سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۲:۱۶
کد مطلب : 99496
نگاهی به رویکرد برخی از نخبگان نظام در طی سال‌های اخیر

فرسایش در حیات سیاسی

فرسایش در حیات سیاسی

در طول سال‌هایی که از عمر انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد نقش خواص و ادامه همراهی چهره‌های انقلابی با انقلاب همواره باعث رشد و پویایی و مرکز ثقلی برای جریان انقلاب بوده است.
اما در طول نزدیک به ۴ دهه است که دیده شده برخی از این چهره‌ها در مسیر انقلاب تغییر روش داده‌اند و از جریان انقلابی فاصله گرفته‌اند.
از این‌رو این روزها نسل چهارم انقلاب این سوال را مطرح می‌کند که چرا نگاه این افراد به سابقه جهادی و انقلابی خود تغییر کرده است؟ و چرا به عنوان مصلحت‌اندیشی روشی برمی‌گزیند که تنها کسانی که دل در گروه انقلاب ندارند را خوشحال می‌کند.
حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق‌نوری نیز یکی از این خواص است که نگاهی به عملکرد وی در طول دوران حیات سیاسی‌اش نشان می‌دهد که به نوعی دچار فرسایش سیاسی در رویکرد انقلابی خود شده است.
برای همگان مشخص است که ناطق‌نوری یکی از افراد شاخص و اثرگذار جامعه روحانیت مبارز و جناح اصولگرا در دهه شصت و هفتاد بوده است.
او در انتخابات مجالس مختلف از سوی این جناح مورد حمایت قرار می‌گرفت و با رأی بالا در مجلس حضور داشت و در مجلس چهارم و پنجم که اکثریت در اختیار جناح اصولگرا بود نیز ریاست مجلس را برعهده داشت.
سرانجام او در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ حاضر شد اما اگرچه به عنوان یکی از کاندیداهای انقلاب مطرح بود اما نتوانست آرای انتخابات را به نفع خود جذب کند و شکست خورد.
در نهایت با پایان یافتن عمر مجلس پنجم در سال ۷۹ او سمت‌های رسمی و مهم خود را کنار گذاشت و دوره سکوت او شروع شد.

تلاش برای وحدت اصولگرایان و آغاز شکاف
در فاصله سال‌های ۷۹ تا ۸۴ نیز ناطق‌نوری برای وحدت بین اصولگرایان تلاش‌های زیادی کرد و بسیاری بر این باورند که بخشی از پیروزی اصولگرایان در شورای شهر دوم و مجلس هفتم مدیون تلاش‌های ناطق‌نوری در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بود.
با این حال در انتخابات ریاست جمهوری نهم شکافی گسترده در بین نیروهای اصولگرا شکل گرفت و این اتفاق سر منشا جدایی ناطق‌‌نوری از نیروهای اصولگرا بود.
با روی کارآمدن احمدی‌نژاد ناطق‌نوری به یکی از منتقدان دولت او تبدیل شد و احمدی‌نژاد نیز در مناظره خود در خرداد ۸۸ اتهاماتی را به ناطق‌نوری و خانواده‌اش وارد کرد. احمدی‌نژاد در مناظره خود با اشاره به زندگی شخصی ناطق گفت: «آقای ناطق چطور زندگی می‌کند؟ پسرش چطور میلیاردر شد؟» این مباحث موجب دلخوری ناطق از احمدی‌نژاد شد و زمینه جدایی وی از جریان اصولگرایی را هر چه بیشتر فراهم کرد.

سکوت معنا‌دار
پس از این انتخابات ۸۸ و در ایام فتنه، ناطق‌نوری سکوت پیشه کرد و حاضر نشد در این برهه حساس علیه کسانی که امنیت ملی کشور را به مخاطره کشاندند موضع بگیرد.
در انتخابات سال ۹۲ نیز وی همراه با هاشمی و خاتمی در کنار روحانی و در برابر جریان سیاسی و اجتماعی پیشین خود، خصوصا بدنه ایدئولوژیک جریان اصولگرایی قرار گرفت.
در انتخابات سال ۹۶، خصوصا در غیاب هاشمی نقش فعال‌تری ایفا کرد و حتی تلاش کرد از استعفای خود از ریاست بازرسی دفتر رهبر در دو روز مانده به ۲۹ اردیبهشت نیز فضایی برای پیروزی روحانی ایجاد کند.

چرخشی سیاسی یا عقیدتی
این نوع حرکت‌ها و چرخش‌ها از یکی از نیروهای خواص انقلاب جای سوال فراوانی دارد تا جایی که بسیاری از صاحب‌نظران سیاسی معتقدند که این چرخش‌ها تنها چرخش سیاسی نبوده بلکه چرخشی در فکر و عقیده بشمار می‌رود.
به عنوان مثال وی در سال ۸۸ حتی حاضر نشد کوچک‌ترین دفاعی از ارزش‌هایی که مظلومانه ماه‌ها علنی مورد تاخت و تاز قرار گرفته بود، بکند. وی حتی از رهبری که نوک پیکان تهاجمات آن روزها بود نیز دفاعی نکرد و در برابر فحاشی‌ها و پرده‌دری‌ها و بی‌حرمتی‌های علنی نسبت به رهبری، به قول معروف حتی یک دم هم نزد. درحالیکه پیشتر خود را با این عبارت که ما ذوب در ولایت فقیه هستیم، معرفی می‌کرد.
وی در سال ۹۶ در برابر مواضع تند روحانی نسبت به کلیت جمهوری اسلامی در سی و هشت سال گذشته نیز سکوت کرد درحالیکه حتی بسیاری از اصلاح‌طلبان نیز علنا از روحانی و مواضعش انتقاد کرد.
همچنین استعفای وی از ریاست بازرسی دفتر مقام معظم رهبری اقدامی بود که دل دشمن را شاد کرد به طوری که بسیاری از سایت‌های معاند آن را نشانه اختلاف در نظام عنوان کردند و حتی برخی آن را برکناری و نه استعفا نامیدند.
این سایت‌ها چنین عنوان کردند که ناطق‌نوری در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز به حمایت فعال از حسن روحانی پرداخته بود بدون اینکه از سمت خود به عنوان رئیس بازرسی دفتر رهبری کناره‌گیری کرده باشد.

چرایی ماجرا
نباید فراموش کنیم که به لحاظ سیاسی این نخبگان از ارزش‌های نظام بشمار می‌روند و نباید این تفکر در میان مردم ایجاد شود که آنها حفظ اولویت‌های خود را بر حفظ جمهوری اسلامی مقدم می‌داند. این گروه باید در برابر تاخت و تاز به آرمان‌های نظام از خود واکنش نشان دهند اما متاسفانه نه تنها این امر صورت نمی‌گیرد بلکه نقد خود را تحمل نمی‌کنند و واکنش‌های تندی به منتقدین دارند.
حالا اینگونه برداشت شده است که منطق حاکم بر این نخبگان منطق استفاده از قدرت است یعنی اینکه اگر موقعیت سیاسی آنها با ارشادی کردن اوامر ولایت فقیه سنخیت داشته باشد در صحنه حاضر می‌شود اما در غیر این صورت سکوت اختیار کنند.
این گروه از نخبگان نباید فراموش کنند که خواسته مردم نقد و نظارت بر نخبگان است و این نقد و نظارت نیز مانع از تمایلات قدرت‌طلبانه این گروه از نخبگان می‌شود.
نخبگان باید در نظر داشته باشند که جایگاه خود را در انقلاب گم نکنند و تاکید امام بر اینکه ملاک و قاعده میزان حال افراد است را در نظر داشته باشند و شاخص‌‌های انقلابی بودن خود را به معرض نمایش بگذارند تا نسل سوم و چهارم انقلاب آن‌ها را بشنوند و عمل نمایند.

https://siasatrooz.ir/vdcg3t9y.ak9yy4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

تحلیل با مزه ای داشتید؛
اتفاقا اگر قدرت طلب بود، با همکفر های شما می ماند ولی چون دنبال انصاف و عدالت و حقوق مردم بود، راهش را از امثال شما جدا کرد.