نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دیروز در وین در حالی آغاز شد که کشورهای غربی انگلیس، آلمان و فرانسه به نیابت از آمریکا، رسما قطعنامهای جدید علیه ایران را در این شورا ارائه کردند. این اقدام از سوی غربیها در حالی صورت گرفته است که چند روز پیش گروسی مدیر کل آژانس به تهران سفر کرده بود و توافقاتی میان طرفین صورت گرفت بگونهای که وی این سفر را نقطه عطفی در مناسبات ایران و آژانس عنوان کرده بود.
رفتارهای تروئیکای اروپایی در شورای حکام در روزهای اخیر در ابعاد دیگری دیگری تکرار شده بود چنانکه شورای اتحادیه اروپا در اقدامی فریبکارانه و در شرایطی که سران اوکراین رسما اذعان کردهاند که هیچ موشکی از ایران در دست روسها نیست، اعلام کرد که به دلیل حمایت نظامی ایران از روسیه علیه اوکراین، تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال میکند. در ادامه همین سیاست نخ نما شده انگلیس نیز مدعی شد تحریمهایی را علیه خطوط هوایی ملی و شرکت حملونقل دریایی ایران اعمال کرد؛ اقدامی که به گفته این کشور، در واکنش به انتقال موشکهای بالستیک ایران به روسیه انجام شده است. پیش از این نیز اتحادیه اروپا از اعمال تحریمها علیه خطوط هوایی ایران و برخی افراد و نهادهای ایرانی خبر داده بود.
با توجه به آنچه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سوی مدیر کل و کشورهای اروپایی یا بهتر بگوییم آمریکاییها و صهیونیستها صورت گرفته است یک نتیجه نهایی حاصل میشود و آن اینکه اولا به رغم تمام ادعاهای صورت گرفته و لبخندهای آقای گروسی مدیر کل آژانس در سفر به تهران، بار دیگر آژانس نشان داد که هیچ ماهیت مستقل فنی و علمی بر آن حاکم نیست و تمام سیاستهای آن بر اساس رویکردهای سیاسی و به خواست غرب تدوین و اجرا میشود. در اصل آژانس ماموریت دارد تا زیاده خواهیهای انحصار گرایانه غرب را علیه سایر کشورها اعمال نماید چنانکه آژانس تاکنون در باب نوسازی تسلیحات هستهای غرب و نیز تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی علیه غزه و سایر کشورها هیچ موضعی نداشته است. نشست اخیر آژانس نمره مردودی برای شخص گروسی است که نشان داده نه یک مدیر مستقل بلکه تابعی از تابعان غرب است و روی هیچ کدام از تعهدات و اظهارات وی نمیتوان حساب باز کرد.
با توجه به این مولفه هرچند که تهران همواره تاکید دارد که به همکاری با آژانس بر اساس پادمان و نه فراتر از آن ادامه میدهد، اما به نظر میرسد توسعه دستاوردهای هستهای در چارچوب قانون راهبردی هستهای مجلس یک امر ضروری است تا آژانس و اربابانش دریابند که دوران تحمیل و زیاده خواهی سالهاست که به سرآمده است و هرگونه اقدام خصمانهای با واکنشی قاطع همراه خواهد شد و این آژانس است که در نهایت بازنده سیاسی کاریاش خواهد شد.
دوم آنکه رفتار اروپاییها در مقطع کنونی حکایت از آن دارد که این اتحادیه هیچ گونه استقلال سیاسی نداشته و عملا گرفتار خواستههای آمریکا و صهیونیستهاست. با توجه به هزینههای سنگین اقتصادی و نظامی جنگ اوکراین و نیز نابسامانیهای اقتصادی حاکم بر این قاره، عملا هیچ گونه تغییر رفتاری در اروپا برای استقلال از اربابان آمریکایی و صهیونیستشان ایجاد نخواهد شد. این یعنی آنکه رویکرد و تصور رویکرد مذاکراتی به اروپا برای ایجاد شکاف میان آنها و آمریکا و به اصطلاح حاشیه نشینی صهیونیستها یک توهم و خیال خام است که حداقل تا یک دهه آینده محقق نخواهد شد. ژستهای استقلالخواهی این روزهای افرادی همچون بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه با ادعای مقابله با ترامپ نیز صرفا یک بازی تبلیغاتی برای خوراک داخلی این قاره است و در عمل هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
نشست شورای حکام را میتوان آخرین آزمون توبه نامه آژانس و اتحادیه اروپا دانست که در نهایت این گرگها بر ذات پلید خویش اصرار کرده و نشان دادند که به قول فرهنگ ایرانی توبه گرگ مرگ است. بر این اساس پاسخگویی قاطع به بی کفایتی آژانس و نیز رفتارهای غیر اصولی اروپاییها امری ضروری است که تقویت ظرفیتهای اقتصادی داخلی، حمایت گستردهتر از جبهه مقاومت و اجرا سازی وعده صادق 3 در سطحی گسترده و همه جانبه، بخش ابتدایی این پاسخگویی میتواند باشد. وقتی دشمن در آرایش جنگی است برای گرفتار جنگ نشدن بهترین وضعیت آماده برای جنگ بودن است و این همان شرایطی است که باید به آن توجه داشت و از هرگونه وادادگی و عقب نشینی خودداری کرد.
رفتارهای تروئیکای اروپایی در شورای حکام در روزهای اخیر در ابعاد دیگری دیگری تکرار شده بود چنانکه شورای اتحادیه اروپا در اقدامی فریبکارانه و در شرایطی که سران اوکراین رسما اذعان کردهاند که هیچ موشکی از ایران در دست روسها نیست، اعلام کرد که به دلیل حمایت نظامی ایران از روسیه علیه اوکراین، تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال میکند. در ادامه همین سیاست نخ نما شده انگلیس نیز مدعی شد تحریمهایی را علیه خطوط هوایی ملی و شرکت حملونقل دریایی ایران اعمال کرد؛ اقدامی که به گفته این کشور، در واکنش به انتقال موشکهای بالستیک ایران به روسیه انجام شده است. پیش از این نیز اتحادیه اروپا از اعمال تحریمها علیه خطوط هوایی ایران و برخی افراد و نهادهای ایرانی خبر داده بود.
با توجه به آنچه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سوی مدیر کل و کشورهای اروپایی یا بهتر بگوییم آمریکاییها و صهیونیستها صورت گرفته است یک نتیجه نهایی حاصل میشود و آن اینکه اولا به رغم تمام ادعاهای صورت گرفته و لبخندهای آقای گروسی مدیر کل آژانس در سفر به تهران، بار دیگر آژانس نشان داد که هیچ ماهیت مستقل فنی و علمی بر آن حاکم نیست و تمام سیاستهای آن بر اساس رویکردهای سیاسی و به خواست غرب تدوین و اجرا میشود. در اصل آژانس ماموریت دارد تا زیاده خواهیهای انحصار گرایانه غرب را علیه سایر کشورها اعمال نماید چنانکه آژانس تاکنون در باب نوسازی تسلیحات هستهای غرب و نیز تهدیدات هستهای رژیم صهیونیستی علیه غزه و سایر کشورها هیچ موضعی نداشته است. نشست اخیر آژانس نمره مردودی برای شخص گروسی است که نشان داده نه یک مدیر مستقل بلکه تابعی از تابعان غرب است و روی هیچ کدام از تعهدات و اظهارات وی نمیتوان حساب باز کرد.
با توجه به این مولفه هرچند که تهران همواره تاکید دارد که به همکاری با آژانس بر اساس پادمان و نه فراتر از آن ادامه میدهد، اما به نظر میرسد توسعه دستاوردهای هستهای در چارچوب قانون راهبردی هستهای مجلس یک امر ضروری است تا آژانس و اربابانش دریابند که دوران تحمیل و زیاده خواهی سالهاست که به سرآمده است و هرگونه اقدام خصمانهای با واکنشی قاطع همراه خواهد شد و این آژانس است که در نهایت بازنده سیاسی کاریاش خواهد شد.
دوم آنکه رفتار اروپاییها در مقطع کنونی حکایت از آن دارد که این اتحادیه هیچ گونه استقلال سیاسی نداشته و عملا گرفتار خواستههای آمریکا و صهیونیستهاست. با توجه به هزینههای سنگین اقتصادی و نظامی جنگ اوکراین و نیز نابسامانیهای اقتصادی حاکم بر این قاره، عملا هیچ گونه تغییر رفتاری در اروپا برای استقلال از اربابان آمریکایی و صهیونیستشان ایجاد نخواهد شد. این یعنی آنکه رویکرد و تصور رویکرد مذاکراتی به اروپا برای ایجاد شکاف میان آنها و آمریکا و به اصطلاح حاشیه نشینی صهیونیستها یک توهم و خیال خام است که حداقل تا یک دهه آینده محقق نخواهد شد. ژستهای استقلالخواهی این روزهای افرادی همچون بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه با ادعای مقابله با ترامپ نیز صرفا یک بازی تبلیغاتی برای خوراک داخلی این قاره است و در عمل هیچ ارزش و اعتباری ندارد.
نشست شورای حکام را میتوان آخرین آزمون توبه نامه آژانس و اتحادیه اروپا دانست که در نهایت این گرگها بر ذات پلید خویش اصرار کرده و نشان دادند که به قول فرهنگ ایرانی توبه گرگ مرگ است. بر این اساس پاسخگویی قاطع به بی کفایتی آژانس و نیز رفتارهای غیر اصولی اروپاییها امری ضروری است که تقویت ظرفیتهای اقتصادی داخلی، حمایت گستردهتر از جبهه مقاومت و اجرا سازی وعده صادق 3 در سطحی گسترده و همه جانبه، بخش ابتدایی این پاسخگویی میتواند باشد. وقتی دشمن در آرایش جنگی است برای گرفتار جنگ نشدن بهترین وضعیت آماده برای جنگ بودن است و این همان شرایطی است که باید به آن توجه داشت و از هرگونه وادادگی و عقب نشینی خودداری کرد.
قاسم غفوری