حالا ديگر نميتوان از نام فيلم ردكارپت به كارگرداني و بازيگري رضا عطاران به راحتي گذشت. رد كارپت مانند برخي فيلمهاي سينماي ايران كه توانستند بنا به دلايل مختلفي شاخص شوند، و از خود نامي در تاريخ سينما به جاي بگذارند توانست با درخشش ويژه خود در اكران ماه رمضان بر اين جمله همه سالها سينماگران كه ماه مبارك رمضان را ماه ركود فروش و دوران سوخته اكران بيان ميكردند خط بطلاني جدي كشيد.
رد كارپت اما از منظر ديگري نيز شاخص است. سينماي ايران در عمر نه چندان طولاني خود چندان از تجربه ساخت فيلمي سينمايي در شرايط زماني و مكاني خاصي كه فيلمساز اختيار دارش نيست، بهره نبرده است.
اما گروه سازنده ردكارپت با حضور در ايام برپايي جشنواره كن در فرانسه با بهرهمندي از طرحي اوليه و ايجاد فضاهاي خاص خود و با حداقل ابزار مشهود فيلمسازي توانستهاند با وجود محدوديتهاي موجود فيلمي را بسازند و به اكران درآورند كه با وجود مشهود بودن نواقص جدي در مقايسه با يك فيلم استاندارد، اما با لحاظ نمودن شرايط خاص حاكم بر ساخت فيلم، مخاطب را با خود همراه كند و حضور خود را در باشگاه ميليارديهاي گيشه سينماي ايران ثبت كند.
با اين اوصاف ميتوان ردكارپت را فيلمي نسبتا مناسب به لحاظ فني ارزيابي نمود. اما توجه به مفاهيم مطرح شده در اين فيلم مويد اين است كه فيلم نقد جامعه ايراني را سرلوحه خود قرار داده است.
فيلم ردكارپت اگر چه داستان را بر محمل سينمادوستان و سياهيلشگران پيش ميبرد اما فيلمساز تلاش نموده است ضمن طرح اصلي و همچنين بازيها نقد جامعه ايراني را پيش بكشد.
رضا عطاران نقش اصلي اين فيلم، در برابر كساني كه هنري براي عرضه در جامعه سينمايي ندارند مقاومت ميكند و به هنگام حضور در فرانسه، او كه هماينك گويي در كسوت هنرمندان نمايندگي اين جامعه را دارد تلنگري بر شل بودن بند شلوار برخي هنرمندان در سفرهاي خارج از كشور ميزند و يا بر طبل بينظمي و قانونگريزي جامعه ايراني ميكوبد.
عده زيادي وقتي اين صحنهها را در اين فيلم ميديدند بر اين نكته اعتراض داشتند كه اين فيلم قصد تخريب جامعه ايراني را دارد، اما به نظر ميرسد بايد به هنرمند و فيلمساز به عنوان عضوي از اعضاي جامعه نخبگان اين اجازه داده شود كه بتواند با فراق بال و البته در چارچوب اخلاق و عفتمداري جامعه خود را نقد كند، اما اين تاكيد نميبايد راهي باشد براي تقبيح ايرانيها در جامعه بينالملل. اين نكته بسيار حائز اهميت است كه اگر چه فيلمساز فيلمي را ساخته كه با پرداختن به اشكالات موجود بين خود ما، ما بايد به آن دقت كنيم و از پيشنهادات فيلم بهره ببريم اما از سوي ديگر اين حق هر ايراني است كه از اين نكته خاطري آسوده داشته باشد كه هيچ فيلمساز بر اساس مديريت جامعه سينمايي به خود حق آن را نخواهد داد كه با اكران فيلم انتقادي خود در خارج از كشور موجب تحقير هموطنان خود شود.
اين اقدام خطا پيش از اين در برخي فيلمها اتفاق افتاده است و اخيرا نيز اكران فيلم قصهها در ونيز موجب به صدادرآمدن كف دستهاي بدخواهان ايراني شد كه از تحقير ايرانيها در اين فيلم لذت بردند و به فيلمسازان آن كادو دادند. اميد است مديران فهيم و ديپلمات معاونت سينمايي با درك صحيحي از جايگاه ايران در فضاي بينالملل، روند صحيحي را طراحي كنند براي جلوگيري از اكران خارجي فيلمهايي كه مصرف داخلي آنها سازنده و اكران خارجيشان مسموم كننده است.