هرگاه مذاکراتي ميان مقامات جمهوري اسلامي ايران و آژانس يا گروه ۱+۵ انجام ميشود، ابتدا اخباري مبني بر مثبت بودن مذاکرات و ثمربخش بودن آن منتشر ميشود.
رسانههاي داخلي هم براساس آن گفتهها تحليلهاي خود را ارائه ميدهند و روزنهاي براي گفتوگوهاي هدفمند و مثمر ثمر باز ميشود.
اما بلافاصله رسانههاي غربي و اروپايي اخباري را منتشر ميکنند که خلاف آن چيزي است که در ابتدا اعلام شده است.
نمونههاي بارز آن، گفتوگوي اخير دکتر جليلي با گروه ۱+۵ بود که پس از پايان گفتوگوها و بازگشت دبير شوراي عالي امنيت ملي به کشورمان، گروه ۱+۵ بيانيهاي را صادر کرد که متفاوت از گفتوگوهاي خانم اشتون و جليلي پس از پايان مذاکرات بود.
وزير امور خارجه کشورمان هم که روز سهشنبه به وين رفته بود و با آمانو دبير کل آژانس ديدار و گفتوگو کرد، پس از پايان گفتوگوها در وين اظهار داشته بود که؛ «مذاکرات بسيار ثمربخشي با مدير کل آژانس داشت و دو طرف موافقت کردند که به کمک يکديگر براي حل مسائل باقي مانده تلاش کنند.»
اما، آژانس بينالمللي انرژي اتمي پس از پايان مذاکرات صالحي و آمانو بيانيهاي را منتشر کرد که، به خوبي نشان ميدهد بيانيهاي سفارشي و ديکته شده است.
آژانس در بيانيه خود نوشته است؛ «مدير کل آژانس به نوبه خود موضع آژانس را مبني بر اين که ايران به وظايفش عمل نميکند، تکرار کرد و گفت که معتقد است ايران همچنان به تعهداتش پايبند نيست.»
هنگامي که البرادعي مدير کل پيشين آژانس بود، وي نيز همين سياست را دنبال ميکرد. در گزارشهاي او از فعاليتهاي هستهاي ايران اتهامات همچنان باقي بود و تناقضگويي و دو پهلو حرف زدن از شگردهايي بود که اکنون نيز آمانو آن را دنبال ميکند.
اما هنگامي که البرادعي از سمت مدير کل آژانس خداحافظي کرد شاهد آن بوديم که او بارها در گفتوگوهايي که در اين باره انجام داد اعلام کرد که فعاليتهاي هستهاي ايران صلحآميز است. اعترافي که گرچه اکنون کارايي لازم را شايد نداشته باشد اما بر اين نکته صحه ميگذارد که البرادعي تحت فشار غرب و آمريکا به اتخاذ سياستهاي دستوري و ديکته شده آنها عليه جمهوري اسلامي ايران ميپرداخت. کاري که آمانو نيز انجام ميدهد.
برخي اسناد منتشر شده توسط پايگاه «و يکي ليکس» تاکيد دارد که آمانو به آمريکاييها قول داده است درباره همه جوانب مديريت آژانس بينالمللي انرژي هستهاي به ويژه موضوع هستهاي ايران، با آنها (آمريکا) هماهنگ باشد.
آژانس بينالمللي انرژي هستهاي تنها مرجع قانوني در امور هستهاي کشورهاي عضو آژانس است. اما متاسفانه اين آژانس تحت تاثير فشارهاي آمريکا و لابي صهيونيستي همواره سياست تبعيض را در قبال جمهوري اسلامي ايران اتخاذ کرده است.
در حالي که ايران همواره همکاري نزديکي با آژانس و بازرسان آن داشته است و تعداد بازرسيهاي صورت گرفته از مراکز هستهاي ايران نسبت به ديگر کشورها بيسابقه بوده که اين خود مويد شفاف بودن فعاليتهاي هستهاي صلحآميز ايران است.
وظيفه آژانس و مدير کل آن طبق اساسنامه آژانس اين است که دسترسي کشورهاي عضو را به فناوري صلحآميز هستهاي تسهيل کند که ايران را نيز شامل ميشود، اما شاهد آن هستيم که اين کارکرد دقيقا در قبال ايران برعکس عمل ميکند يعني آژانس درصدد است که از دستيابي ايران به فناوري صلحآميز هستهاي جلوگيري کند.
اين مذاکرات با توجه به سياستهايي که از سوي مدير کل آژانس اتخاذ ميشود ناکارآمد است و دعوت از وي براي سفر به تهران نيز امتيازي محسوب ميشود براي آمانو. اکنون براي تنبيه طرف مقابل سفر آمانو به تهران لغو شود و دايره گفتوگوها نيز محدودتر گردد.
ظاهرا آژانس و غرب در موضوع گفتوگوها يک جاده يکطرفه را در نظر گرفتهاند که تنها خودشان در آن جاده رانندگي ميکنند پا بر روي پدال گاز گذاشته و با سرعت هر چه تمامتر، توجهي به اطراف خود ندارد. در حالي که جمهوري اسلامي ايران عليرغم فشارها و تحريمهاي غرب به فناوري صلحآميز هستهاي دست يافته و راه بازگشتي نيست.