سه شنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۱
کد مطلب : 119749

اشتباه دوطرفه در بحران افغانستان

اظهارات اهانت آمیز برخی از اعضای ارشد طالبان در باره جمهوری اسلامی ایران و مکتب تشیع چهره از این گروه برداشت..
اظهارات اهانت آمیز برخی از اعضای ارشد طالبان درباره جمهوری اسلامی ایران و مکتب تشیع چهره از این گروه برداشت.
در گیر و دار خروج ایالات متحده از افغانستان و تسخیر این کشور از سوی طالبان، یک فضای دوگانه در کشور شکل گرفت،گروه نخست اعتقاد داشت که ایران باید در ماجرای افغانستان ورود کند و از مردم این کشور دفاع کند و با طالبان به مقابله بپردازد اما گروه دیگر اعتقاد داشت که طالبان تغییر کرده و باید با آن روابط برقرار کرد و به رسمیت شناخت.
هر دو ایده و اعتقاد نادرست است چرا که نه جنگ با طالبان تصمیم درستی است و نه اعتقاد به اصلاح این گروه و برقراری رابطه و به رسمیت شناختن آن.
سیاست جمهوری اسلامی ایران تنها باید حمایت از مردم افغانستان باشد، همانگونه که رهبر معظم انقلاب به آن تأکید کردند.
با گذشت زمان طالبان مجبور شد تا چهره واقعی خود را نشان دهد و اثبات کند که همان طالبان پیشین است و تغییر در رفتار و کردار آن ایجاد نشده و تنها برای فریب است که در برخی اقدامات خود فریبکارانه رفتار میکند تا کشورهای همسایه که با بحران افغانستان درگیر هستند فریب بخورند.
هم اکنون میبینیم که طالبان با تصمیمات و اقدامات خود سعی دارد همان تفکر ۲۰ سال پیش را در افغانستان پیاده کند و مردم را تحت فشار قرار دهد.
ممنوعیت ورود دختران به مدرسه و دانشگاه و برخی دیگر از محدودیتهایی که طالبان آن را بر اساس شرع معرفی میکند گوشه ای از آن چیزی است که طالبان سعی داشت پنهان کند اما به خاطر ماهیت واقعی خود نتوانست.
جدای از آن چه که طالبان در صحنه کشور در حال اجرا است،سخنان و مواضعی است که آنها علیه جمهوری اسلامی ایران بر زبان رانده اند.
مواضع طالبان علیه جمهوری اسلامی آنجا که در باره تشیع و حضرت مهدی (عج) سخن میگویند تا سخنان تند درباره شیوه حکومتی جمهوری اسلامی ایران همگی نشان دهنده دشمنی آنها با جمهوری اسلامی است.
طبیعتاً جمهوری اسلامی ایران با دولتی که طالبان در افغانستان ایجاد کرده و با توجه به دیدگاه آنها به نوع حکومت ایران که بر اساس مکتب تشیع و اهل بیت (ع) است نمیتواند رابطه خوبی داشته باشد.
مردم افغانستان نیز تا اینجا روی خوش به طالبان نشان نداده اند،مردم در شرایط کنونی مستأصل و تنها مانده اند و نمی دانند آینده کشور با وجود طالبان چه خواهد شد.
اما در پاسخ به آن دسته از افرادی که در داخل اعتقاد به مقابله مستقیم ایران با طالبان داشته و هنوز هم دارند باید گفت که آیا نمیتوان این برداشت را داشت که میان طالبان و آمریکا یک دسیسه و تبانی شکل گرفته باشد تا با تحریک ایران به ورود در بحران افغانستان خود را گرفتار مسئله ای کند که راه حل آن نظامی نیست؟
اندیشه های طالبان برگرفته از عقاید وهابیت سعودی است که در مدارس مذهبی تأسیس شده در پاکستان و حتی افغانستان آموزش دیده و خط ایدئولوژی آنها شکل گرفته است.
آمریکا از افغانستان خارج شد و میدان را به طالبان واگذار کرد، در حالی که سالها این کشور را اشغال کرده بود تا ترور و تروریسم را نابود کند اما افغانستان را تحویل یک گروه افراطی داد.
البته که نباید اقدامات ضد فرهنگی آمریکا و دیگر اشغالگران افغانستان را نادیده گرفت.
در طول ۲۰ سال اشغالگری این کشور، فرهنگ و مذهب افانستان دستخوش تغییر و تحولاتی شد که به واسطه تهاجم فرهنگی اشغالگران اتفاق افتاد.
مردم افغانستان در طل اشغال در یک خواب و خلسه قرار داشتند و اگر خواهان کشوری با صلح و ثبات و امنیت هستند باید از این خواب و خلسه بیدار شوند تا بتوانند آینده خود و کشور را بسازند.
سیاست کشورهای همسایه نیز باید حمایت از مردم افغانستان باشد و اگر در مسیر به رسمیت شناختن گروه طالبان قرار گرفته باشند، اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند که پس از استقرار و سلطه کامل طالبان در افغانستان، برای آنها دردسرهای بزرگی ایجاد خواهد شد.
کافی است مردم افغانستان که مخالف وجود طالبان هستند وارد مسئله شوند و خود به حل آن اقدام کنند و اطمینان بیابند که از سوی همسایگان حمایت میشوند.

نویسنده: محمد صفری
https://siasatrooz.ir/vdci53az3t1azy2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی