غرب آسیا همچنان کانون اصلی تحولات جهانی است چنانکه همچون بسیاری از مقاطع تاریخی سرنوشت نظام بینالملل در معادلات این منطقه رقم خواهد خورد. یکی از نکات قابل توجه در طی روزهای اخیر تکرار مواضع تهدید آمیز رژیم صهیونیستی با حمایت همه جانبه غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران است. از یک سو به رغم آنکه حزبالله رسما اقدام علیه نتانیاهو را بر عهده گرفته است، صهیونیستها مدعی شدهاند که به تلافی حمله پهپادی به خانه نتانیاهو نخست وزیر این رژیم به دنبال طراحی حملات جدیدی به ایران هستند. آمریکاییها نیز از کاخ سفید گرفته تا پنتاگون مدعی شدهاند که در قبال واکنش تهران به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به حریم ایران، در کنار این رژیم خواهند بود. در همین حال اروپاییها نیز در حمایت از تروریستهایی همچون سرکرده تندر که اخیرا اعدام شده است و نیز آنچه مقابله با تهدیدات ایران برای امنیت منطقه نامیدهاند ادعای تحریم علیه تهران را مطرح کرده است. قابل توجه آنکه رسانههای حاکمیتی غربی نیز در ادامه حمایت از تحرکات رژیم صهیونیستی علیه ایران مدعی شدهاند که تجاوز این رژیم به حریم ایران و هدف قرار دادن پایگاههای نظامی ایران میتواند تقویت کننده موقعیت اوکراین در جنگ با روسیه باشد.
مجموع این تحرکات و آنچه در کلان در منطقه و صحنه جهانی جریان دارد در مجموع بیانگر یک حقیقت است و آن اینکه معادلات سرنوشت ساز جهانی در راه است و هیچ گزینهای جز رویکرد به آرایش جنگی وجود نخواهد داشت. البته به این معنا نیست که جنگی سراسری همچون دوران دفاع مقدس و یا آنچه در غزه و لبنان جریان دارد، شکل میگیرد بلکه عصر حاضر دوران جنگهای ترکیبی است که از سلاح و موشک را در خود دارد تا اقتصاد و فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی و... را. بر این اساس برای گرفتار نشدن در جنگ، بهترین گزینه آماده بودن برای جنگ است چرا که زمانی که دیگران در عمل دریابند که ایران آمادگی کامل برای هرگونه پاسخگویی به تهدیدات را دارد، هرگز اقدام علیه ایران را اجرا نخواهند کرد چرا که میدانند نتیجهای جز نابودی آنها به همراه نخواهد داشت. بر این اساس بری آمادگی جنگی، تدابیر پیش دستانهای را میتوان در نظر داشت.
این روزها یکی از اصلیترین مباحث کشور را موضوع بودجه 1404 تشکیل میدهد. دولت چهاردهم در اقدامی قابل تقدیر در حالی بودجه را در زمانی مناسب به مجلس ارائه کرده است که اصل وفاق ملی مطرح از سوی دولتمردان و مسئولان نباید صرفا در چارچوب تصویب بودجه مورد نظر دولت باشد بلکه وفاق ملی مناسب آن است که بر اساس آرایش جنگی بودجه بررسی و اجرایی گردد. بر اساس این رویکرد، توجه به معیشت مردم و نظارت و ورود بیشتر دولت به اقتصاد عمومی به جای نسخههای لیبرالیستی همچون ازاد سازی قیمتها و آنچه وزیر نیرو درباره افزایش قیمتها میگوید و یا مباحث مطرح مبنی بر افزایش نرخ ارز عملا رویکردی مغایر با منافع و امنیت ملی کشور در وضعیت جنگی میباشد. ناترازیهای مطرح شده و یا ادعای کسری بودجه باقی مانده از دولت سیزدهم، با محوریت تفکر افزایش قیمتها جز بر هم وفاق ملی وایجاد توهم نیاز اقتصادی ایران برای دشمنان و تشدید دشمنی آنها نتیجهای به همراه نخواهد داشت. همچنین گرفتار نساختن جامعه در مسائل حاشیهای همچون فیلترینگ و اف ای تی اف و.... امری ضروری در این عرصه است.
بعد دیگر آرایش جنگی را توجه ویژه به میدان و پاسخگو سازی دشمنان تشکیل میدهد. هر چند که دیپلماسی اصلی مهم در مهار و مقابله با تهدیدات و یارگیری جهانی است اما شرایط کنونی اولویت با میدان به عنوان پیشران آرایش جنگی است. در حالی که دیپلماسی باید حمایت و زمینههای فعالیت گسترده آن فراهم گردد در حوزه میدان پاسخهای پیشدستانه به جای رویکرد دفاعی امری ضروری است. چنانکه وزیر امور خارجه نیز دیروز عنوان داشته آمریکا با سلطه بر حریم هوایی کشورهای منطقه، زمینه را برای تجاوز رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. بر این اساس بستهبندی پاسخگوسازی صهیونیستها و حامیانشان صرفا در یک بسته نظیر وعده صادق 2 نمیتواند بازدارندگی قابل اتکایی را ایجاد نماید بلکه از یک سو آمریکاییها باید به خاطر همراهی با صهیونیستها در عرصه میدان پاسخگو گردند و منافع و پایگاههای آنها در منطقه هدفی مشروع برای پهپادها و موشکهای ایرانی هستند و از سوی دیگر نیز قرار گرفتن رژیم صهیونیستی زیر آتش اقتدار تهاجمی ایران در بستههای چند لایه و متناوب امری مهم مینماید. این حقیقتی انکار ناپذیر است که برای گرفتار جنگ نشدن باید آماده جنگ بود و برای از میان بردن توهم دشمنان، آرایش جنگی پیشدستانه و حملات تهاجمی یک ضرورت انکار ناپذیر است.
مجموع این تحرکات و آنچه در کلان در منطقه و صحنه جهانی جریان دارد در مجموع بیانگر یک حقیقت است و آن اینکه معادلات سرنوشت ساز جهانی در راه است و هیچ گزینهای جز رویکرد به آرایش جنگی وجود نخواهد داشت. البته به این معنا نیست که جنگی سراسری همچون دوران دفاع مقدس و یا آنچه در غزه و لبنان جریان دارد، شکل میگیرد بلکه عصر حاضر دوران جنگهای ترکیبی است که از سلاح و موشک را در خود دارد تا اقتصاد و فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی و... را. بر این اساس برای گرفتار نشدن در جنگ، بهترین گزینه آماده بودن برای جنگ است چرا که زمانی که دیگران در عمل دریابند که ایران آمادگی کامل برای هرگونه پاسخگویی به تهدیدات را دارد، هرگز اقدام علیه ایران را اجرا نخواهند کرد چرا که میدانند نتیجهای جز نابودی آنها به همراه نخواهد داشت. بر این اساس بری آمادگی جنگی، تدابیر پیش دستانهای را میتوان در نظر داشت.
این روزها یکی از اصلیترین مباحث کشور را موضوع بودجه 1404 تشکیل میدهد. دولت چهاردهم در اقدامی قابل تقدیر در حالی بودجه را در زمانی مناسب به مجلس ارائه کرده است که اصل وفاق ملی مطرح از سوی دولتمردان و مسئولان نباید صرفا در چارچوب تصویب بودجه مورد نظر دولت باشد بلکه وفاق ملی مناسب آن است که بر اساس آرایش جنگی بودجه بررسی و اجرایی گردد. بر اساس این رویکرد، توجه به معیشت مردم و نظارت و ورود بیشتر دولت به اقتصاد عمومی به جای نسخههای لیبرالیستی همچون ازاد سازی قیمتها و آنچه وزیر نیرو درباره افزایش قیمتها میگوید و یا مباحث مطرح مبنی بر افزایش نرخ ارز عملا رویکردی مغایر با منافع و امنیت ملی کشور در وضعیت جنگی میباشد. ناترازیهای مطرح شده و یا ادعای کسری بودجه باقی مانده از دولت سیزدهم، با محوریت تفکر افزایش قیمتها جز بر هم وفاق ملی وایجاد توهم نیاز اقتصادی ایران برای دشمنان و تشدید دشمنی آنها نتیجهای به همراه نخواهد داشت. همچنین گرفتار نساختن جامعه در مسائل حاشیهای همچون فیلترینگ و اف ای تی اف و.... امری ضروری در این عرصه است.
بعد دیگر آرایش جنگی را توجه ویژه به میدان و پاسخگو سازی دشمنان تشکیل میدهد. هر چند که دیپلماسی اصلی مهم در مهار و مقابله با تهدیدات و یارگیری جهانی است اما شرایط کنونی اولویت با میدان به عنوان پیشران آرایش جنگی است. در حالی که دیپلماسی باید حمایت و زمینههای فعالیت گسترده آن فراهم گردد در حوزه میدان پاسخهای پیشدستانه به جای رویکرد دفاعی امری ضروری است. چنانکه وزیر امور خارجه نیز دیروز عنوان داشته آمریکا با سلطه بر حریم هوایی کشورهای منطقه، زمینه را برای تجاوز رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. بر این اساس بستهبندی پاسخگوسازی صهیونیستها و حامیانشان صرفا در یک بسته نظیر وعده صادق 2 نمیتواند بازدارندگی قابل اتکایی را ایجاد نماید بلکه از یک سو آمریکاییها باید به خاطر همراهی با صهیونیستها در عرصه میدان پاسخگو گردند و منافع و پایگاههای آنها در منطقه هدفی مشروع برای پهپادها و موشکهای ایرانی هستند و از سوی دیگر نیز قرار گرفتن رژیم صهیونیستی زیر آتش اقتدار تهاجمی ایران در بستههای چند لایه و متناوب امری مهم مینماید. این حقیقتی انکار ناپذیر است که برای گرفتار جنگ نشدن باید آماده جنگ بود و برای از میان بردن توهم دشمنان، آرایش جنگی پیشدستانه و حملات تهاجمی یک ضرورت انکار ناپذیر است.
قاسم غفوری