این روزها به واسطه نزدیک شدن به ضربالاجل مقرر برای تنظیم و امضای توافق نهایی هستهاي میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای ۱+۵ علاوه بر تلاش بیوقفه تیم مذاکرهکننده در پشت میز مذاکره، در داخل کشورهای دو سوی میز هم تکاپوی فراوانی مشاهده ميشود.
از سویی؛ کشورهای ۱+۵ به ویژه آمریکا در تلاشاند تا با بهرهگیری از تمام توان بهترین شرایط را برای خود رقم بزنند، چنانچه کنگره ایالات متحده مستقیما به مسأله ورود کرده و تصویب یک قانون مهم، تایید نهایی توافق احتمالی را منوط به تایید و تصویب نمایندگان کنگره نمود.
از سوی دیگر هم در داخل کشورمان موافقان و مخالفان با اظهار نظرات خود در مجامع رسمی، غیررسمی و رسانههاي عمومی همین رویکرد را دنبال کرده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز با کسب اطلاع از روند تدوین سند نهایی، تایید و لازمالاجرا شدن هرگونه توافقی را مطابق قانون، منوط به تصویب مجلس دانستهاند.
از همان روزهای ابتدایی انتشار بیانیه لوزان در رابطه با راهکارهای عملیاتی حصول توافق نهایی اما، بحثهاي زیادی پیرامون چیستی و چرایی بیانیه مذکور در داخل کشورمان شکل گرفت و از سوی نیروهای سیاسی و صاحبنظران، سه رویکرد کلی در مواجهه با آن اتخاذ شد.
گروهی به طور کلی بیانیه لوزان را تایید کرده و آن را گامی جهت نیل به یک توافق خوب ارزیابی کردند. در مقابل گروهی به طور کلی این بیانیه را نه یک بیانیه که مرحله اول توافق نهایی ارزیابی کرده و با وارد دانستن ایرادات بسیار بر آن، خواستار تغییر مشی تیم مذاکرهکننده در این رابطه شدند. در این میان اما، گروهی هم ضمن بر شمردن نکات مثبت بیانیه مذکور، ایرادات و ابهامات آن را برشمرده و خواستار رفع ایرادات و شفافسازی ابهامات آن شدند.
از سویی؛ مجموعه دولت و تیم مذاکرهکننده آنچنان که باید و شاید در مقام توضیح و تبیین شفاف آنچه در لوزان بسته شده است بر نیامده و عملا با گاردی بسته با منتقدان برخورد کردند. این مسئله تا آنجا پیش رفت که نهایتا و در جریان نشستهاي کارشناسی طرفین در وین، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و عضو فنی تیم مذاکرهکننده کشورمان بدون اشاره به جزئیات، سخن از دبه در آوردن غربیها در رابطه با بیانیه لوزان به میان آورد که البته طی اظهاراتی گفت که شوخی کرده است! جزئیاتی که پس از آن از گوشه و کنار شنیده شد و معلوم شد که آمریکاییها در مورد چهار مقوله ظرفیت فردو، بحث تحقیق و توسعه، رژیم بازرسیها و چگونگی رفع تحریمها حرفهاي تازهاي زده و پا را از بیانیه لوزان فراتر گذاشتهاند.
رسانهاي شدن این اتفاق با جزئیات مذکور به اضافه تصمیم کنگره آمریکا، عملا نیروهای سیاسی داخلی را در دو موضع کاملا متفاوت قرار داد. اول موضعی که از سوی حامیان روند کنونی مذاکرات اتخاذ و با سخنان اعضای تیم بر آن تصریح شد. این موضع بر آن است که اساسا به دلیل دست برتر بودن جمهوری اسلامی ایران در بیانیه لوزان، نیروهای داخلی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا دست به کار شده و کاخ سفید را برای تغییر ریلگذاری لوزان زیر فشار قرار دادهاند. در مقابل اما، منتقدان لوزان معتقدند که آمریکا از همین جای کار دست فریب کار خود را از آستین مذاکرات بیرون آورده و با بهرهگیری از عقبنشینی دولت ایران، تلاش دارد تا حداکثر فشار خود را برای تضمین یک توافق بهتر به کار گیرد.
براساس آنچه ذکر شد، یک تحلیل فراتر از این دو نگاه نیز وجود دارد که به نظر ميرسد دولت جمهوری اسلامی ایران و تیم مذاکرهکننده باید بیش از پیش بدان توجه داشته باشند و آن اینکه؛ ایالات متحده آمریکا اتفاقا با علم به اینکه بیانیه لوزان با مختصات کنونی زمینه حصول یک توافق خوب را برای آنان فراهم خواهد آورد، خواستههایی فراتر از لوزان را مطرح ساخته تا با بهرهگیری از فشار کنگره و لابی قدرتمند جمهوریخواهان و صهیونیستها، بتوانند ایران را به پذیرش و تمکین به هر آنچه در لوزان رخ داده مجاب کنند.
به بیان بهتر؛ به نظر ميرسد که طرف مقابل با اتخاذ یک تاکتیک هوشمندانه و پیچیده در فاصله انتشار بیانیه لوزان تا ضربالاجل پایان ژوئن، ميخواهد اصطلاحا به مرگ بگیرد تا ایران را به تب لوزان راضی کند و از این رهگذر توافق نهایی بدی را به ما تحمیل کند به گونهاي که هم در مقابل منتقدان داخلیاش سربلند باشد و هم با ایجاد یک فضای دوقطبی در داخل ایران بهرهبرداریهاي بعدی خود را از آن داشته باشد. (جهان نیوز)