شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۸
کد مطلب : 112375

درسهایی از یک حادثه تلخ

چهارشنبه صبح دو خبر با دو نتیجه متفاوت فضای رسانه ای جامعه را در برگرفت. خبر نخست اجرای مطالبه مردم مبنی بر گرفتن انتقام خون سردار دلها...

چهارشنبه صبح دو خبر با دو نتیجه متفاوت فضای رسانه ای جامعه را در برگرفت. خبر نخست اجرای مطالبه مردم مبنی بر گرفتن انتقام خون سردار دلها شهید سپهبد قاسم سلیمانی و همرزمانش که به حق نیز به خوبی این مهم محقق شد که جای قدردانی و تشکر فراوان دارد. خبر دوم متاسفانه سقوط هواپیمای اوکراینی بود که تمام مسافران و خدمه آن که اکثرا هم ایرانی بودند جان باختند.( روحشان شاد) حادثه ای دلخراش و دردناک که شیرینی انتقام خون سردار را تا حدودی تحت الشعاع قرار داد. پس از گذشت سه روز از این حادثه جانگداز، آنچه بار دیگر مساله سقوط این هواپیما‌ها در راس خبرهای محافل رسانه ای داخلی و جهانی قرار گرفت و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد، اعلام خبر اصابت موشک پدافند هوایی کشور به عنوان عامل سقوط این هواپیما بوده است.
چنانکه سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران در کنفرانس خبری تشریح کردند و چگونه این حادثه را عنوان و پذیرش مسئولیت آن از سوی نیروهای مسلح را اعلام داشتند. مجموع این مسائل از زمان خبر سقوط هواپیما تا اعلام مسئولیت این سقوط، در حالی صورت گرفته که چند نکته اساسی قابل توجه است:
اولا مطالبات رسانه‌های کشور از مسئولان امر است. عدم اطلاع رسانی دقیق و به موقع به رسانه‌ها که همواره نقش چشم بیدار نظام و ملت را ایفا می‌کنند و اکثریت آنها برای حفظ و تحقق منافع ملی تلاش می‌کنند، موجب موضع گیری‌ها و پردازش‌های رسانه ای چند سویه‌ای شد، چنانکه رسانه‌های کشور تلاش کردند نقش سپر بلا را در برابر بمباران‌های رسانه ای غربی و معاندان جمهوری اسلامی را ایفا نمایند. رسانه‌های داخلی ضمن رد ادعاهای محافل رسانه‌های و سیاسی غرب که ادعای برخورد موشک ایران را داشتند، این جوسازی‌ها را اقدامی برای فرار به جلو آمریکا در برابر پاسخ ایران به ترور شهید سلیمانی عنوان کردند.
متاسفانه عدم آگاهی بخشی به محافل رسانه ای داخلی از یک سو می‌تواند خدشه دار شدن اعتبار رسانه ای کشور نزد افکار عمومی را به همراه داشته باشد و شاید به دلسردی رسانه ای‌ها به عنوان افسران جنگ نرم منجر شود و از سوی دیگر ناخواسته اعتباری پوشالی را برای رسانه‌های بیگانه که همواره به دنبال جنگ روانی علیه ایران بوده اند ایجاد نماید که قطعا در فضای جنگ رسانه ای هزینه‌های بسیاری برای کشور می‌تواند به همراه داشته باشد. شاید این معضلات با بهره گیری زودهنگام از ظرفیت‌های رسانه‌های داخلی می‌توانست مدیریت و از میزان هزینه‌های مذکور کاسته شود.
ثانیا ملت ایران همواره اثبات کرده است که در سخت ترین شرایط پای انقلاب و نظام ایستاده است. از دفاع مقدس گرفته تا تحریم و تهدید و هر آنچه که از سوی دشمنان صورت گرفته ملت در صحنه بوده است و به حق می‌توان گفت که چنین ملتی باوفا، صبور و صادق در هیچ جای جهان یافت نمی‌شود. ملتی که حماسه ای بزرگ همچون تشییع پیکر سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی و المهندس و همرزمانشان را رقم زد و یکصدا فریاد انتقام سرداد و هنگامی از خبر پاسخ ایران به این ترور اعلام شد سراسر غرور و تقدیر از انتقام گیران شد. چین ملتی قطعا شایسته تکریم و احترامی بی کران است و محرم دانستن آن چنانکه رهبری انقلاب تاکید دارند که ما هیچ چیز پنهانی از مردم نداریم، از سوی مسئولان امری ضروری است. ملت ایران شرایط جنگی و تهدیدات دشمن را به خوبی درک کرده و یکصدا در برابر آن ایستاده است لذا این مطالبه مبنی بر اینکه حادثه سقوط هواپیما در زمان دفاع پدافندی از کشور ،در کوتاه ترین زمان ممکن به اطلاع آنها رسانده شود، مطالبه ای به حق است. در تمام دنیا سقوط هواپیما بر اثر سیستم‌های پدافندی در شرایط حساس بارها مشاهده شده و دهها مورد را می‌توان نام برد و قطعا ملت ایران با درک کامل شرایط حاکم بر کشور به دلیل ترور سردار سلیمانی و تهدیدات نظامی آمریکا ، اگر همان زمان اطلاع رسانی می‌شد، مواجه‌ای دیگر با این حادثه می‌کرد تا اینکه سه روز بعد از آن از این مساله باخبر شود.
سه روزی که رسانه‌های غربی بمباران رسانه ای گسترده را مبنی بر نقش پدافند ایران صورت داده و در داخل رسانه‌ها به دلیل عدم اطلاع رسانی دقیق مسئولان به هر دلیلی ولو انتظار برای انجام تحقیقات از اطلاع رسانی دقیق به مردم خودداری کردند که متاسفانه زمینه ساز ناراحتی و بعضا دلسردی و دلخوری اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان شده است.
بیان یک جمله مختصر نظیر اینکه احتمال اصابت موشک پدافند هوایی هنگام دفاع از حریم کشور به هواپیمای مذکور وجود دارد و در حال بررسی ابعاد آن هستیم، در کنار حفظ و همراهی سرمایه اجتماعی مردم، زمینه ساز مقابله با فضای تبلیغاتی بیگانگان را ایجاد می‌کرد.
ثالثا در کنار آنچه در باب مطالبات رسانه‌های کشور و ملت بزرگ ایران در پی این حادثه دلخراش ذکر شد، بیان یک نکته مهم ضروری می‌نماید که این مساله نباید خللی در اعتماد ملی به نیروهای مسلح کشور ایجاد نماید. اقدام ستاد کل نیروهای مسلح در صدور بیانیه و پذیرش مسئولیت این حادثه از سوی فرمانده هوا فضا که بر گرفته از مسئولیت پذیری نیروهای مسلح است امری مهم و سرمایه ای قابل توجه برای کشور است که شاید با برخی تدابیر رسانه ای و زمان بندی مناسب تر -یعنی اطلاع رسانی در همان ساعت‌های اولیه حادثه- می‌توانست اثرات بیشتری در حفظ سرمایه رسانه ای و اجتماعی کشور و مقابله با فضای تبلیغاتی دشمن داشته باشد.
در این میان نباید فراموش کرد که نیروهای مسلح همان جوانان این سرزمین هستند که همواره صادقانه جان خود را برای حراست از ملت بزرگ ایران و وجب به وجب این سرزمین اسلامی به دست گرفته و از هیچ رشادتی فروگذار نبوده اند. همین جوانان بوده اند که با اقتدار و پشتکارشان کاستی‌های دفاعی را رفع کرده و توانسته اند کشور را به قدرتی مبدل سازند که امروز به راحتی انتقام خون سردارش را از آمریکایی می‌گیرد که در چند دهه اخیر هیچ کشوری جرات شلیک یک موشک به آن را نداشته است. براین اساس بازخواست و متهم سازی نیروهای مسلح قطعا نمی‌تواند دستاوردی برای کشور داشته باشد بلکه با اعتماد به نیروهای مسلح از یک سو باید اطمینان داشت که اگر خطایی از سوی هر فردی در سقوط هواپیمای مذکور صورت گرفته توسط مراجع قضایی نظامی محاکمه و بازخواست خواهد شد و از سوی دیگر باید یاریگر آنان در رفع نقص‌های احتمالی در سیستم‌های راداری بود تا با رفع موانع و کاستی‌ها از تکرار حوادث مشابه در شرایط حساس دفاعی جلوگیری شود. 

نویسنده: قاسم غفوری

https://siasatrooz.ir/vdcgux9qnak9qw4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی