چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۹
کد مطلب : 100218

چرایی و چگونگی تشکیل سازمان منافقین (9)

دیگر نمی‌توان به حمایت غرب امید داشت
در واقع رجوی با توسل به طرح موسوم به راهگشایی تلاش مضاعفی را در جهت خروج از بحران فراگیر درون‌گروهی آغاز می‌نماید وی با طرح این مسئله که دیگر نمی‌توان به حمایت غرب امید داشت مدعی شد در نظر دارد با ورود به دوران جدید که تحت عنوان دوران راهگشایی نام دارد با تلفیق دو عنصر نظامی و اجتماعی به اصطلاح طرح براندازی نظام ج.ا.ا را دنبال نماید بر همین اساس طرح فراخوان نیروها در دستور کار قرار گرفته و به اصطلاح اعضا و هواداران از کشورهای اروپایی، آمریکا و ایران به عراق فراخوانده می‌شوند و نیروهای نظامی سازمان در شکل جدیدی سازماندهی می‌گردند و اقداماتی متناسب با طرح جدید به مورد اجرا در می‌آید که از جمله تعطیلی نشریه ایران زمین و انتشار مجدد نشریه موسوم به مجاهد، گسترش امواج رادیویی، ایجاد تحولات جدید درون‌گروهی همچون تغییر و جابجایی کادرهای رهبری، برپایی نشست‌های درون‌تشکیلاتی و ایراد سخنرانی‌های داخلی جهت القای ذهنیت جدید به نیروهای سازمان شروع می‌شود.
متعاقب این اقدامات رجوی با طرح این شعار که عملیات نهایی علیه رژیم ج.ا.ا آغاز شده است نیروهای سازماندهی شده را با هدف جذب نیرو از داخل کشور در مناطق مرزی فعال می‌نماید این دوران که به اعتقاد رجوی یکی از اهداف آن ایجاد درگیری مجدد میان ج.ا.ا و عراق بود تا اواخر فروردین‌ماه سال ۱۳۷۷ به عنوان مهمترین اقدام سازمان در دستور کار تشکیلات منافقین قرار گرفته بود. لیکن با توجه به انهدام کامل کلیه تیم‌های نفوذی در همان مناطق جدار مرز از یک طرف و بهبود روابط ج.ا.ا و عراق خصوصاً آزادی گروه دیگری از اسرا و طرح باز شدن راه زوار ایرانی جهت زیارت عتبات عالیات از طرف دیگر تمامی پیش‌فرض‌های منافقین را بر هم زد و آنان را به شدت در تنگنا قرار داد و در نتیجه بدون تحقق راهبرد راهگشایی نسبت به تعطیلی طرح شکست خورده خود اقدام و در یک نشست درون‌گروهی چنین تحلیل نمودند که بیش از آنکه ما از طرح راهگشایی بهره‌برداری نماییم نظام توانسته از این فرصت استفاده کند و با اعزام نفرات نفوذی خود و بهره‌گیری از اطلاعاتی که از این عناصر به مامورین امنیتی نظامی می‌دادند به اغلب تیم‌های اعزامی در جدار مرز ضربه وارد نمایند. پس از آن جهت توجیه شکست طرح خود اقدام به انتشار لیستی از عناصر نفوذی نظام نمودند تا از این طریق دلیلی برای شکست طرح راهگشایی خود به هواداران ارائه نمایند. اما قبل از اینکه به تغییر فاز در گروهک بپردازیم بد نیست که به برخی از جنایت‌های این گروه دُگم در ذیل اشاره‌ای داشته باشیم:
فاز جدید تخریب و ترور:
روز سه‌شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۷۷، یعنی ده روز پس از سالگرد دوم خرداد ۱۳۷۶ سازمان یک سری عملیات تخریبی جدید را از طریق بمب‌گذاری و خمپاره‌اندازی در سه نقطه تهران با عنوان (سرآغاز مقاومت مسلحانه انقلابی) صورت داد که عبارت بودند از:
انفجار بمبی در راهرو ورودی دادگاه انقلاب اسلامی واقع در خیابان دکتر شریعتی، چهارراه شهید قدوسی، در ساعت ۲ بعدازظهر، بمب در یک کیف‌دستی جای گرفته بود و انفجار آن باعث کشته شدن سه نفر و زخمی شدن چندین نفر گردید. دو تن از کشته شدگان کودک بودند. سازمان مدعی شد که ده‌ها تن از بازپرسان و قضات دادگاه انقلاب کشته و زخمی شده‌اند و ساختمان دادگاه به کلی ویران شده است! اینان اقدام به این عمل تخریبی را (حق مسلم و مشروع) خود عنوان نمودند و ضمناً به دروغ مدعی شدند که در جریان بمب‌گذاری مزبور، هیچ غیرنظامی کشته یا زخمی نشده و مردم از آن اقدام (استقبال زیادی) به عمل آوردند! که مشروح این عملیات تروریستی در (نشریه مجاهد شماره ۳۹۲ سال ۱۳۷۷ خرداد) چاپ گردید.

میز لیبرال‌ها
شلیک دو خمپاره به مقر ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوشان تپه، در ساعت ۲۰:۳۰ این انفجارها تلفاتی نداشت و خسارات آن نیز اندک بود. عاملین با یک شتابزدگی آشکار، دستگاه خمپاره انداز و چند گلوله خمپاره را در صحنه عملیات تروریستی به جا گذاشتند و گریختند سازمان در اطلاعیه خود مدعی شد که (چندین مجموعه بزرگ ساختمانی از دوایر مختلف فرماندهی) مورد اصابت قرار گرفت و (شمار قابل توجهی از پاسداران) از پای درآمدند این ادعا توسط هیچ منبع مستقل رسمی تایید نشد.
شلیک سه خمپاره به ساختمان (خلیج) در چهارراه پاسداران در فاصله چندصد متری مهمات‌سازی صنایع دفاع، در ساعت ۲۱:۳۰ خمپاره‌ها به مکان غیرموثر و نسبتاً متروکه‌ای اصابت کرد و هیچ تلفاتی درپی نداشت ولیکن سازمان در اطلاعیه خود مدعی شد که انبار مهمات مرکزی منفجر گردید این ادعا نیز مورد تایید هیچ یک از منابع خبری قرار نگرفت.
ترور سیداسدالله لاجوردی
روز دوشنبه اول شهریورماه سال ۱۳۷۷ سیداسدالله لاجوردی - رئیس اسبق سازمان زندان‌های کشور و دادستان اسبق دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران - در حجره خود واقع در بازار تهران توسط دو تروریست به شهادت رسید. این ترور زمانی صورت گرفت که آقای لاجوردی از ریاست سازمان زندان‌ها استعفا داده بود و به حرفه اصلی خود در بازار بازگشته بود و هیچ محافظتی از وی به عمل نمی‌آمد. از این‌رو می‌توان گفت این ترور فاقد هرگونه ارزش عملیاتی بود، ولی توسط آنان صورت گرفت. این عملیات تروریستی واکنش‌های مختلف نیروهای سیاسی داخل و خارج را برخلاف تصورات و گمان‌های رهبری سازمان و به خصوص در سَمت و سوی محکومیت این اقدام را به دنبال خود داشت. کسانی که حتی خود زمانی در جرگه مجاهدین خلق بودند نیز واکنشی محکوم‌کننده نسبت به این اقدام وحشیانه داشتند.
یکی از جداشدگان سازمان این عمل را (نه یک ترور سیاسی بلکه یک انتقام‌گیری) برآورد نمود و نوشت: « ... جنایتکاران و دشمنان مردم که خود باید در یک دادگاه خلقی محاکمه شوند حق ندارند به وکالت از جانب مردم نقش قاضی را بازی کنند. ... مبارزه یک امر اجتماعی و در نتیجه منطقی و عقلایی است مبارزه برای ارضای حس انتقام‌جویی و تسکین احساسات فردی و شور و نشورهای نوع مجاهدینی نیست و ابزارها و وسایل نیل به هدف باید از جنس هدف باشد و نه در تضاد با آن ... مجاهدین با تحلیلی مشابه تحلیل عملیات (فروغ جاویدان) که به قول خودشان جلو تحولات اجتماعی پس از آتش‌بس را گرفتند دوباره می‌خواهند فضای به وجود آمده که مردم وارد صحنه مبارزات شده‌اند را خراب کنند و به اصطلاح این بار هم (میز لیبرال‌ها) را به هم بزنند، اما این موجودات منزوی و مطرود آن قدر در خواب و خیال‌های خرگوشی خود فرو رفته‌اند که فکر می‌کنند اوضاع همان اوضاع ده سال پیش است.» 

به دنبال راه‌حلی می‌گشتیم
در این بخش به اعترافات یکی از عوامل اصلی ترور شهید لاجوردی که به چگونگی انجام عملیات ترور اعتراف نموده می‌پردازیم شایان ذکر است که عملیات مذکور توسط دو تن از تروریست‌ها کوردل به نام‌های علی‌اکبر اکبری، که در اثر شدت جراحات وارده در حین عملیات، در بیمارستان درگذشت و فرد دوم به نام علی‌اصغر غضنفرنژاد جلودار - معروف به سیاوش - نام داشت که به شرکت فعال خود در این جنایت تروریستی اعتراف کرده می‌پردازیم.
علی‌اصغر غضنفرنژاد جلودار منافقی که برای به شهادت رساندن شهید لاجوردی از سوی سازمان تروریستی منافقین به داخل کشور هدایت شده بود. در اعترافات خود اینگونه اظهار می‌کند که: «بازار تهران را نمی‌شناختم، تنها کروکی منطقه بازار و خیابان‌های اطراف آن را از روی نقشه به ما نشان داده بودند. یعنی حد فاصل چهارراه گلوبندک مربوط به ۱۵ خرداد تا ورودی مسجد امام(ره) و قسمتی از سبزه میدان اما اینکه بازار دارای چه ویژگی‌هایی است و یا اینکه راه‌های خروجی آن کدام است و هر قسمت از بازار چه نام دارد و چه اصنافی هر کدام در کدام بخش از بازار قرار دارند و اینکه اصولاً داخل بازار دارای چه خصوصیاتی است، برایمان کاملاً ناشناخته بود. البته قسمتی از خیابان ناصرخسرو و میدان امام(ره) را هم کاملاً توجیه بودیم و مسافرخانه‌های این خیابان‌ها و خیابان ۱۵ خرداد را حدودی برایمان تشریح کرده بودند و در میان همه آنچه که در بازار است بازار جعفری و اینکه در این قسمت از بازار روسری تولید و به فروش می‌رسد را به صورت شفاهی برایمان گفته بودند صبح روزی که به تهران رسیدیم ابتدا در خیابان پانزده خرداد در مسافرخانه اتاقی رو به خیابان گرفتیم و وسایل‌مان را در آنجا گذاشته و به اتفاق دوستم پیاده راهی خیابان شدیم.
چهره لاجوردی را در فیلم‌های ویدئویی که برایمان گذاشته بودند، کاملاً می‌شناختم در طول مدتی که برای این کار آماده می‌شدیم به کرات تصویرهای مختلفی از ایشان را در حالت‌های گوناگون به ما نشان داده بودند آنچه مسلم بود این شناسایی بقدری تکرار شده بود که در هر شرایطی ایشان را می‌دیدیم، می‌شناختیم. اما به ما گفته شده بود که چندین تیم حفاظتی قوی ایشان را محافظت می‌کند، به علاوه خود ایشان همواره مسلح و آماده می‌باشد و باید با هوشیاری کامل وارد عملیات به شهادت رساندن ایشان بشویم زیرا کوچکترین اشتباه ممکن است موجب لو رفتن و خنثی شدن عملیات بشود. وقتی که در دالان‌های پی‌درپی و شلوغی خاص بازار با پرس‌وجوی بسیار، بازار جعفری و مغازه لاجوردی را پیدا کردیم، اصلاً تصور نمی‌کردیم که قادر به انجام این کار باشیم با تمامی وقتی که انجام دادیم، نتوانستیم تیم‌های حفاظتی که در داخل بازار و یا اطراف ایشان است را شناسایی کنیم. به همین دلیل تقریباً عملیات برای ما غیرممکن به نظر می‌رسید و هیچ راهی برای اینکه بتوانیم این کار را انجام بدهیم به ذهن مان خطور نمی‌کرد. برای همین کاملاً منصرف شده و تصمیم گرفتیم که بیشتر به شناسایی و یا پیدا کردن راه برای انجام این عملیات داشته باشیم. به همین منظور مجدداً راه‌های خروجی بازار واینکه چگونه می‌توان با این ازدحام جمعیت و تنگی مسیر و فشردگی صنوف در بازار کار به این بزرگی را انجام داد و از مهلکه گریخت را مورد بررسی قرار دادیم تا نزدیکی‌های ظهر در این محدوده پرسه زدیم و با خستگی به مسافرخانه برگشتیم، بعدازظهر نیز تنهایی دوباره به بازار رفتیم این‌بار همه چیز تازگی داشت و مثل این بود که برای اولین‌بار است که این جا را می‌بینیم و آنچه که صبح دیده بودم چیز دیگری بود، با این وضعیت تقریباً از انجام کار منصرف شده و برگشتم به مسافرخانه به ما گفته بودند می‌توانید تا سه‌شنبه این کار را انجام بدهید یعنی از زمان ورود ما به تهران در ظرف چهار روز این کار اجرا شود از طرفی نگرانی اینکه ما در مسافرخانه لو برویم یا مورد شناسایی قرار بگیریم موجبات وحشت ما شده بود و از طرفی سختی کار و غیرممکن بودن آن به دنبال راه‌حلی می‌گشتیم.

به محض شناسایی اعدام خواهید شد
شاید این هم به ذهن‌مان خطور کرد که سلاح‌ها را به طریقی سر به نیست کنیم و به دنبال کار خودمان برویم و اصلاً از انجام این عملیات منصرف شویم منتها با توجه به جوی که به هنگام توجیه در عراق برایمان ایجاد کرده بودند به هیچ عنوان اطمینان نداشتیم. وحشت از اینکه ممکن است مورد شناسایی نیروهای انتظامی یا امنیتی قرار بگیریم و اعدام شویم تمامی سراسر وجودمان را پر کرده بود به ما وعده داده بودند که اگر عملیات را با موفقیت انجام دهید مورد تشویق قرار می‌گیرید ملاقات با مسئول سازمان و انتقال شما به دیگر کشورها و اینکه یک زندگی راحت و بی‌دغدغه در انتظار شماست و اینکه پس از انجام کار شما سریعاً خودتان را فقط کافی است که به نقطه مرزی برسانید و رابط سازمانی شما را منتقل خواهد کرد و خلاصه طوری فضا را برایمان ترسیم کرده بودند که اولاً هیچ امکان ماندن و سالم بودن در این مملکت وجود ندارد و به محض شناسایی اعدام خواهید شد.
ثانیاً با توجه به سوابق‌مان خانواده و بستگان‌مان هم گرفتار خواهند شد و ثالثاً برای این کار و موفقیت شما کلی هزینه شده است که به هر شکل ممکن باید انجام گیرد و بدون انجام آن راه برگشتی نخواهد بود. آن روز تمامی این مسائل مانند نواری در جلوی چشمان‌مان عبور می‌کرد و راهی نیافتیم. صبح روز بعد مجدداً به تنهایی به بازار رفتم و از نزدیک همه چیز را زیر نظر داشتم تنها یکی دو مأمور انتظامی در خیابان دیدم و بقیه افراد به نظرم مردم عادی و یا کسبه‌ای بودند که دنبال کار خودشان بودند، بازار جعفری را از ابتدا تا انتها تردد کردم بدون اینکه توجه کسی را جلب کرده باشم هنوز به طور دقیق مغازه آقای لاجوردی را برانداز نکرده بودم از اطراف دقت کردم ببینم کسی آنجا را زیر نظر دارد یا خیر، دوربین و یا اینکه افراد پوشش امنیتی در آن دور و بر هستند یا خیر، خلاصه چیزی پیدا نکردم. ما می‌خواستیم کارمان خارق‌العاده و خیلی بهتر از تیم‌های قبلی باشد، رفتیم از مغازه بغلی‌اش آینه خریدیم و دیدیم شهید لاجوردی در محل مورد نظر است و تقریباً مطمئن شدم که کسی حواسش به آنجا نیست و هر کسی دنبال کار خودش می‌باشد و سریع به مسافرخانه برگشتم و با دوستم پس از صرف صبحانه تجهیزات‌مان را آماده کردیم و بیرون آمدیم. قصدمان این شد که اگر توانستیم که هیچ و در غیر این صورت تجهیزات را در جایی رها ساخته و هر یک دنبال کار خودمان برویم با این افکار به بازار آمدیم از مغازه‌های متعدد پرس‌وجو کردیم تا ببینیم حساسیتی نسبت به این مسئله وجود دارد یا خیر، مغازه آقای لاجوردی کجاست، تقریبا همه نشانی را می‌دادند و کسی حساسیتی نداشت.
از مغازه روبه‌رویی کاملاً مغازه را برانداز کردیم. از لاجوردی پرسیدیم مغازه معافی و رحمانی کجاست به ما گفت که اینها آدم‌های سرشناسی هستند بعد از مغازه روبه‌رویش روسری خریدیم. شهید لاجوردی با دو سه نفر دیگر نشسته بود، سمت چپ شهید لاجوردی به سمت ما بود وقتی روسری را می‌خریدیم، شکم‌بند رضا - تروریست دومی - مشکل پیدا کرد و آن را داخل ساکش گذاشت کلاشینکف رضا مسلح بود و دستش روی ماشه بود، روسری خریدیم و برگشتیم آقای لاجوردی و دو نفر دیگر مشغول گفت‌وگو بودند. به ما گفته بودند که هرکسی که در مغازه است امنیتی است و باید زده شود ولی ظاهراً این طور به نظر نمی‌رسید زیرا هیچ توجهی به اطراف خود نداشتند و با هم صحبت می‌کردند از مقابل مغازه عبور کردم و به دوستم گفتم اگر موقعیت مناسب بود به تو اشاره می‌کنم و همزمان با هم شلیک می‌کنیم کاملاً مطمئن شدیم که هیچ ماموری در این اطراف نیست فرصت نبود بلافاصله اشاره کردم و از دو طرف همزمان سلاح‌مان را آماده کردیم. فاصله نزدیک بود تیر اول را من زدم، دو تا تیر زدم که به سرش خورد چون صدا خفه‌کن داشت متوجه نشدم بعداً چند تیر زدم بعد از من، رضا رگبار گرفت بعدش من دویدم و تیر هوایی شلیک می‌کردم که مردم کنار بروند به ما گفته بودند اگر کسی خواست شما را بگیرد شما تیر بزنید...»

پاسخ مثبتی دریافت نکرد
ترور سرلشکر صیادشیرازی:
شهید صیاد شیرازی از فرماندهانی بود که نظامیان عراقی کینه و عداوتی خاص نسبت به وی داشتند و به خصوص صلابت و شجاعت او را در جریان جنگ تحمیلی و دفاع‌مقدس از یاد نمی‌بردند از این‌رو برنامه شهادت این قهرمان را ضمن امریه‌ها و فرمان‌های ویژه خود از گروه رجوی خواستار شدند. سرانجام سرلشکر بسیجی صیاد شیرازی در صبحگاه ۲۱ فروردین‌ماه ۱۳۷۸ در مقابل درب منزل و دیدگان فرزندش طی عملیاتی که مجاهدین خلق آن را (طلوع) نام نهادند توسط این گروه به شهادت رسید.
در این راستا بایستی عنوان نمود که مسئولیت عملیات ترور سپهبد شهید علی صیادشیرازی برعهده زهره قائمی بود که وی از محافظان مسعود رجوی و معاون مریم قجر عضدانلو (رجوی) بود که در شورای مرکزی این گروهک تروریستی نیز حضور داشت. وی پس از مجروح شدن طی یک درگیری در سال ۲۰۰۹ با هلی کوپتر به بیمارستان ارتش آمریکا در بغداد منتقل شده و تحت درمان قرار گرفته بود. پس از استقرار منافقین در کمپ لیبرتی، وی به همراه تعدادی دیگر از اعضای فرقه رجوی در پادگان اشرف مستقر بود و مسئولیت این پادگان را برعهده داشت تا اینکه عصر روز ۱۰ شهریور توسط گروهی از شیعیان جنوب عراق به پادگان اشرف صورت گرفت، ۵۲ تن از اعضای گروهک تروریستی منافقین به هلاکت رسیدند. در میان معدومین این گروهک افرادی همچون زهره قائمی، گیتی گیوه‌چیان‌زاده، از اعضای رده بالای این گروهک تروریستی و افرادی چون محمدرضا بختیاری، امیر خیری، فرزین زمانی، مهرداد رضازاده و مهرداد مسیری نیز به چشم می‌خورند.
حمله خمپاره‌ای به یکی از مراکز بسیج:
در دوم فروردین‌ماه ۱۳۷۸ سازمان طی اطلاعیه‌ای اعلام نمود که مرکز مخابرات ستاد فرماندهی بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را با خمپاره مورد حمله قرار داده است و با لحنی تبلیغی وانمود کرد که این خمپاره‌زنی را به مردم کردستان در پاسخ به عملکرد جمهوری اسلامی تقدیم نموده است.
سازمان در راستای سیاست تشنج‌آفرین خود می‌پنداشت با چنین اظهاراتی موفق به تحریک احساسات قومی مردم کردستان علیه جمهوری اسلامی خواهد شد اما در این زمینه هم پاسخ مثبتی دریافت نکرد.
خمپاره زنی‌های زنجیره ای:
بنا به اطلاعیه‌هایی که مجاهدین خلق، به صورت فوق‌العاده و در ویژه نامه‌های خود درج و منتشر نمودند در دی و بهمن‌ماه ۱۳۷۸ در سلسله عملیاتی که تحت عنوان (سهراب) و (بهمن بزرگ) از آنها یاد کردند، عنوان شده که محل استقرار یگان‌های رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جدار مرز را با خمپاره‌های ۸۲ و ۱۲۰ م.م مورد تهاجم قرار داده‌اند و مقارن آن در تهران ضمن حمله خمپاره‌ای به یک پارکینگ در حوالی بزرگراه رسالت (با هدف اعلام شده تهاجم به وزارت اطلاعات و یک شهرک مسکونی در شمال غرب تهران (با هدف اعلام شده حمله به قرارگاه ثارالله) تعدادی از مردم و خانواده‌ها را شهید و مجروح کردند. 

قتل اعضای ناراضی و مخالفین
دستگیری مریم رجوی و همراهانش در فرانسه:
پلیس ضد تروریست فرانسه در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ میلادی با حمله به ۱۳ پایگاه سازمان و دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ تن از کادرهای بالای سازمان مزبور - که کنترل عمده‌ترین مراکز و پایگاه‌های آنها در اروپا و آمریکا را برعهده داشتند - برنامه‌های تدارک دیده شده همسر رجوی را در اروپا خنثی کرد روزنامه فیگارو اهداف مجاهدین خلق در اروپا و نقشه ترور ۲۵ تن از جداشدگان آنان را فاش کرد.
فرماندهان سازمان به زیر ذره‌بین رفتند شیوه‌های پولشویی افشا و ردیابی شد. بحران‌سازی از طریق حمله به سفارتخانه‌های ایران کنسل شد، حمل‌ونقل رهبری سازمان و جابه‌جایی اسناد و مدارک منتفی شد و شکست پشت شکست برای منافقین پیش آمد.
انعکاس این واقعه سریع بود و رسانه‌ها به تحلیل علت آن پرداختند. روزنامه نیویورک تایمز انگیزه دولت فرانسه از این اقدام را (جلوگیری از انتقال کانون سیاسی - عملیاتی سازمان مجاهدین خلق از عراق به فرانسه) عنوان کرد پی‌یر دوبوسکه مسئول سازمان اطلاعاتی فرانسه، در مصاحبه با روزنامه مزبور اظهار داشت: «سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه از پاییز گذشته متوجه ورود شمار روزافزون مجاهدین خلق و پس از آغاز جنگ عراق متوجه ورود شمار زیادی از سربازان آنها به فرانسه شدند... مجاهدین خلق یک کارخانه تولید رنگ را در شهر (سنت کوئن لامون) اجاره کردند و ضمن راه‌اندازی یک استودیوی تلویزیونی و نصب بشقاب‌های ماهواره‌ای در حال تبدیل کردن آن به یک مرکز ارتباطات بودند... مجاهدین برای حمله به سفارتخانه‌های ایران و سایر منافع این کشور در اروپا و ترور ۲۵ نفر از اعضای سابق خود برنامه‌ریزی کرده بودند... این سازمان به هیچ‌وجه یک جنبش سیاسی و یک جنبش دموکراتیک و سیاسی نیست. این گروه خود را برای احیای دموکراسی در ایران آماده نمی‌کند، اینها گروهی کاملاً افراط‌گرا هستند، فرقه‌ای تندرو، فاقد هرگونه نظام دموکراتیک، فرقه کیش شخصیت در پیروی از رهبر.»
به دنبال این ضربه غیرمنتظره و واکنش‌های منفی گسترده، جمعی از اعضاِی جدا شده سازمان که نامشان در لیست ترورهای برنامه‌ریزی شده مسعود و مریم رجوی بود تحت عنوان حقوقی (انجمن سیاسی فرهنگی ایران پیوند) اطلاعیه‌ای صادر و بر تداوم اقدامات حقوقی و قانونی علیه این سازمان و سران آن تاکید نمودند در این اطلاعیه، پس از توضیح خبر دستگیری و بیان افشای نقشه قتل مخالفان سازمان توسط رسانه‌های معروف جهان، آمده است: ما تعدادی از مخالفین و اعضای جدا شده از مجاهدین که در کشورهای اروپایی اقامت داریم به دفعات مختلف، از صدور فرمان قتل مخالفین مجاهد، توسط رهبران سازمان (مسعود و مریم رجوی) خبر داده بودیم. 

سوختگی‌های شدید
اعضای ناراضی که قبلاً و یا ماه‌های قبل از سازمان مجاهدین فرار کردند، اعتراف کرده‌اند که مسعود و مریم رجوی در نشست‌های مختلف، اعضای‌شان را به قتل اعضای ناراضی و مخالفین سیاست‌های مجاهدین که در کشورهای غربی سکنی دارند، تشویق و ترغیب کرده و فرمان داده‌اند.
ما... به شناختی که از ماهیت واقعی مجاهدین و ایدئولوژی نفرت و انتقام‌شان داریم کراراً موضوع را گوشزد کرده و به تمامی اعضای جدا شده از مجاهدین هشدار مجدد می‌دهیم تا با مراجعه به مراجع قانونی و حقوقی کشورهای محل اقامت‌شان از اجرای نقشه‌های تروریستی مجاهدین که تحت بهانه همکاری مخالفین با جمهوری اسلامی انجام خواهد گرفت پیشگیری کرده و تحت پیگرد قانونی قرار دهند.
ما همچنین نیروهای پلیس و مجامع حقوق بشری و فعالان سیاسی را به نقشه‌های تروریستی مجاهدین خاک اروپا هشدار می‌دهیم و پلیس اروپایی را مسئول حفظ جان و امنیت پناهندگان سیاسی و شهروندان ایرانی می‌دانیم.
دستور تشکیلاتی خودسوزی:
ماجرای فرانسه، سران سازمان را دستپاچه کرد نامعلوم بودن تصمیم و حکم دادگاه احتمال استرداد مریم رجوی، و برخی دیگر از کادرهای دستگیر شده به ایران و از همه مهمتر به هم ریختن تمهیدات و تدارکات به دقت طراحی شده، سازمان را به این اندیشه واداشت که واکنشی متناسب با ماهیت فرقه‌ای خود بروز دهد. ده تن از وابستگان سازمان مجاهدین خلق، در اعتراض به دستگیری مریم رجوی و جمعی از همراهان وی، دست به خودسوزی علنی زدند! نتیجه نخستین مرگ ۲ تن به نام‌های مرضیه باباخانی، ندا حسنی و سوختگی‌های شدید بقیه بود، تصور رهبری سازمان این بود که این اقدام وحشتناک باعث تاثیرگذاری روی افکار عمومی در اروپا و آمریکا و... خواهد شد و دولت فرانسه را به تجدیدنظر وادار خواهد ساخت یکی از سران سازمان در سایت (ایران لیبرتی) اعلام نمود: صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به توطئه‌های مشترک اش با رژیم... پایان ندهد مصمم‌اند که خود را به آتش بکشند.
بنا به نقل روزنامه (پاریسین) قبل و بعد از خودسوزی از سوی عناصر مجاهدین با تلفن همراه چند خبرنگار تماس گرفته شد، سخنگوی روابط خارجی (شورای ملی مقاومت) (محمد سیدالمحدثین) هم نام شخص خودسوزی‌کننده را اعلام کرده است برخی از جداشدگان سازمان در عراق(در واقع گریختگان و پناه برندگان به گروه جلال طالبانی) نیز قرائن و شواهدی ارائه کرده‌اند که حاکی است: پس از دستگیری مریم رجوی و نزدیکانش در پاریس، بنا به تکلیف مسئولان و فرماندهان سازمان در قرارگاه اشرف (در عراق که تحت کنترل نیروهای نظامی آمریکا قرار دارند) هر عضو یا نیرو تقاضای (داوطلبانه ی) خودسوزی را کتباً نوشته و به دست فرماندهان خود داده است.
زمانی که این اقدام نتیجه معکوس داد و برخلاف پیش‌بینی و گمان رهبران گروه افکار عمومی و مردم اروپا و دیگر کشورها واکنش منفی نشان دادند و موجی از انزجار و تنفر و تعجب برانگیخته شد، سازمان و رهبر آن مدعی شدند که این حرکت‌ها به صورت خودجوش و خود به خودی صورت گرفته و اعضای آنها با دستور تشکیلاتی دست به خودسوزی نزده‌اند. 

انتظار نداشته باشد کسی از آنها استقبال کند
حال در این بخش بهتر است به تشریح چند نمونه از این اقدامات وحشیانه و واکنش دولت فرانسه در این زمینه اشاره‌ای داشته باشیم:
خودسوزی صدیقه مجاوری:
محمود ائمی با نام جعلی (محمود اعلمی) و نام مستعار (محسن عباسی) ساکن (اورسوراواز - فرانسه) به همراه (حسین امینی قلی‌پور) به جرم آتش کشیدن (صدیقه مجاوری) و چند تن از کادرهای سازمان مجاهدین خلق در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳، روز جمعه ۲ آوریل ۲۰۱۰ برابر با ۱۳ فروردین ۱۳۸۹ در دادگاه پاریس محاکمه شدند.
در دومین محاکمه‌ای که پس از دستگیری آنان توسط پلیس فرانسه در ژوئن ۲۰۰۳ صورت گرفت. دادگاه اول آنان که به درخواست مدعی‌العموم (دادستانی کل پاریس) در سال ۲۰۰۷ تشکیل شده بود با ۲ سال حبس برای آنان می‌بایست در نظر گرفته می‌شد. در دادگاه روز جمعه دوم آوریل سال ۲۰۱۰ دادستان درخواست ۳ سال حبس برای آنان نمود.
یادآور می‌شویم که محمود اعلمی (که همان محمود ائمی عضو مرکزیت مجاهدین) است و با نام محسن عباسی فرمانده لشگر رجوی در عراق شناخته می‌شود در کشتار کردها و پیشمرگه‌های اتحادیه میهنی کردستان عراق نقش مستقیم داشته و در اروپا نیز جزو فرماندهان جوخه ترور مجاهدین است.
سازمان در لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا
وزارت امور خارجه آمریکا در روز ۷ اکتبر ۱۹۹۷ (۱۶مهر۱۳۷۶) سازمان مجاهدین خلق و ۲۹ سازمان و گروه خارجی دیگر را رسماً به عنوان (سازمان‌های تروریستی) اعلام نمود خانم مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه وقت آمریکا، طی اظهاراتی به خبرنگاران ضمن اعلام ۳۰ سازمان خارجی به عنوان سازمان‌های تروریستی تصمیمات متخذه از سوی دولت آمریکا علیه این سازمان را نیز تشریح کرد، به دنبال این اعلام آمریکا اقدامات قانونی علیه این سازمان را آغاز نمود.
(قانون ضدتروریسم) که در سال ۱۹۹۶ به تصویب کنگره آمریکا رسید و تهیه این فهرست نیز براساس آن انجام شد پرداخت پول یا هر نوع کمک مادی دیگر به هر یک از این ۳۰ گروه را غیرقانونی اعلام کرده است. این قانون هرکس را که در داخل آمریکا به سر می‌برد یا مشمول مقررات آمریکا قرار دارد شامل می‌شود خانم آلبرایت هنگام اعلام فهرست گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی گفت: «پیام ما به هرکس که به قصد جمع‌آوری پول برای یک سازمان تروریستی به کشور ما می‌آید این است که چنین کاری با خطر زندان همراه است... پیام ما به هرکسی که بخشی از یک سازمان تروریستی است و می‌خواهد وارد آمریکا شود، این است که انتظار نداشته باشد کسی از آنها استقبال کند ما می‌دانیم که برخی از این گروه‌ها و سازمان‌ها ممکن است به دادگاه شکایت کنند قانون چنین فرصتی را در اختیار آنها قرار می‌دهد... ما یقین داریم که فهرست تهیه شده کاملاً قابل توجیه است.»
اما در کل نگاه به این جریان بایستی عنوان کنیم که با نگاهی به سابقه فعالیت‌های منافقین از سال ۱۹۹۷ تاکنون به راحتی متوجه می‌شویم که حضور در فهرست تروریستی هیچ‌گاه محدودیتی برای منافقین ایجاد نکرده است و فقط می‌توان اینگونه تحلیل کرد که خروج از این فهرست به آمریکا اجازه می‌دهد تا حمایت‌های خود از این گروه تروریست را به صورت آشکار عملی سازد.

در خلال عملیات آزادی عراق
گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND)
براساس اين تحقيق ادعاي وزارت خارجه آمريكا مبني بر توقف فعاليت‌های تروريستي گروهك منافقين طي ۱۰ سال گذشته نقض مي شود.
در خلال عملیات آزادی عراق، نیروهای ائتلاف با یک موضوع اسیرگیری غیرعادی مربوط به مجاهدین خلق (منافقين)، یک گروه معارض فرقه‌ای ایرانی تبعیدی که صدام حسین به عراق دعوت کرده بود تا از جانب او در جریان جنگ ایران و عراق بجنگند روبه‌رو شدند. ایالات متحده، سازمان مجاهدین خلق را در سال ۱۹۹۷یک سازمان تروریست خارجی و در سال ۲۰۰۳ یک نیروی دشمن متخاصم در عملیات آزادی عراق ارزیابی نمود.
بلافاصله بعد از اشغال عراق، نیروهای ائتلاف اعلام آتش‌بس از جانب سازمان مجاهدین خلق را پذیرفته، گروه را خلع سلاح کرده، و اعضای آن را در یکی از قرارگاه‌های سازمان مجاهدین خلق متمرکز نمودند. در سال ۲۰۰۷، ژنرال دوگلاس استون از سپاه تفنگداران دریایی که در آن زمان فرماندهی عملیات اسیرگیری در عراق را به عهده داشت، از RAND خواست تا یک تحلیل دقیق از وضعیت مربوط به حفاظت نیروهای ائتلاف از سازمان مجاهدین خلق ارائه نماید.
این کار باید مورد توجه سیاست‌گذاران، فرماندهان نظامی، یا محققانی که درگیر ارزیابی یا طراحی عملیات اسیرگیری هستند، به علاوه مقامات دولت عراق که مسئولیت سیاست دولت خویش در قبال سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های مشابه را دارند نیز باشد.
تحقیق مؤسسه RAND از اکتبر ۲۰۰۷ تا ژانویه ۲۰۰۹، هم در عراق و هم در ایالات متحده به انجام رسانده است. این تحقیق با هزینه نیروی TF-۱۳۴ انجام شده و در چارچوب فعالیت‌های مرکز سیاست امنیتی و دفاعی RAND (انستیتوی تحقیقات دفاع ملی)، یک مرکز تحقیق و برنامه ریزی مورد حمایت مالی دولت فدرال، دفتر وزیر دفاع، ستاد مشترک، فرماندهی میدانی متحده، نیروی دریایی، سپاه تفنگداران دریایی، آژانس‌های دفاعی، و جامعه اطلاعات دفاعی می‌باشد.
جدول زمانی فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق
وقایع و فعالیت‌های تروريستي مربوط به گروهك منافقين بنا به گزارش موسسه رند، از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۹
- زمستان ۸۰-۱۹۷۹ سازمان مجاهدین خلق (منافقين) با قانون اساسی جمهوری اسلامی مخالفت می‌کند.
- ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ عراق خاک ایران را اشغال نموده و جنگ ایران و عراق را آغاز می‌شود.
- ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱ مجلس بنی‌صدر را از ریاست جمهوری خلع می‌نماید.
- ۲۱ ژوئن ۱۹۸۱ سازمان مجاهدین خلق (منافقين) مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند.
- ۲۸ ژوئن ۱۹۸۱ بمب‌گذاری در مقر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بیش از ۷۰ کشته از مقامات بلندمرتبه به جای می‌گذارد.
- ۶ ژوئیه ۱۹۸۱ کشتن دادستان کل گیلان.
- ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۱ رجوی، بنی‌صدر، و یک گروه از رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقين) را به قصد فرانسه ترک می‌کنند.
- اوت ۱۹۸۱ کشتن حسن آیت از رهبران حزب جمهوری اسلامی، گروگان‌گیری در بخش حفاظت منافع ایران در سفارت الجزایر در واشنگتن. 

تاریخ خیانت
جدول زمانی فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق
- اوت ۱۹۸۱ تشکیل شورای ملی مقاومت.
- سپتامبر ۱۹۸۱ حمله انتحاری علیه یک روحانی ارشد در تبریز و یک مقام حزب جمهوری اسلامی در خراسان.
- دسامبر ۱۹۸۱ حمله انتحاری علیه یک روحانی ارشد در شیراز، کشتن یک قاضی و عضو مجلس خبرگان.
- ۲۶ فوریه ۱۹۸۲ کشتن یک روحانی ارشد در تهران.
- ۷ مارس ۱۹۸۲ کشتن رئیس پلیس کشور.
- ۱۵ آوریل ۱۹۸۲ حمله به امام جمعه رشت.
- ۲ ژوئیه ۱۹۸۲ کشتن یک روحانی ارشد.
- ۱۵ اکتبر ۱۹۸۲ کشتن یک روحانی ارشد.
- ۱۸ فوریه ۱۹۸۳ تلاش برای کشتن یک نماینده امام خمینی در استان خراسان.
- ۲۷ ژانویه ۱۹۸۵ اعلام قصد ازدواج مسعود رجوی و مریم عضدانلو، شروع (انقلاب ایدئولوژیک).
- ژوئن ۱۹۸۶ فرانسه سازمان مجاهدین خلق (منافقين) را اخراج می‌کند، رجوی و یک گروه از اعضا به عراق نقل مکان می‌نمایند.
- ژوئن ۱۹۸۷ تشکیل ارتش آزادیبخش ملی در عراق.
- ۲ ژوئیه ۱۹۸۷ ماشین بمب گذاری شده در مادرید در اسپانیا یک دیپلمات ایرانی بعلاوه یک رهگذر را به شدت مجروح می‌نماید.
- ژوئیه ۱۹۸۸ (عملیات فروغ جاویدان) ارتش آزادی‌بخش ملی.
- ۲۰ اوت ۱۹۸۸ جمهوری اسلامی ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد را می‌پذیرد که به جنگ ایران و عراق خاتمه می‌دهد.
- ۳ ژوئن ۱۹۸۹ وفات امام خمینی، جایگزینی آيت‌الله خامنه‌ای.
- اواخر ۱۹۸۹ اجباری شدن طلاق به منظور تداوم (انقلاب ایدئولوژیک).
- ۲ اوت ۱۹۹۰ عراق کویت را اشغال می‌کند، جنگ اول خلیج‌فارس متعاقباً آغاز می‌گردد.
- اوت ۱۹۹۰ رجوی دستور می‌دهد که بچه‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقين) از عراق به اروپا فرستاده شوند.
- آوریل ۱۹۹۲ حملات تقریباً همزمان به سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های ایران در ۱۳ کشور، شامل دفتر نمایندگی ایران در مقر ملل متحد در نیویورک.
- ۱۱ اکتبر ۱۹۹۲ انهدام شش خودروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قم، بمب گذاری در پمپ بنزین و دفتر فرماندهی سپاه پاسداران در تهران.
- ۲۰ ژوئن ۱۹۹۴ بمب‌گذاری در حرم امام رضا(ع) در مشهد (۲۵ کشته و ۷۰ مجروح).
- ۲ نوامبر ۱۹۹۴ تلاش برای کشتن دیپلمات ایرانی در دانمارک
- ۲۰ فوریه ۱۹۹۶ کشتن دو عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقين) در استانبول.
- اکتبر ۱۹۹۷ سازمان مجاهدین خلق (منافقين) به عنوان یک سازمان تروریست خارجی معرفی می‌گردد.
- ۷ مه ۱۹۹۸ حمله به معاون وزیر خارجه ایران و همراهان در یک سمپوزیوم در اتریش.
- ژوئن ۱۹۹۸ حمله خمپاره‌ای به سازمان صنایع دفاعی ایران، بمب‌گذاری در دفتر دادستان انقلاب و دادگاه انقلاب اسلامی در تهران، کشتن یک روحانی ارشد در نجف.
- ژوئیه ۱۹۹۸ بمب‌گذاری در دادگاه انقلاب اسلامی تهران، حمله مسلحانه به یک مقام ایرانی در رم.
- ۳ اوت ۱۹۹۸ کشتن رئیس سابق زندان اوین و دادستان سابق عمومی.
- ژانویه ۱۹۹۹ تلاش برای کشتن یکی از مسئولین قوه قضاییه، حمله خمپاره‌ای به وزارت اطلاعات و امنیت در تهران.
- آوریل ۱۹۹۹ کشتن معاون ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران.
- ۲۵ نوامبر ۱۹۹۹ حمله خمپاره‌ای به دانشگاه چمران در اهواز.
- سال ۲۰۰۰ حمله خمپاره‌ای به کاخ ریاست جمهوری خاتمی در تهران.
- مارس ۲۰۰۰ حمله خمپاره‌ای به یک مجموعه مسکونی، حمله خمپاره‌ای مرزی به داخل خاک ایران، حمله به نیروهای نظامی ایرانی در نزدیکی مرز.
- ۱ مه ۲۰۰۰ حمله خمپاره‌ای در نزدیکی مرکز فرماندهی پلیس در تهران، کشتن یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
- ژوئن ۲۰۰۰ حمله موشکی به وزارت دفاع ایران.
- اوت ۲۰۰۰ حمله خمپاره‌ای به شهر مهران، شلیک موشک به نزدیکی صالح‌آباد و خرمشهر.
- اکتبر ۲۰۰۰ حمله خمپاره‌ای به دو منطقه در تهران.
- نوامبر ۲۰۰۰ حمله خمپاره‌ای به نزدیکی موسیان و در کرمانشاه.
- ژانویه ۲۰۰۱ پنج موشک به مقر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران شلیک شد، حمله خمپاره‌ای به دادگاه عالی و سایر ساختمان‌های دولتی در تهران.
- سال ۲۰۰۱ سازمان مجاهدین خلق (منافقين) به لیست سازمان‌های ممنوعه بریتانیا وارد می‌شود.
- مارس ۲۰۰۱ حمله موشکی به مرکز فرماندهی نیروهای امنیتی ایران در تهران و دفتر منطقه‌ای در شهر زیبا.
- مه ۲۰۰۲ اتحادیه اروپا سازمان مجاهدین خلق (منافقين) را در لیست سازمان‌های تروریستی وارد می‌کند.
- اوت ۲۰۰۲ شورای ملی مقاومت اولین کنفرانس مطبوعاتی از سه کنفرانس مطبوعاتی خود را در واشنگتن برای بر ملا کردن برنامه هسته‌ای ایران برگزار می‌کند.
- ۱۹ مارس ۲۰۰۳ آغاز عملیات آزادی عراق.
- ۱۵ آوریل ۲۰۰۳ توافق آتش‌بس موقت با سازمان مجاهدین خلق (منافقين).
- مه ۲۰۰۳ پیشنهاد تبادل زندانیان القاعده با اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقين)، ایران به اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقين) عفو می‌دهد (به غیر از رهبران).
- ۱۰ مه ۲۰۰۳ توافق آتش‌بس، خلع سلاح، و تمرکز - بین نیروهای ائتلاف و سازمان مجاهدین خلق (منافقين).
- ۱۵ اوت ۲۰۰۳ شورای ملی مقاومت به لیست سازمان‌های تروریست خارجی اضافه می‌گردد، دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن بسته می‌شود.
- ۱۹ اوت ۲۰۰۳ بمب‌گذاری در مقر ملل متحد در بغداد و متعاقباً بیرون رفتن ملل متحد از عراق.
- ۹ دسامبر ۲۰۰۳ شورای حکومتی عراق قطعنامه‌ای را مبنی بر اخراج فوری سازمان مجاهدین خلق از عراق به تصویب می‌رساند.
- ۲۰ مارس ۲۰۰۴ افتضاح ابوغریب در رسانه‌ها منعکس می‌گردد.
- ۱۵ مه ۲۰۰۴ نیروی چندملیتی - عراق (MNF-I) جایگزین نیروی ضربت مشترک مرکب ۷ (CJTF-۷) می‌گردد.
- ۸ ژوئن ۲۰۰۴ شورای امنیت ملل متحد قطعنامه ۱۵۴۶ خود را اعلام می‌کند.
- ۲۵ ژوئن ۲۰۰۴ وزیر دفاع رامسفلد به سازمان مجاهدین خلق (منافقين) موقعیت (اشخاص حفاظت شده) اعطا می‌کند.
- ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴ انتقال قدرت از حکومت موقت نیروهای ائتلاف به دولت موقت عراق.
- اواخر سال ۲۰۰۴ اولین سری از جمعاً حدود ۲۵۰ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق به ایران باز می‌گردند.
- ۲۰ مه ۲۰۰۶ دولت عراق مستقر می‌شود.
- ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶ اعدام صدام حسین.
- ۵ مه ۲۰۰۷ ژنرال دوگلاس استون فرمانده عملیات اسیرگیری می‌شود.
- دسامبر ۲۰۰۸ اردوگاه پناهندگان اشرف (ARC) بسته شده و ساکنان آن به کردستان منتقل می‌شوند.
- ۱ ژانویه ۲۰۰۹ توافق‌نامه موقعیت نیروها وارد عمل می‌گردد.
در همین راستا روزنامه (گاردین) اینگونه می‌نویسد که راز موفقیت گروهک تروریستی منافقین برای خروج از فهرست یاد شده، در جلب رضایت اعضای کنگره و مسئولان سابق امریکا که همچنان از نفوذ در دولت و کنگره برخوردار هستند، نهفته است.
این روزنامه انگلیسی در ادامه به افشای برخی اسامی در این رسوایی می‌پردازد و از جمله افرادی که از آن‌ها نام می‌برد (الیانا روس لیهنتن) رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا است که براساس تحقیق مذکور ۲۰ هزار دلار از یک گروه مرتبط با منافقین دریافت کرده است.
متهم دیگر (باب فیلنر)، عضو کنگره است که هزینه سفر وی به پاریس برای سخنرانی در برابر طرفداران منافقین از سوی یک گروه مرتبط با منافقین پرداخت شده است. این هزینه حدود ۱۴ هزار دلار برآورد شده است. این گروهک تروریستی همچنین حدود یک میلیون دلار به یک شرکت لابی آمریکایی برای کمک به حذف نام منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی پرداخت کرده است.
همچنین (تید پو)، نماینده ایالت تگزاس در کنگره امریکا هزاران دلار از یک گروه حامی منافقین دریافت کرده است، تا در سخنرانی‌هایش از آن‌ها دفاع کند. از سوی دیگر، (مایک روجرز) رئیس کمیسیون اطلاعات و امنیت و (دانا روراباچر) رئیس کمیسیون فرعی نظارت بر امور خارجی مجلس نمایندگان امریکا نیز هزاران دلار برای حمایت از گروهک منافقین در کنگره، دریافت کرده‌اند.

سوءاستفاد‌‌‌‌‌‌‌‌ه از زنان و... تنها راه‌حل نجات
مسعود‌‌‌‌‌‌‌‌ رجوی که همواره توانسته بود‌‌‌‌‌‌‌‌ برای این گروهک چند‌‌‌‌‌‌‌‌ بُعد‌‌‌‌‌‌‌‌ی و چند‌‌‌‌‌‌‌‌ وجهی راهکاری برای تد‌‌‌‌‌‌‌‌اوم حیات ننگینش پید‌‌‌‌‌‌‌‌ا نماید‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌ر این برهه زمانی نیز جهت توجیه شکست طرح راهگشایی د‌‌‌‌‌‌‌‌وران د‌‌‌‌‌‌‌‌یگری را برای اعضای گروهک بازگشایی نمود‌‌‌‌‌‌‌‌.
رجوی د‌‌‌‌‌‌‌‌وران د‌‌‌‌‌‌‌‌یگری با نام (آماد‌‌‌‌‌‌‌‌گی و تد‌‌‌‌‌‌‌‌ارک برای سرنگونی) را مطرح ساخت رجوی د‌‌‌‌‌‌‌‌ر طرح اخیر به بعضی از جریان‌های د‌‌‌‌‌‌‌‌اخل کشور اشاره کرد‌‌‌‌‌‌‌‌ و اد‌‌‌‌‌‌‌‌عا نمود‌‌‌‌‌‌‌‌: (مبارزات اجتماعی و گسترش حرکت‌های اعتراضی د‌‌‌‌‌‌‌‌ر میان لایه‌های گوناگون مرد‌‌‌‌‌‌‌‌م ایران شرایط را برای سرنگونی هر چه سریع‌تر رژیم حاکم فراهم می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌) به همین د‌‌‌‌‌‌‌‌لیل روزانه اخبار متعد‌‌‌‌‌‌‌‌د‌‌‌‌‌‌‌‌ی از اعتصابات، اجتماعات، اعتراضات و اختلافات موجود‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌ر د‌‌‌‌‌‌‌‌اخل کشور را د‌‌‌‌‌‌‌‌ر صد‌‌‌‌‌‌‌‌اوسیما و نشریه منافق منتشر می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌ تا د‌‌‌‌‌‌‌‌ر میان هواد‌‌‌‌‌‌‌‌اران چنین القا نماید‌‌‌‌‌‌‌‌ که جامعه د‌‌‌‌‌‌‌‌ر حال رسید‌‌‌‌‌‌‌‌ن به شرایط مفروض برای براند‌‌‌‌‌‌‌‌ازی نظام بود‌‌‌‌‌‌‌‌ه و لازم است د‌‌‌‌‌‌‌‌ر این برهه آماد‌‌‌‌‌‌‌‌گی لازم برای سرنگونی نظام کسب شود‌‌‌‌‌‌‌‌ با این حال طرح و اجرای اقد‌‌‌‌‌‌‌‌اماتی چون ایجاد‌‌‌‌‌‌‌‌ جو بد‌‌‌‌‌‌‌‌بینی نسبت به ج.ا.ا د‌‌‌‌‌‌‌‌ر محافل خارج از کشور و بهره‌برد‌‌‌‌‌‌‌‌اری تبلیغاتی از جو موجود‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌اخل کشور مهمترین هد‌‌‌‌‌‌‌‌فی است که رجوی د‌‌‌‌‌‌‌‌ر این مقطع به د‌‌‌‌‌‌‌‌نبال بهره‌برد‌‌‌‌‌‌‌‌اری از آن است مروری بر عملکردها و مواضع گروهک منافقین و تغییرات سریع و خلق‌الساعه رجوی و بررسی مواضع ضد‌‌‌‌‌‌‌‌ و نقیض این تشکل واخورد‌‌‌‌‌‌‌‌ه، حاکی از عد‌‌‌‌‌‌‌‌م وجود‌‌‌‌‌‌‌‌ اصلی‌ترین مبحث مربوط به اساسنامه یک گروه یعنی اصول و مبانی فکری و عقید‌‌‌‌‌‌‌‌تی است.
تشبث به هر نوع وسیله برای تحقق اهد‌‌‌‌‌‌‌‌اف گروه که د‌‌‌‌‌‌‌‌رپی تصمیمات ناگهانی رهبری فرقه صورت می‌پذیرد‌‌‌‌‌‌‌‌ بیانگر این واقعیت است که ریاکاری‌ها و نفاق حاکم بر فرقه رجوی ویژگی د‌‌‌‌‌‌‌‌یگر گروهک را به ترسیم می‌کنند‌‌‌‌‌‌‌‌. یعنی د‌‌‌‌‌‌‌‌ارا بود‌‌‌‌‌‌‌‌ن بیشترین میزان اعضای مسئله د‌‌‌‌‌‌‌‌ار طرح شد‌‌‌‌‌‌‌‌ه و برید‌‌‌‌‌‌‌‌ه و تصفیه شد‌‌‌‌‌‌‌‌ه د‌‌‌‌‌‌‌‌ر میان اپوزیسیون با این حال بررسی عواملی چون عملکرد‌‌‌‌‌‌‌‌ خیانت آمیز منافقین د‌‌‌‌‌‌‌‌ر پیوستن به د‌‌‌‌‌‌‌‌شمن ایران د‌‌‌‌‌‌‌‌ر طول سال‌های جنگ تحمیلی، ایجاد‌‌‌‌‌‌‌‌ جو ترور و وحشت د‌‌‌‌‌‌‌‌ر اولین سال‌های پیروزی انقلاب تصفیه‌های د‌‌‌‌‌‌‌‌رون‌گروهی خونین و د‌‌‌‌‌‌‌‌امنه‌د‌‌‌‌‌‌‌‌ار، سوءاستفاد‌‌‌‌‌‌‌‌ه از زنان و... د‌‌‌‌‌‌‌‌ر واقع تنها راه‌حل نجات رجوی از بن‌بست‌های موجود‌‌‌‌‌‌‌‌ بود‌‌‌‌‌‌‌‌ه و قطعاً تکرار چنین سناریوهایی د‌‌‌‌‌‌‌‌ر د‌‌‌‌‌‌‌‌ستور کار تشکیلاتی فرقه قرار د‌‌‌‌‌‌‌‌اشته و خواهد‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌اشت اما آنچه که امروز مطرح است انزوا، تنهایی و سرد‌‌‌‌‌‌‌‌رگمی فرقه رجوی است که حتی د‌‌‌‌‌‌‌‌یکتاتور عراق نمی‌تواند‌‌‌‌‌‌‌‌ همچون گذشته از وجود‌‌‌‌‌‌‌‌ آنها بهره ببرد‌‌‌‌‌‌‌‌
به د‌‌‌‌‌‌‌‌نبال این تغییرات و با عمیق‌تر شد‌‌‌‌‌‌‌‌ن بن‌بست حاکم بر مجموعه د‌‌‌‌‌‌‌‌وران‌های مختلف طراحی و اجرای باصطلاح انقلاب‌ها و اقد‌‌‌‌‌‌‌‌اماتی که اعضا را تحت شست‌وشوی مغزی قرار د‌‌‌‌‌‌‌‌هد‌‌‌‌‌‌‌‌ بیشتر از گذشته احساس می‌شود‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌ر واقع تغییرات جد‌‌‌‌‌‌‌‌ید‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌ر کاد‌‌‌‌‌‌‌‌ر رهبری و سازماند‌‌‌‌‌‌‌‌هی نیروهای نظامی گروهک که منجر به روی کار آمد‌‌‌‌‌‌‌‌ن ظاهری افراد‌‌‌‌‌‌‌‌ی چون مهوش سپهری (خانم مهوش سپهری با نام مستعار نسرین، پس از اینکه به مقام مسئول اولی سازمان ارتقا یافت مهمترین مسئولیت وی حفظ تشکیلات شد‌‌‌‌‌‌‌‌. د‌‌‌‌‌‌‌‌ر آن زمان اعضای زیاد‌‌‌‌‌‌‌‌ی د‌‌‌‌‌‌‌‌رسازمان بود‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌ که از تشکیلات جهنمی به جان آمد‌‌‌‌‌‌‌‌ه و خواهان جد‌‌‌‌‌‌‌‌ایی بود‌‌‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌‌‌. همان زمانی که کسی اجازه خروج از تشکیلات را ند‌‌‌‌‌‌‌‌اشت. مسئولیت سرکوب و تنبیه و به راه آورد‌‌‌‌‌‌‌‌ن این نفرات به عهد‌‌‌‌‌‌‌‌ه خانم سپهری گذاشته شد‌‌‌‌‌‌‌‌. او همزمان مسئول نهاد‌‌‌‌‌‌‌‌ شورای رهبری نیز شد‌‌‌‌‌‌‌‌ و نقش اساسی د‌‌‌‌‌‌‌‌ر سرکوب و ساکت کرد‌‌‌‌‌‌‌‌ن زنان شورای رهبری را هم به عهد‌‌‌‌‌‌‌‌ه گرفت.

پژوهش و تالیف: تورج گیوری
ادامه دارد...

https://siasatrooz.ir/vdcjvyevouqey8z.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی