تاریخ یک سرزمین همواره با خود درسهایی به همراه دارد که توجه به آنها میتواند چراغ راهی برای آینده باشد. امروز در حالی اولین روز ماه شهریور است که دیروز پس از چند روز بررسی برنامهها و سوابق وزرای پیشنهادی دکتر پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی در نهایت همه وزرای کابینه رای اعتماد گرفتند. این اقدام مجلس با عنوان اقدامی در جهت وفاق ملی و اعتماد به اظهارات و قولهای رئیس جمهور محترم در حالی صورت گرفته است که از یک سو این رای به معنای چک سفید امضا به وزرا نمیباشد و مجلس از حق قانونی برای بازخواست هر کدام از وزرا و حتی استیضاح و عزل آنها برخوردار است و از سوی دیگر همزمان با شروع کار دولت چهاردهم، مروری بر تاریخ کشور میتواند درسی کاربردی برای عملکرد دولت و وزرای محترم باشد.
در شهریور چند مناسبت مهم در تقویم کشور ثبت شده است که توجه به آنها خالی از لطف نمیباشد. در هفته اول شهریور که به هفته دولت معروف است حادثه دلخراش شهادت شهیدان رجایی و باهنر ثبت شده است. در 12 شهریور ماه روز مبارزه با استعمار به یاد بزرگ مردی به نام رئیسعلی دلواری است که پرچم غیرت و عزت ایرانی-اسلامی را در مبارزه با استعمار انگلیس بر افراشت. آخر شهریور ماه نیز سالروز آغاز هشت سال دفاع مقدس است که برگ زرینی در تاریخ ملت پر افتخار ایران در دفاع از سرزمین خویش در برابر رژیم صدام و سی کشور حامی آن میباشد.
این سه رخداد مهم در تقویم کشور در حالی ثبت شده است که در آنها مولفهها و درسهای مشترکی را میتوان یافت که چراغ راهی برای همگان ویژه دولت چهاردهم میتواند باشد. نخست آنکه هر سه رخداد نمودی عینی از تلاش و فداکاری و گذشت از خویش برای خدمت به مردم و کشور است. آنانی که جان دادند تا به دیگران جان دهند در حالی که در این راه هرگز به دنبال نام و نشان نبوده اند و تنها هدفشان خدمت به دیگران بوده است چنانکه افرادی همچون شهید رئیس پیروان این تفکر بودند. افرادی که نه گرفتار دسته بندیهای جناحی و سیاسی شدند و نه دل بسته دنیا طلبی و خودبرتر بینی بلکه صرفا نگاهشان خدمت به مردم و پر آوازه کردن نام ایران و اندیشههای ناب اسلامی بوده است.
دوم آنکه از مهمترین مولفههای دولت شهید رجایی، دفاع مقدس و شهید دلواری گرفتار نیامدن در نسخههای لیبرالیستی و سرمایه دارانه بوده است. در تفکر سرمایهداری افراد صرفا به دنبال منافع خویش هستند چنانکه این روزها شاهدیم برخی بوق و شیپور دست گرفتهاند و ارز آزاد تک نرخی، رهاسازی بازار برای قمیت گذاری بر اساس عرضه و تقاضا، واقعی سازی قیمتها از جمله حاملهای انرژی با کلید واژه مقابله با ناترازی و.. را فریاد میزنند. این نسخه نویسی به اصطلاح اندیشمندانه و روشنفکرانه در حالی مطرح میشود که تجربه چهار دهه نشان میدهد که نتیجه این رویکرد جز افزایش تورم و فشار بر طبقه کارگر هیچ چیز دیگری نخواهد بود در حالی که سرمایه داران از این وضعیت برای کسب درآمد بیشتر بهره میگیرند. در نگاه لیبرالیستی که برای اقتصاد کشور و سایر بخشها نسخه نویسی میکند صرفا نگاه فردی بدون در نظر گرفتن اقشار جامعه مطرح است حال آنکه در تفکراتی همچون دولت شهید رجایی، مرام مردانی همچون دلواریها و مردان دفاع مقدس، نه نگاه فردی بلکه جمعی حاکم است و همه دست در دست هم برای خدمت به دیگران قدم بر میدارند.
سوم آنکه از مهمترین درسهای این روزها را تکیه بر داشتههای داخلی بدون چشم داشت به خارج میتوان دانست. اگر دولت رجایی در آن زمان چشم به کمک خارجی داشت قطعا امور بر زمین میماند و دلواریها و مردان دفاع مقدس نیز اگر میخواستند چشم به راه تسلیحات و کمکهای خارجی باشند صدام تا تهران آمده بود. مردان ایران زمین دل به درون بسته و امور را معطل خارج نکردند و امروز نیز دولت چهاردهم و سایر آحاد جامعه با الگو گیری از این مهم میتوانند نقشی ارزنده در حل مشکلات کشور و ارتقای جایگاه جهانی ایران داشته باشند. رای به کابینه تحقق وفاق ملی بوده است و اکنون زمان شروع کار بر اساس الگوهای ذکر شده در سطور بالا و ورود نکردن به بازیهای انحرافی و وقت تلف کن و شکاف انداز همچون «زمان آشتی ملی پس از وفاق ملی» است که میتواند پیشران حرکت کشور در تحقق مطالبات مردم باشد.
در شهریور چند مناسبت مهم در تقویم کشور ثبت شده است که توجه به آنها خالی از لطف نمیباشد. در هفته اول شهریور که به هفته دولت معروف است حادثه دلخراش شهادت شهیدان رجایی و باهنر ثبت شده است. در 12 شهریور ماه روز مبارزه با استعمار به یاد بزرگ مردی به نام رئیسعلی دلواری است که پرچم غیرت و عزت ایرانی-اسلامی را در مبارزه با استعمار انگلیس بر افراشت. آخر شهریور ماه نیز سالروز آغاز هشت سال دفاع مقدس است که برگ زرینی در تاریخ ملت پر افتخار ایران در دفاع از سرزمین خویش در برابر رژیم صدام و سی کشور حامی آن میباشد.
این سه رخداد مهم در تقویم کشور در حالی ثبت شده است که در آنها مولفهها و درسهای مشترکی را میتوان یافت که چراغ راهی برای همگان ویژه دولت چهاردهم میتواند باشد. نخست آنکه هر سه رخداد نمودی عینی از تلاش و فداکاری و گذشت از خویش برای خدمت به مردم و کشور است. آنانی که جان دادند تا به دیگران جان دهند در حالی که در این راه هرگز به دنبال نام و نشان نبوده اند و تنها هدفشان خدمت به دیگران بوده است چنانکه افرادی همچون شهید رئیس پیروان این تفکر بودند. افرادی که نه گرفتار دسته بندیهای جناحی و سیاسی شدند و نه دل بسته دنیا طلبی و خودبرتر بینی بلکه صرفا نگاهشان خدمت به مردم و پر آوازه کردن نام ایران و اندیشههای ناب اسلامی بوده است.
دوم آنکه از مهمترین مولفههای دولت شهید رجایی، دفاع مقدس و شهید دلواری گرفتار نیامدن در نسخههای لیبرالیستی و سرمایه دارانه بوده است. در تفکر سرمایهداری افراد صرفا به دنبال منافع خویش هستند چنانکه این روزها شاهدیم برخی بوق و شیپور دست گرفتهاند و ارز آزاد تک نرخی، رهاسازی بازار برای قمیت گذاری بر اساس عرضه و تقاضا، واقعی سازی قیمتها از جمله حاملهای انرژی با کلید واژه مقابله با ناترازی و.. را فریاد میزنند. این نسخه نویسی به اصطلاح اندیشمندانه و روشنفکرانه در حالی مطرح میشود که تجربه چهار دهه نشان میدهد که نتیجه این رویکرد جز افزایش تورم و فشار بر طبقه کارگر هیچ چیز دیگری نخواهد بود در حالی که سرمایه داران از این وضعیت برای کسب درآمد بیشتر بهره میگیرند. در نگاه لیبرالیستی که برای اقتصاد کشور و سایر بخشها نسخه نویسی میکند صرفا نگاه فردی بدون در نظر گرفتن اقشار جامعه مطرح است حال آنکه در تفکراتی همچون دولت شهید رجایی، مرام مردانی همچون دلواریها و مردان دفاع مقدس، نه نگاه فردی بلکه جمعی حاکم است و همه دست در دست هم برای خدمت به دیگران قدم بر میدارند.
سوم آنکه از مهمترین درسهای این روزها را تکیه بر داشتههای داخلی بدون چشم داشت به خارج میتوان دانست. اگر دولت رجایی در آن زمان چشم به کمک خارجی داشت قطعا امور بر زمین میماند و دلواریها و مردان دفاع مقدس نیز اگر میخواستند چشم به راه تسلیحات و کمکهای خارجی باشند صدام تا تهران آمده بود. مردان ایران زمین دل به درون بسته و امور را معطل خارج نکردند و امروز نیز دولت چهاردهم و سایر آحاد جامعه با الگو گیری از این مهم میتوانند نقشی ارزنده در حل مشکلات کشور و ارتقای جایگاه جهانی ایران داشته باشند. رای به کابینه تحقق وفاق ملی بوده است و اکنون زمان شروع کار بر اساس الگوهای ذکر شده در سطور بالا و ورود نکردن به بازیهای انحرافی و وقت تلف کن و شکاف انداز همچون «زمان آشتی ملی پس از وفاق ملی» است که میتواند پیشران حرکت کشور در تحقق مطالبات مردم باشد.
قاسم غفوری