این لغات و اصطلاحات ادبی تنها برای استفاده در مکاتبات و مراودات و یا متون و سرودهها خلق نشده بلکه هدف اصلی اجرای آن بهعنوان نوعی نصیحت کوتاه در سه حرف است تا شاید تأثیرگذار باشد!
«ارنست همینگوی» نویسنده بزرگ را همه میشناسند و آگاهاند در تفهیم ادبیات به سبک داستان و رمان ید طولایی دارد.
بلندای نوشتههایش اگر چه کشدار و پرجاذبه است اما بازهم وقت زیادی از خوانندگان و طرفدارانش را میگیرد. ازاین رو سعی شد به نحوی به او تفهیم گردد تا خلاصه نویسی کند. بدین منظور فراخوانی پیرامون انتخاب کوتاهترین داستانک دنیا برگزار شد و از همه دستاندرکاران خواستند که در آن شرکت کنند.
ارنست نیز دست به قلم شد تا به مخاطبان خود ثابت کند میتواند همه یک داستان را در شش کلمه به نثر درآورد و آنگاه نوشت: «فروشی، کفش بچه، هرگز پوشیده نشده»! این قصهی کوتاه که نوعی آگهی به حساب میآمد در آن فراخوان برنده کوتاهترین جمله پرمحتوا شناخته شد و جایزه اول به ارنست همینگوی رسید.
آنچه از عبرت در این داستان مفهوم است همانا فراگیری سرعت عمل میباشد اگرچه بعضی وقتها به خاطر وجود زمان برای رسیدن به یک مقصود میتوان از تجربیات و نظرات متعدد بهره جست اما این گزینه شامل همه برنامههای جاری نمیشود زیرا در میان گروهی از آنها دوران تفکر برای ایجاد ساختارها سپریشده و امروز چارهای نیست جز اینکه از گزینه اولویت برای آنها استفاده گردد. آمریکا در حالی که خود را مهد علم و پیشرفت و تکنولوژیهای جدید میداند اما آنچنان جو این غرور نابجا مدیریتهای آن را گرفته که فراموش کردهاند زیر ساختهای این کشور پهناور طی قرن اخیر پوسیده است و میتواند به چالشی بزرگ برای این نیم قاره به اصطلاح متمدن تبدیل گردد اما هنوز هم بجای کَل کَل کردن با دیگر کشورهای جهان به این اندیشه فرو نمیروند تا به مشکلات داخلی خود پرداخته و با دوراندیشی به رفع معضلات و معایب موجود بپردازند!
این بیتوجهی عمیق که از سوی این ابرقدرت پوشالی به دیگر کشورهای دنیا نیز سرایت نموده تا حدودی توانسته است آثار منفی خود را بر کشور ما هم داشته باشد. وقوع حوادث مترقبه که غیرمترقبه قلمداد میشود از آن جمله است زیرا میتوان با هر اتفاقی تأسفبار در اندیشه آن بود که حداقل بار دیگر و در مکانی تازه تکرار نشود.
حادثه دلخراش واژگون شدن اتوبوس دانشگاه در بلندیهای پایتخت، سقوط هواپیمای ۷۰۷ و نفوذ سیلاب در مسیر متروی تهران و امثالهم از جمله رویدادهایی است که نمیتوان نام غیرمترقبه بر آن نهاد زیرا اگر پیرامونش پیشبینیهای لازم انجام میپذیرفت قطعاً میزان این تنشهای ناگوار به صفر میرسید.
شاید بهتر باشد در این فرصت به آخرین آنها یعنی سقوط دلخراش ساختمان ۵۰ ساله پلاسکو در تهران اشاره نمود که علاوه بر ایجاد هزاران مشکل اقتصادی و اجتماعی شانزده نفر از بهترین مردان آتشنشان غیرتمند کشور را از ما گرفت که امروز پس از گذشت دو سال خرابههای آن هنوز هم پابرجاست تا مسئولان بنیاد مستضعفان که صاحب و قیم این مجتمع مخروبه هستند وعده آغاز بازسازی را از اوایل سال آینده بدهند که در شرایط مطلوب دو سالی باید سپری شود تا کسبه آن بتوانند دوباره به کسبوکار خود بپردازند! میگویند خاک سرد است و پس از چند صباحی رفتگان از یاد میروند اما نباید فراموش کرد که هریک از ما مسئول هستیم تا در حیطه وظایف خود از اتفاقات عبرت بگیریم تا حداقل اجازه ندهیم فاجعهای به همان نحو دوباره تکرار شود.
طبق اظهار مقامات پایتخت در حال حاضر بیش از ۲۵۰۰ مکان و موقعیت مخاطرهآمیز همچون ساختمان پلاسکو وجود دارد و هرلحظه ممکن است تکرار شود که ازجمله میتوان به مجتمعی تجاری در خیابان جمهوری اسلامی اشاره نمود که پس از حادثه پلاسکو دراکولا نامگرفته و البته از این نوع عجایب در شهر اصفهان نیز بهوفور یافت میشود که گروهی نیز جزئی از نوستالژیهای تاریخی میباشند و بهعنوان نمونه میتوان به ساختمان سلطانی در چهارباغ پایین اشاره نمود که محل استقرار پناهندگان لهستانی در جنگ دوم جهانی بود!
نویسنده: حسن روانشید