصالح جناحی و حزبی است. این نوع نگاه به هیچوجه مصلحتنگرانه هم نمیباشد. رویکردی که برخی از نمایندگان خانه ملت داشته و به ازای دریافت بودجهها، اعتبارات و امتیازات محلی و استانی (و استمرار رایآوری در دورههای بعدی) غیرهمسو با مصالح ملی، چشم بر روی خیانتها و یا اشتباهات برخی مسئولین میبندند؛ در این راستا است. اما در مقابل نگاه راهبردی رهبر انقلاب وجود دارد که به جای عوامفریبی برای کسب جایگاه ظاهری در بین مردم، ضمن اینکه ملاحظه مردم را بعنوان یک اصل در رابطهی امام وامت مینمایند؛ ولی در عین حال تصمیماتی اخذ مینمایند که گاهی از سوی دشمن با هجمه ضدیت با مردم برچسب زده میشود. مسئلهای که اگر درست تبیین نشود، میتواند باعث ایجاد شبهه در ذهن بخشهایی از جامعه که عنادی هم با نظام اسلامی ندارند، گردد. برهان
امیرعلی ناقدی