سوریه یک بار دیگر به کانون تحولات منطقهای و جهانی مبدل شده است که محور آن را ادعاهای آمریکا و شرکایش مبنی بر آمادگی برای گزینه نظامی تشکیل میدهد. آمریکاییها بر این ادعایند که آماده هستند تا حمله نظامی گسترده علیه سوریه را اجرایی کنند و همزمان فرانسه و انگلیس و برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی نیز از این اقدام حمایت کردهاند.
حال این سوال مطرح میشود که هدف آمریکاییها از این جوسازیهای چیست و تا چه میزان احتمال اجرایی شدن آن وجود دارد؟ بسیاری بر این عقیدهاند که این جوسازی صورت گرفته برگرفته از شکست تروریستها در توطئه شرقی و البته انتقامگیری دشمنان سوریه از توافقات سهجانبه روسای جمهور ایران، ترکیه و روسیه در ترکیه است. آنها با بالا بردن هزینههای سوریه و متحدانش برآنند تا ضمن خرید زمان برای تروریستها، دمشق و متحدانش را به کوتاه آمدن در برابر زیادهخواهی خود وادار سازند.
نکته دیگر همزمانی تحرکات صورت گرفته علیه سوریه با تشدید مقاومت ملت فلسطین با محوریت حق بازگشت بوده است صهیونیستها هر زمانی که در عرصه فلسطین با چالش و ناکامی مواجه میشوند به بحرانسازی بیرونی میپردازند تا افکار عمومی را هم از مقاومت فلسطین دور سازند و هم بر جنایات خود سرپوش گذارند.
نکته دیگر اهداف اقتصادی این تحرکات است. ترامپ رئیسجمهور آمریکا اعلام میکند کشورش پلیس جهان نیست که بخواهد امنیت را برای دیگران محقق سازد. او با اشاره به اینکه آمریکا در سالهای اخیر ۷ هزار میلیارد دلار در منطقه خاورمیانه هزینه کرده تاکید میکند که کشورهای عربی اگر خواستار حضور آمریکا در سوریه هستند باید هزینه آن را بپردازند.
بعد از این اظهارات عربستان که ولیعهدش در آمریکا به سر میبرد از توافق برای خرید تسلیحاتی از آمریکا خبر داد و عنوان کرد که هزینههای مورد نظر آمریکا را میپردازد. بنسلمان پس از آمریکا در حالی راهی فرانسه شد که در آنجا نیز همین رویه را دنبال و میلیاردها دلار میان دو کشور توافق تسلیحاتی امضا شد.
همزمان امارات نیز از طرحهای جدید برای خرید تسلیحات از آمریکا و بزرگان اروپا خبر داد در حالی که همراه آن بحرین و قطر نیز از میلیاردها دلار خرید تسلیحاتی از آمریکا سخن گفتند.
برآوردها نشان میدهد دهها میلیارد دلار در روزهای اخیر از سوی کشورهای عربی برای جلب رضایت آمریکا و اروپا هزینه شده است. با این شرایط کشورهای غربی باید نشان دهند که به تعهدات خود در قبال این هزینهگیریها پایبند هستند و همچنین زمینه را برای نوشتن فاکتورهای جدید فراهم سازند. مهمترین مولفه در این راستا میتواند مسئله سوریه باشد که با شکست تروریستها در غوطه شرقی و دوما پرونده دخالت دشمنان سوریه را به بسته شدن نزدیکتر میسازد. لذا کشورهای غربی با هوچیگری درباره استفاده سوریه از سلاح شیمیایی و رجز خوانی مبنی بر آمادگی برای گزینه نظامی سعی دارند تا خود را تحقق بخش اهداف ارتجاع عربی معرفی کنند تا زمینهساز نوشتن فاکتورهای جدید شود. بر همین اساس است که میتوان گفت آنچه امروز در سوریه روی میدهد بیش از آنکه ماهیت نظامی و سیاسی داشته باشد ماهیتی اقتصادی داد و همچنان در بحرانهای جهانی پای مشتی دلار در میان است.
حال این سوال مطرح است که آیا آمریکا میتواند گزینه نظامی را اجرایی سازد و ادعاهای وی مبنی بر آمادگی برای جنگ تمام عیار علیه سوریه قابلیت اجرایی شدن دارد یا خیر؟ هر چند که آمریکاییها از نظر توان نظامی قابلیت اجرایی این گزینه را دارند اما حقایق میدانی عملا این توان را از آمریکا گرفته است. هر چند که آمریکا و اروپا در روزهای اخیر استفاده سوریه از سلاح شیمیایی در دوما سعی در تحریک افکار عمومی علیه سوریه را دارند اما تجربه عراق برای جهانیان واهی بودن این ادعا را آشکار ساخته است لذا همراهی جهانی با آمریکا از ظرفیت بالایی برخوردار نیست از سوی دیگر اکنون سوریه، ایران، روسیه و گروههای مقاومت منطقه کاملا در وضعیت دفاعی کامل قرار دارند و قطعا هر کنشی از سوی آمریکا با واکنش قاطع آنها همراه خواهد بود.
به عبارتی وضعیت کنونی وضعیتی کاملا جنگی است که همه طرفین آن در آماده باش کامل به سر میبرند و هر کدام از توان طرف مقابل آگاهی دارند و میدانند که هر حرکتی با واکنش سنگین طرف مقابل همراه خواهد شد. در این شرایط عملا جراتی برای اجرای گزینه نظامی وجود ندارد و تهدیدات آمریکا را میتوان صرفا اقدامی تبلیغاتی دانست به ویژه اینکه نگاه ترامپ نگاهی اقتصادی است و به خوبی میداند که هر جنگی زمینهساز تاثیرات منفی بر اقتصاد کلان آمریکا خواهد داشت چنانکه در روزهای اخیر بورس آمریکا به شدت سقوط کرده است.
نویسنده: قاسم غفوری