روز جهاني قدس درحالي در سراسر جهان برگزار شد كه دركنار حمايت جهانيان از فلسطين، يك اصل مهم را مورد تاكيد قرار دادند و آن حمايت گسترده از ايران و انديشههاي انقلاب اسلامي و دوري ملتها از خواستههاي ضد ايراني امريكا ميباشد.
واژهسازي يکي از مهمترين راهبردهاي نظام سلطه - با محوريت آمريکا - براي توجيه رفتارها و در نهايت رسيدن به اهداف استعماري است. تهديد جهاني، تهديد امنيت بينالملل، صلح جهاني، نجات بشريت، حمايت جهاني از طرحهاي آمريکا، انتظار جهانيان براي اقدام آمريکا براي برقراري صلح و امنيت و... از جمله اين واژهسازيها است.
آمريکاييها و انگليسيها با بهرهگيري از چنين عباراتي بر آن بودهاند تا از يکسو افکار دروني آمريکا را به جنگطلبيها و هزينههاي گزاف آن متقاعد سازند و از سوي ديگر توجیه جهاني براي جنايات خود ايجاد نمايند تا مورد بازخواست ملتها قرار نگيرند.
از جمله اين رفتارها و واژهسازيها را در عملکرد آمريکا و معدود متحدان آن در قبال جمهوري اسلامي ايران به ويژه در حوزه هستهاي ميتوان مشاهده کرد. در کلام آمريکاييها و البته انگليسيها، فرانسويها و آلمانيها چند واژه به کرات مشاهده ميشود.
«جامعه جهاني نگران فعاليت هستهاي ايران، وضعيت حقوق بشر و نقش ايران در تروريسم است، ايران بايد براي رفع جامعه جهاني اقدام نمايد، فعاليت هستهاي ايران تهديدي براي صلح و امنيت جهاني است و در نهايت اجماع جهاني در برابر ايران ايجاد گرديده از محورهاي اصلي اين رفتارها ميباشد.»
به عنوان مثال باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا در وست پونت و در جمع نظامیان آمریکایی میگوید علیرغم هشدارهای مکرر ایالات متحده و اسرائیل و دیگران، ایران طی سالها مشغول پیش بردن برنامۀ هستهای خود بود. ولی در آغاز ریاست جمهوری من، ما ائتلافی را بنیان نهادیم که تحریمهایی علیه اقتصاد ایران برقرار ساخت و در همان حال، ما دست دیپلماسی به سوی دولت ایران دراز کردیم و اکنون ما فرصتی در اختیار داریم که اختلافات را به طریق مسالمتآمیز فیصله دهیم. احتمال موفقیت هنوز قطعی نیست و ما همۀ گزینهها را محفوظ نگهداشتهایم تا از دستیابی ایران به یک سلاح هستهای جلوگیری کنیم. ولی برای نخستینبار ظرف یک دهه ما فرصتی بسیار واقعی برای رسیدن به یک موافقتنامه در اختیار داریم. موافقتنامهای که از آنچه ما میتوانستیم از طریق توسل به زور به دست آوریم، مؤثرتر و پایدارتر است و از طریق این مذاکرات ما تمایل خود را به همکاری با مجاری چندجانبه نشان دادهایم و این سبب شده است که جهان جانب ما را بگیرد."
جان کري وزير امور خارجه آمريکا در نشست کنگره آمريکا ادعا ميکند، جامعه جهاني نگران توسعه فعاليتهاي هستهاي ايران براي دستيابي به بمب هستهاي است و آمريکا با ديپلماسي و تحريم به دنبال جلوگيري از اين روند ميباشد.
هيگ وزير خارجه انگليس پس از توافق ژنو در اواخر ديماه ادعا ميکند جامعه جهاني نگران فعاليتهاي هستهاي ايران و فعاليتهاي آن در منطقه است و توافق ژنو موجب نميشود تا ما اين نگراني را ناديده بگيريم.
بهرهگيري از واژه جامعه جهاني براي توجيه اقدامات آمريکا عليه ايران در حالي صورت ميگيرد که در باب تعريف جامعه جهاني و نيز آنچه در عالم واقعيت رخ ميدهد نکات قابلتوجهي وجود دارد که بررسي آنها در شناخت جامعه جهاني مدنظر آمريکا و محدود متحدانش ميتواند موثر باشد.
جامعه جهاني را بهتر بشناسيم
الف) جامعه جهاني بر گرفته از ملتها: برخي از نظريهپردازان علوم سياسي تاکيد دارند که جامعه جهاني در دوران کنوني از ماهيت کشورها خارج و ابعاد گستردهتري به نام ملتها و حتي شرکتها و بنگاههاي تجاري و اقتصادي و اجتماعي و انجياوهاي مردم نهاد را با خود يدک ميکشد. بر اين اساس نيز در ساختار سياست خارجي کشورها واژهاي به نام ديپلماسي عمومي يا همان رويکرد به ملتها ايجاد گرديده است. در باب اهميت اين موضوع همان بس که دستگاه اطلاعاتي و امنيتي و اتاق فکري غرب بر اصل برنامهريزي براي جهت دادن به افکار عمومي ملتها تاکيد دارند چنانکه از ابزارهاي آمريکا براي دگرگوني در ساختار کشورها را اجراي پروژه انقلابهاي رنگي تشکيل ميدهد. انقلابهاي مخملي، و نارنجي در گرجستان و اوکراين نمودي از اين اقدامات است. نمونه ديگر اختصاص ميليونها دلار در بودجه آمريکا براي حمايت و تقويت شبکههاي اجتماعي از جمله شبکههاي فعال در حوزه ايران ميباشد.
در باب اهميت و جايگاه ملتها به عنوان جامعه جهاني همان بس که ديويد کامرون نخستوزير انگليس در روزهاي آغازين نخستوزيرياش و در اوج بحران اقتصادي انگليس اعلام ميکند به رغم بحران اقتصادي، دولت انگليس بودجه بيبيسي فارسي را قطع نخواهد کرد و به حمايت از آن ادامه ميدهد (لازم به ذکر است بيبيسي شبکهاي وابسته به دولت انگليس است که مستقيما از سوي ملکه و خاندان سلطنتي به عنوان سلاح انگليس در عرصه جهاني به کار گرفته ميشود).
در صورتي که بپذيريم محور جامعه جهاني ملتها شامل عوام جوامع، نخبگان و ردههاي مختلف اجتماعي ميباشند رفتار آنها در قبال فعاليتهاي هستهاي ايران نکات قابل تاملي را ميتوان مشاهده کرد.
براساس گزارشهاي رسانههاي آمريکايي از جمله واشنگتن پست و نيويورک تايمز، ۷۵ درصد از مردم آمريکا بر صلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي ايران اعتماد داشته و راهکار سياسي را تنها راهکار در اين عرصه ميدانند. گزارشها نشان ميدهد بيش از ۶۰ درصد مردم اروپا نيز چنين ديدگاهي دارند. جالب توجه آنکه در آمريکا در راهپيمايي سراسري مردم خواستار پايان تحريمها و تهديدات عليه ايران شدند.
نکته قابل توجه آنکه در همين کشورهاي اروپايي و آمريکا نشستهاي مردمي بسياري با حضور انديشمندان و صاحبنظران برجسته در رد ادعاهاي غرب در قبال ايران برگزار گرديده است.
به عنوان مثال نوام چامسکي انديشمند و نظريهپرداز بزرگ آمريکا در سخنرانيهاي متعددي ميگويد: «آمريکا هرگز نتوانسته مدرکي دال بر غيرصلحآميز بودن فعاليتهاي هستهاي ايران ارائه نمايد و صرفا با دروغپردازي تحريمهاي همهجانبهاي را عليه ايران وضع کرده است» وي تاکيد ميکند خصومت آمريکا با ايران نه به خاطر تلاش ايران براي ساخت بمب هستهاي براي آن است که ايران کشوري مستقل و آزاد است که تن به خواستههاي آمريکا نميدهد. آمريکا ميخواهد مانند دوران پهلوي به ايران حکومت کند اما نميتواند.
در روز جهاني قدس ملتها همان شعاري را سر ميدادند كه مردم ايران ۳۵ سال است بر آن تاكيد دارند و آن «مرگ بر امريكا» و «مرگ بر اسرائيل» است. ملتها ثابت كردهاند كه در نگاهشان ايران كشوري صلحطلب و حامي مظلوم و امريكا محور شرارت و نابودي بشريت است.
ب) دولتها، محور جامعه جهاني: حال اگر بپذيريم که جامعه جهاني يعني دولتها که ساختار سياسي کشورها و عرصه جهاني را شکل ميدهند و ديدگاه آنها در قبال ايران و فعاليتهاي هستهاي آن را در اين منظر بررسي کنيم باز هم نکات قابلتوجهي را ميتوانيم مشاهده کنيم.
جنبش عدم تعهد داراي ۱۲۰ عضو يعني دوم کشورهاي جهان ميباشد که بخش قابلتوجهي از جمعيت و منابع اقتصادي و سياسي جهان را در بر ميگيرد. اين جنبش بارها با صدور بيانيه و قطعنامههاي متعدد ضمن تاکيد بر حق ايران در برخورداري از تمام ابعاد دانش هستهاي بر ماهيت صلحآميز فعاليتهاي هستهاي ايران اذعان کرده است چنانکه در نشست خرداد ماه آژانس نيز عدم تعهد بيانيهاي بلندبالا با همين محتوا صادر نمود.
سازمان همکاري اسلامي با ۵۷ کشور عضو در بيانيههاي متعددي بر حمايت از حقوق هستهاي ايران تاکيد کرده است جالب توجه آنکه بسياري از اعضاي اين سازمان را کشورهاي عربي متحد غرب تشکيل ميدهد که بر ماهيت صلحآميز فعاليتهاي هستهاي ايران اذعان کردهاند.
نشست بازنگري انپيتي با ۱۸۹ کشور در نيويورک برگزار گرديد در حالي که بيانيه پاياني آن نام آمريکا و رژيم صهيونيستي به عنوان تهديد صلح جهاني وعاملان عدم اجراي خلعسلاح هستهاي و انهدام تسليحات اتمي معرفي گرديدند. جالب توجه آنکه در اجلاس با حضور ۱۸۹ کشور کسي به طرح آمريکا مبني بر تهديد بودن ايران راي نداد.
در نشستهاي اتحاديه آفريقا با ۵۴ عضو که ايران به صورت ناظر حضور دارد، بيانيههاي متعددي در حمايت از فعاليتهاي هستهاي ايران منتشر گرديده است تا نشانگر اعتماد اين کشورها به فعاليتهاي صلح آميز هستهاي ايران باشد.
نکته قابلتوجه آنکه آمریکایی که ادعا دارد اجماع جهانی در برابر ایران قرار دارد نتوانسته مسئله هستهای ایران را در مجمع عمومی سازمان ملل بازگشایی نماید چرا که اعضا از پذیرش این طرح خودداری میکنند و زمینهساز یک رسوایی برای آمریکا میشود.
جامعه جهانی آمریکا کجاست
با این شرایط یک سوال ایجاد میشود و آن اینکه جامعه جهانی که آمریکا از آن یاد میکند کجاست و چند عضو دارد.؟ پاسخ به این پرسش را میتوان در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه جامعه جهانی ادعایی آمریکا شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و چند کشور کوچک تحت سیطره این کشورها میباشند که به دلیل وابستگی توان بیان حقیقت و دیدگاه واقعی خود یعنی اذعان به ماهیت صلحآمیز هستهای ایران را ندارند و در نهایت صهیونیستها میباشند.
با توجه به این شرایط است که آمریکا گزینه مذاکره را به عنوان تنها راهکار مطرح مینماید و گزینه نظامی را اقدامی احمقانه میداند. آری دلیل این رویکرد آن است که از یکسو از توانای بالای دفاعی ایران آگاه است و میداند جنگی که علیه ایران آغاز کند پایاندهنده آن نخواهد بود. از سوی دیگر جامعه جهانی پذیرنده اقدامات آمریکا و در برابر آن قرار خواهد گرفت.
نتیجهگیری
در برآیند نهایی از سیر رفتاری آمریکا و معدود متحدان آن در قبال ایران میتوان دریافت که واژگانی همچون اجماع جهانی علیه ایران، مطابله جهانی از ایران، لزوم پاسخگویی ایران به جامعه جهانی و... تمام بازی الفاظ ساختگی است که هدف آن را دلسردسازی ملت ایران از مقاومت در برابر زورگویی غرب و نیز پنهانسازی آمریکا در برابر اراده ملت ایران است.
غرب از الگو بودن ملت ایران برای سایر ملتها از جمله در خودکفایی هستهای و تحقق ما میتوانیم هستهای در هراس است لذا با جوسازیهای واهی سعی در اهمیتزدایی از جایگاه جهانی ایران و توجه جهانی به دستاوردهای هستهای جمهوری اسلامی دارد حال آنکه صاحبان واقعی جامعه جهانی شامل کشورهای مستقل و آزاد، نخبگان و فرهیختگان و طبقههای مختلف اجتماعی در سراسر جهان بارها اعتماد خود را به فعالیتهای هستهای ایران ابراز داشتهاند چنانکه به صراحت میتوان گفت که مخالفان فعالیتهای هستهای ایران به اندکی قلیل شامل امريكا و چند کشور اروپایی و رژیم صهیونیستی مبدل شدهاند که همچنان در توهم قدرت برتر به دنبال مقابله با حقوق هسته ای ایران هستند تا ضمن عقب نگاه داشتن ملت ایران، از آن به عنوان شکست پرچمدار مقاومت در برابر نظام سلطه یاد نمایند تا ضمن تحقیر جهانی ایران مانع از تکرار الگو شدن آن برای ملتهای جهان (مقاومت هستهای) گردند. حال آنکه ایستادگی و یکپارچگی ملت ایران در حراست از دستاوردهای هستهای این سناریو را با ناکامی همراه ساخته و میرود تا پیروزی دیگری را در کارنامه ملت ایران ثبت نماید.