صلح وعدالت واژگانی تفکیک ناپذیر و البته گمشده در جهان پر آشوب امروز است که احیای آنها میتواند مولفهای مهم برای بهبود شرایط بشریت در تمامی عالم هستی باشد. نگاهی بر آنچه امروز در صحنه بینالملل جریان دارد نشان میدهد که صلح و عدالت به عناوین و اشکال مختلف مورد تهدید قرار گرفته است که ریشه و بنیان این وضعیت را در یک جمله میتوان خلاصه کرد و آن پیامدهای یک جانبهگراییهای فاجعه آمیز نظام سلطه است.
پس از پایان جنگ سرد و تحولاتی همچون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فروریختن دیوار برلین میان دو آلمان، غرب با محوریت آمریکا در توهم یکجانبه گرایی انحصارگرایانه فضایی از ارعاب و وحشت را بر نظام بین الملل جاری ساخت. این یکجانبهگرایی از چند جنبه صلح و عدالت جهانی را مورد تهدید قرار داد. در حوزه نظامی و امنیتی اشغال افغانستان و عراق، ویران سازی غرب آسیا و آفریقا نظیر آنچه در سوریه و عراق روی داد، با مهرهای به نام تروریسم داعشی، جنگ افروزی میان همسایگان نظیر 8 سال جنگ تحمیلی نیابتی ائتلاف عربی به جای غرب و صهیونیستها علیه یمن، تروریسم دولتی آمریکا علیه مبارزان با تروریسم نظیر ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی در تجاوز پهپادی آمریکا به عراق، جنگ نیابتی اوکراین علیه روسیه، تسلیح و تحریک تایوان علیه چین، تقویت و حمایت گروههای تروریستی همچون منافقین و جدایی طلبان کومله و جیشالظلم علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و.. گوشهای از تهدیدات نظامی و امنیتی نظام سلطه علیه صلح و عدالت جهانی است.
در حوزه فرهنگی نیز غرب با سلطه بر فضای مجازی و جنگ ادرکی در دو دهه اخیر به شدت بر آن بوده تا فرهنگ، اصالت دینی و ملی کشورها را به تاراج برده و تفکرات ادراکی خود را به آنها تحمیل نماید چرا که تغییر در نگرش افراد برابر با پذیرش سلطه بیگانگان و تسلیم شدن در برابر بیعدالتیهای تحمیلی آن است. این جنگ ادراکی در قالبی اجتماعی با اهداف سیاسی و امنیتی در قالب کودتاهای رنگی و برهم زدن فضای اجتماعی کشورها در لوای ژستهای حقوق بشری بویژه درباره زنان صورت گرفته حال آنکه هدف این ادعاها نه دادن حقوق بلکه به بردگی کشاندن زنان است که نمونه فاجعه بار آن را در اروپا و آمریکا میتوان مشاهده کرد.
انحصار طلبی اقتصادی با اعمال تعریفههای ظالمانه و نیز اعمال تحریمها علیه سایر کشورها بعد دیگر از جنگ غرب با صلح و عدالت را تشکیل میدهد. خودکامگی اقتصادی که در کنار تاثیرات منفی بر پیشرفت کشورها و تامین نیازهای اولیه بشری برای بسیاری از ملتها، زمینه ساز جنگها و نزاعها شده ست در حالی که همزمان نیز این تحریمها فقر و مرگ دسته جمعی بیماران خاص را رقم زده است. آپارتاید اقتصادی که میتوان از آن به عنوان جنایت علیه بشریت یاد کرد. انحصارگرایی غرب علیه صلح عادلانه را در حوزه علمی نیزمیتوان مشاهده کرد که رفتارهای خصمانه علیه دستیابی کشورهای مستقل به دانشهای روز جهان از جمله هستهای و ماهوارهای و... از جمله این رفتارهاست.
پس از پایان جنگ سرد و تحولاتی همچون فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فروریختن دیوار برلین میان دو آلمان، غرب با محوریت آمریکا در توهم یکجانبه گرایی انحصارگرایانه فضایی از ارعاب و وحشت را بر نظام بین الملل جاری ساخت. این یکجانبهگرایی از چند جنبه صلح و عدالت جهانی را مورد تهدید قرار داد. در حوزه نظامی و امنیتی اشغال افغانستان و عراق، ویران سازی غرب آسیا و آفریقا نظیر آنچه در سوریه و عراق روی داد، با مهرهای به نام تروریسم داعشی، جنگ افروزی میان همسایگان نظیر 8 سال جنگ تحمیلی نیابتی ائتلاف عربی به جای غرب و صهیونیستها علیه یمن، تروریسم دولتی آمریکا علیه مبارزان با تروریسم نظیر ترور سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون حشد الشعبی در تجاوز پهپادی آمریکا به عراق، جنگ نیابتی اوکراین علیه روسیه، تسلیح و تحریک تایوان علیه چین، تقویت و حمایت گروههای تروریستی همچون منافقین و جدایی طلبان کومله و جیشالظلم علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و.. گوشهای از تهدیدات نظامی و امنیتی نظام سلطه علیه صلح و عدالت جهانی است.
در حوزه فرهنگی نیز غرب با سلطه بر فضای مجازی و جنگ ادرکی در دو دهه اخیر به شدت بر آن بوده تا فرهنگ، اصالت دینی و ملی کشورها را به تاراج برده و تفکرات ادراکی خود را به آنها تحمیل نماید چرا که تغییر در نگرش افراد برابر با پذیرش سلطه بیگانگان و تسلیم شدن در برابر بیعدالتیهای تحمیلی آن است. این جنگ ادراکی در قالبی اجتماعی با اهداف سیاسی و امنیتی در قالب کودتاهای رنگی و برهم زدن فضای اجتماعی کشورها در لوای ژستهای حقوق بشری بویژه درباره زنان صورت گرفته حال آنکه هدف این ادعاها نه دادن حقوق بلکه به بردگی کشاندن زنان است که نمونه فاجعه بار آن را در اروپا و آمریکا میتوان مشاهده کرد.
انحصار طلبی اقتصادی با اعمال تعریفههای ظالمانه و نیز اعمال تحریمها علیه سایر کشورها بعد دیگر از جنگ غرب با صلح و عدالت را تشکیل میدهد. خودکامگی اقتصادی که در کنار تاثیرات منفی بر پیشرفت کشورها و تامین نیازهای اولیه بشری برای بسیاری از ملتها، زمینه ساز جنگها و نزاعها شده ست در حالی که همزمان نیز این تحریمها فقر و مرگ دسته جمعی بیماران خاص را رقم زده است. آپارتاید اقتصادی که میتوان از آن به عنوان جنایت علیه بشریت یاد کرد. انحصارگرایی غرب علیه صلح عادلانه را در حوزه علمی نیزمیتوان مشاهده کرد که رفتارهای خصمانه علیه دستیابی کشورهای مستقل به دانشهای روز جهان از جمله هستهای و ماهوارهای و... از جمله این رفتارهاست.
برآیند مجموع رفتارهای بحرانساز سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و علمی نظام سلطه علیه صلح عادلانه را در یازده ماه نسل کشی رژیم صهیونیستی و حامیانش در غزه است که ننگی بزرگ بر پیشانی مدعیان حقوق بشر غربی و نهادها و سازمانهای بینالمللی شده است. با توجه به آنچه در صحنه جهانی مشهود است میتوان به صراحت گفت که لازمه دنیای امروز توجه به صلح عالانه است که راهکار تحقق آن عبور از یکجانبهگرایی فاجعه آمیز غرب و رسیدن به چند جانبهگرایی عادلانه و صلح جویانه است. رویکردی که جمهوری اسلامی ایران همواره بر آن تاکید داشته و از پیشگامان جهانی این عرصه است چنانکه «کنفرانس بینالمللی صلح عادلانه؛ گفتمان مشترک جهانی» که به میزبانی جمهوری اسلامی ایران فردا به همت مجمع جهانی صلح اسلامی با مشارکت جمعی از نهادها و سازمان های ملی و بین المللی همزمان با روز جهانی صلح برگزار میشود نمودی عینی از این رویکرد جهان شمول در مسیر تحقق صلح عادلانه است. اجماع جهانی در حمایت از فلسطین در برابر توحش رژیم صهیونیستی و حامیانش میتواند گام مقدمانی برای تحقق این مهم باشد چنانکه امروز صدای آزادیخواهی و عدالت محوری با شعار آزادی فلسطین حتی به مراکز دانشگاهی و علمی غرب نیز رسیده است که سندی بر نقشآفرینی جهانی جبهه مقاومت در تحقق صلح عادلانه در صحنه بینالملل میباشد.
قاسم غفوری