تبليغات غرب عليه سوريه بر اساس حمله نظامي گسترده تر شده است.اين گستردگي تبليغات جنگي شايد همگان را به ياد روزهايي بيندازد كه آمريكا قصد يورش نظامي به عراق را داشت و با تهديدات نظامي از طريق رسانههاي هماهنگ خود اين هدف را دنبال ميكرد.
بهانه آمريكا براي حمله به عراق وجود تسليحات كشتار جمعي بود.اما همين بهانه بدون هيچ نشانهاي از وجود اين تسليحات اجرا شد و سپس صدام سرنگون.ارتش و مردم عراق هم بدون هيچ پشتيباني از صدام،خوشحال از سرنگوني ديكتاتوري شدند كه اعدام شد.
نگارنده دو سفر به عراق داشته است.هر دو اين سفرها هنگامي بود كه صدام بر مسند قدرت يكه تازي ميكرد.بار دوم سفر زماني بود كه موج تبليغات گسترده جنگي عليه رژيم صدام به اوج خود رسيده بود و ما نيز به همين خاطر تنها چند ماه پيش از آغاز جنگ و حمله نظامي آمريكا و همپيمانانش به عراق،به بغداد سفر كرديم.
مشاهدات ما نشان ميداد كه اگر جنگي رخ دهد و حملهاي صورت گيرد،هيچ مقاومتي از سوي مردم و ارتش عراق در دفاع از رژيم صدام صورت نخواهد گرفت.گزارش اين سفر و نقطه نظرات و مشاهدات ما از وضعيت عراق به مقامات امنيتي نيز ارائه شد.
برداشت و تحليل ما اين بود كه ارتش عراق با يك فرسودگي شديد دست و پنجه نرم ميكند و مردم هم از ستم صدام به ستوه آمدهاند.بخشي از مردم بغداد در خوشگذرانيهاي شبهاي فرات سير ميكنند و شهرهاي ديگر در فقر و بدبختي به سر ميبرند.اين مردم هيچگاه خواهان ماندگاري صدام نخواهند بود.
حتي هنگام سفر به ديگر شهرهاي عراق هيچگونه نقل و انتقال و تحرك نظامي ديده نشد.هنگام عبور از مرز ايران به عراق اين موضوع به خوبي قابل لمس و مشاهده بود كه ارتش و نظاميان عراق هيچ انگيزهاي براي دفاع مقابل حملات آمريكا را ندارند و همانگونه كه همگان ميدانيد،همانگونه هم شد.ارتش آمريكا به همراه همپيمانانش عراق را اشغال كرد.
اما آيا اين وضعيت در سوريه نيز ديده ميشود؟آيا ارتش سوريه همانند ارتش عراق،پشتيبان نظام حاكم در اين كشور نيست؟مردم سوريه چطور؟آيا آنها هم در صدد سرنگوني بشاراسد هستند؟مردم سوريه از آينده خود پس از حمله به سوريه آگاه هستند و به خوبي ميدانند كه اگر چنين اتفاقي بيفتد وضعيتي به مراتب بدتر از عراق را در پيش خواهند داشت.
ارتش سوريه،هم اكنون با اقتدار كامل به مقابله و مبارزه با تروريستهايي ميپردازد كه از سوي عوامل خارجي تغذيه ميشوند.تحريك نيروهاي تروريست داخل خاك سوريه از سوي آمريكا،اروپا وبرخي كشورهاي مرتجع عربي منطقه از جمله عربستان ، قطر و همچنين تركيه كه مرز مشترك طولاني با عراق دارد انجام ميشود.
بيش از ۲۰ ماه است كه دولت و مردم سوريه با پشتوانه ارتش اين كشور مقابل اين اقدامات مداخله جويانه مقاومت كردهاند و اين ايستادگي باعث خشم براندازان شده است.
اما اين مقاومت ارتش و اكثريت مردم سوريه نشان چيست؟به روشني مشخص است كه شرايط داخلي سوريه با توجه به اقدامات ارتش و مردم با شرايط عراق بسيار متفاوت است.
در صورت حمله نظامي به سوريه،ارتش و مردم از تماميت ارضي كشورشان در مقابل حمله نظامي آمريكا دفاع خواهند كرد و اين دفاع،جنگي تمام عيار و طولاني را در اين كشور و البته منطقه رقم خواهد زد كه ديگر پايان آن در دست آمريكا نخواهد بود.
از سوي ديگر نگراني غرب و آمريكا از نقش آفريني روسيه در اين جنگ به خوبي ديده ميشود.روسيه كه تاكنون تمام قد مقابل اقدامات آمريكا و غرب در قبال سوريه ايستاده است،سكوت نخواهد كرد هر چند هزينههاي سنگيني را متحمل خواهد شد.روسيه نميخواهد دوباره آنچه بر سر ليبي آمد، فريب بخورد و سوريه را تقديم آمريكا كند.
لاوروف وزير خارجه روسيه روز گذشته در موضعي تند اعلام كرد كه مسكو هرگز درباره سرنوشت بشار اسد با كسي مذاكره نميكند.اين موضع ميتواند هشداري جدي به غرب تلقي شود.هر چند ائتلاف غرب در مقابل ائتلاف شرق شايد قويتر باشد اما عافيت طلبي مردم آمريكا و اروپا اين اجازه را نخواهد داد كه وارد يك درگيري تمام عيار شود.
غرب بايد به اين موضوع هم توجه داشته باشد كه اكنون آنها از تروريستهاي و به اصطلاح اسلام گرايان تندرو حمايت ميكنند و جنايات آنها را بر نميتابند،در صورت سرنگوني اسد و حاكم شدن اين تندروها چگونه ميخواهند يا ميتوانند آنها را كنترل كنند؟آيا در اين باره انديشيدهاند كه قدرت يافتن اين طيف تندرو،براي آنها تيز دردسر ساز خواهد بود؟
احتمال حمله شايد وجود داشته باشد،آغازگر آن هم آمريكا،اما پايان دهنده آن ديگر نميتواند آمريكا باشد.