دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۱
کد مطلب : 130154

واقعیت‌های یک استقلال

یکی از مباحث مطرح در دوران مبارزان انتخاباتی میان نامزدهای ریاست دولت چهاردهم و پس از اعلام نتیجه انتخابات را حوزه سیاست خارجی تشکیل می‌دهد. از جمله چارچوب‌ها و سخنان مطرح در این عرصه چگونگی تعامل و رویکرد به اروپاست چنانکه این دیدگاه به کرات مطرح می‌شود که  اگر اروپا با نگاه مستقلانه در روابط با ایران عمل کند حتما شاهد ارتقا مناسبات خواهیم بود. رویکرد خوش بینانه به تعامل با اروپا برای آنچه احیای برجام و نیز حل مشکلات اقتصادی کشور و حتی رسیدن به رشد هشت درصدی در حالی مطرح می‌شود که نگاهی به وضعیت درونی اروپا میزان این استقلال و قابل اجرا بودن تعامل با آن را آشکارتر می سازد.
در تابستان سال 2021 در حالی ناتو با ترکیبی از آمریکا و اروپا ناگهان افغانستان را ترک کرد که اروپا با تجربه تلخ مذکور، بر لزوم رویکرد مستقل سیاسی، اقتصادی و نظامی خویش تاکید کرده و مدعی شد که به دنبال ارتش مستقل اروپایی خواهد بود. بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه مدعی شد که دوران پیرو بودن اروپا گذشته و ما باید به سمت بازیگری مستقل حرکت کنیم. این رویای زیبای اروپا چندان دوام نیاورد و پس از مدت کوتاهی آمریکا، با سناریوی روس هراسی اروپا را گرفتار جنگ اوکراین کرد. اروپا که با تصور حمایت آمریکا و ناتو وارد جنگ شد، از یک سو بخش قابل توجهی از بودجه اقتصادی‌‌اش را اجبارا به جنگ اوکراین و تامین تسلیحات اختصاص داد  که دهها میلیارد یورو را شامل می شود. اروپا در حوزه نظامی عملا گرفتار جنگی ناتمام شده است در حالی که به اذعان سران این قاره از جمله بورل، انبارهای تسلیحات این کشورها خالی شده و نیازمند هزینه کرد بیشتر نظامی از جمله خرید تسلیحاتی از آمریکا هستند. آستین وزیر دفاع آمریکا رسما اعتراف کرده که جنگ اوکراین خرید‌های تسلیحاتی بیشتر و سرازیر شدن منابع اقتصادی برای آمریکا را به همراه داشته است.
در حوزه اقتصادی نیز اروپا با قطع رابطه با روسیه بویژه در حوزه انرژی و مواد غذایی وابسته به امریکا شده بگونه‌ای که مکرون رئیس جمهور فرانسه اذعان می‌کند که آمریکا گاز را چهار برابر قیمت به اروپا می‌فروشد. آمارها از رشد فقر و بحران اقتصادی در کشورهای اروپایی حکایت دارد چنانکه در برخی کشورها همچون انگلیس مردم میان وعده غذایی و سوخت یکی را باید انتخاب نمایند. در همین حال آمریکایی‌ها در چارچوب سلطه اقتصادی و نظامی بر اروپا، آنها را وادار کرده‌اند تا با نام مقابله با روسیه با بسیاری از کشورهای تاثیرگذار اقتصادی همچون چین و در حوزه انرژی جمهوری اسلامی ایران رویکرد تقابلی داشته باشند که اعمال تحریم‌ها علیه این کشورها به بهانه تامین پهپاد و تسلیحات روسیه نمودی از این رفتار است.
مجموع این مولفه‌های اقتصادی و نظامی رسما زمینه ساز آن شده تا به رغم آنکه جهان در مسیر نظام چند جانبه گرایانه حرکت می‌کند اروپا نتواند بازیگری مستقل باشد و در سیاست گزینه‌ای جز پیرو آمریکا بودن نداشته و ندارد. اکنون نیز در صورتی که بایدن در آمریکا به قدرت برسد استمرار جنگ اوکراین ابزار وی برای حفظ سلطه بر اروپای از هم پاشیده است و اگر ترامپ به کاخ سفید برود، سیاست وی باج خواهی از اروپای منزوی شده، با ادعای دست کشیدن از حمایت اقتصادی و نظامی از آن خواهد بود. به عبارتی دیگر راهبرد مشترک جمهوریخواه و دموکرات حفظ اروپا در چرخه سیاست‌های آمریکاست یکی با ادامه جنگ اوکراین و دیگری با نام دست کشیدن از جنگ و قطع حمایت‌های اقتصادی و نظامی.
 در این شرایط می‌توان گفت که استقلال واقعی اروپا از آمریکا حداقل تا سالهای متمادی امری دور از ذهن می‌باشد و عملا این قاره گزینه‌ای جز پیروی از سیاست‌های آمریکا برای ادامه حیات خویش ندارد. ارتباطی نیز اگر بتوان با اروپا داشت تعامل مستقل با برخی از این کشورهاست که تعهداتی به ناتو و اتحادیه اروپا ندارند در غیر این صورت مجموع اتحادیه اروپا را نمی‌توان بازیگری برای تعامل دانست. با توجه به آنکه ایران در جمع تهدیدات راهبرد امنیت ملی آمریکاست، عملا تفاوتی میان دموکرات‌ و جمهوریخواه در دشمنی با ایران وجود ندارد و لذا متعاقب آن، اروپای مستقل تعامل گر با ایران نیز معنایی پیدا نمی‌کند. لذا دلبستن به تغییر رفتار اروپا در قبال ایران سرابی است که با گفتمان و تعامل و کوتاه آمدن در برابر خواسته‌های غرب محقق نخواهد شد و تنها راهکار، قوی شدن کشور در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دفاعی با تکیه بر داشته‌های درونی و ارتباط جهانی با محوریت همسایگان، منطقه، اتحادیه‌های همچون شانگهای و بریکس و.... با محوریت خنثی سازی تحریم‌ها و ایفای نقش در نظم نوین جهانی چند جانبه گرایانه است.
 
قاسم  غفوری
https://siasatrooz.ir/vdcbsgb8arhbf8p.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی