امنیت واژهای است که از قدیم الایام محور اصلی رفتارهای بشری بوده بگونهای که حتی برخی بر این عقیدهاند که انسانها پیش از آنکه به دنبال اصول اولیه حیات یعنی خوراک و غذا باشند اول به مقوله امنیت توجه داشته اند.
در دنیای امروز نیز امنیت همچنان ریشهای ترین اصل در زندگی فردی و جمعی است و نه تنها افراد برای امنیت خود تلاش میکنند بلکه دولتها نیز اولین وظیفه خود را تامین امنیت ملت خود قرار دادهاند. جمهوری اسلامی ایران نیز همواره بر این امر تاکید داشته و در راه مقابله با عوامل داخلی و بیرونی ناامنی شهدای بسیاری داده است. در باب امنیت دو دیدگاه مطرح است. دیدگاه اول آنانی هستند که تاکید دارند برای رسیدن به امنیت پایدار باید نه تنها در عرصه داخلی باید با عوامل ناامنی مقابله کرد بلکه دامنه این مبارزه باید ورای مرزها باشد چرا که تهدیدات علیه کشور در سه حوزه داخلی، منطقهای و فرامنطقهای است و نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد. بر اساس این دیدگاه بخشی از تهدیدات شامل تهدیدات نرم است که در قالب مشکلات اقتصادی و نیز عقب ماندگی کشور در عرصه تکنولوژی و دانش ایجاد میشود لذا باید در کنار توجه به خودکفایی اقتصادی در امر فرهنگ سازی و رسیدن به دانشهای روز جهان گام برداشت. افرادی همچون دانشمندان هستهای همچون شهید شهریاری و احمدی روشن و رضایینژاد و افرادی همچون شهید تهرانی مقدم پدر موشکی ایران را در این زمره میتوان دانست که تاکید داشتند باید با همت خود دستاوردهای علمی روز را محقق ساخت.
امتداد این تفکر آنانی هستند که به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شدند چرا که بر این عقیدهاند که مقابله با دشمن باید از خارج از مرزها آغاز شود تا در درون شهرهایمان با آنها مواجه نشویم. افرادی همچون شهید همدانیها و حججیها در این طیف قرار دارند. پیروان این تفکر تاکید دارند که راه رسیدن به امنیت پایدار حفظ استقلال و آزادی کشور است و در غیر این صورت جامعه همواره با تهدید امنیتی مواجه خواهند شد.
در نقطه مقابل این تفکر افرادی قرار دارند که قائل به تعریف دیگری از امنیت هستند. آنها میگویند باید تنش با دیگران را به صفر رساند و نباید رفتاری مغایر با خواست قدرت برتر جهانی انجام داد. در این تفکر ایستادگی و مبارزه جایگاه چندانی ندارد و حذف مولفههای تهدید ساز یا به عبارتی اصرار بر هر مولفهای که قدرت برتر جهان را ناراحت سازد امری ضروری عنوان میشود.
هر چند که گفته میشود پیروان این تفکر به دنبال امنیت پایدار و حذف تهدیدات هستند اما در عمل تاریخ گواه آن است که این رویکرد جز گستاختر شدن دشمن و پیشروی بیشتر آن تاثیری نداشته است چنانکه در دوران رضا شاه با نام حفظ بیطرفی و عدم تقابل با قدرتها نیروهای انگلیسی و روسی وارد ایران شدند که نتیجه آن قتلعام هزاران انسان بیگناه و قربانی شدن میلیونها نفر در قحطی ایجاد شده توسط انگلیس بود که البته هرگز به خاطر این جنایات عذرخواهی نکرده و پاسخگوی آن نبودهاند. یا در عصر حاضر در اوایل دهه ۸۰ وقتی در باب مسائل هستهای میان ایران و اروپا مذاکرات انجام گرفت نرمشهای صورت گرفته موجب شد تا طرف مقابل برچیده شدن کامل فعالیتهای هستهای ایران را خواستار شد.
برجام نمودی قابل توجه در عدم پایان پذیری گستاخی قدرتهای بزرگ است چنانکه آنها حتی به محدودیتها و محرومیتهای ایجاد شده در برجام در مورد حقوق هستهای ایران قانع نبوده و اکنون مطالبات جدیدی را مطرح کردهاند. رفتاری که نشان میدهد با دیدگاه مصالحه و مذاکره نمیتوان به امنیت پایدار رسید و تنها راه امنیت انقلابی است که همواره ضامن امنیت کشور و زمینه ساز شکست دشمنان داخلی و بیرونی ایران زمین بوده و خواهد بود.
نویسنده: مهدیس پارسا