نشست شصت و هشتمين سالگرد تاسيس سازمان ملل متحد در حالي برگزار ميشود كه از نكات مهم در اين نشست را حضور هيات جمهوري اسلامي ايران به رياست دکتر حسن روحاني رئيسجمهوري اسلامي ايران تشکيل ميدهد.
نکته قابل توجه در اين عرصه، رويکرد کشورها به تعامل با ايران است که نشانگر ظرفيتهاي جهاني نظام اسلامي و ناتواني ساير كشورها در ناديده گرفتن آن ميباشد. در طول سالهاي اخير جمهوري اسلامي با حضور مقتدرانه در عرصه جهان به ويژه مبارزه با غرب و صهيونيسم، توانسته به جايگاه جهاني دست يابد که رياست ايران بر جنبش عدم تعهد، نمودي از آن است.
امروز نيز رويکرد کشورهاي غربي به ايران برگرفته از همان جايگاه جهاني ايران و ناتواني غرب در ناديده گرفتن آن است؛ هر چند که براي توجيه عقبگرد از سياستهاي گذشته و عدم اعتراف به شکست در برابر ايران، ادعاي تغيير دولت در ايران و استقبال از مواضع آن را مطرح ميسازند.
آنها با اين ادعا برآنند تا ضمن تخريب ارزشها و دستاوردهاي سالهاي گذشته ملت ايران، فضاي جهاني را به سمت اعمال فشار بر ايران جهت پذيرش زيادهخواهي غرب سوق دهند تا ضمن تامين منافع خود، ايران را به سازش وادار سازند.
در کنار كليات رفتاري غرب، ديدار ظريف و هيگ وزراي خارجه ايران و انگليس و ادعاي هيگ مبني بر لزوم عاديسازي روابط با تهران از نكات قابل تامل است. اين ادعاي انگليسيها در حالي مطرح شده که براي اجرايي شدن آن مولفههاي بسياري مطرح است که ملت ايران خواستار اجراي آن ميباشند.
بررسي روابط انگليس با ايران نشان ميدهد که خصومتها و خيانتهاي انگليس به ايران صرفا شامل مساله هستهاي و يا اعمال تحريمها و حتي طراحي و اجراي فتنه ۸۸ نميباشد، بلکه اين خصومتها داراي سابقهاي تاريخي است.
از خيانت در عهدنامه گلستان و ترکمانچاي گرفته تا جداسازي افغانستان از ايران، از فتنهانگيزي در شهرهاي مختلف براي تجزيه ايران گرفته تا کودتاي ۸ ۲مرداد، از سلطه و غارت منابع نفت ايران تا تلاش براي سرکوب قيام ملت ايران در برابر نظام شاهنشاهي، از برافروختن آتش ۸ سال جنگ تحميلي تا حمايت از منافقين و حمله به دفتر ايران در لندن، از اعمال تحريمهاي خصمانه عليه ملت ايران تا اجراي طرحهاي براندازانه عليه نظام اسلامي، از فضاسازي و تحريک عليه ايران در عرصه اتحاديه اروپا و نظام بينالملل تا همراهي گسترده با آمريکا، از کارشکني در دستيابي ملت ايران به حقوق هستهاي تا ترور دانشمندان هستهاي و فعاليت خرابکارانه عليه تاسيسات هستهاي ايران، از فتنهانگيزي در فتنه ۸۸ تا تشکيل کارناوال سفراي اروپايي به بهانه حمايت از مواضع ضد ايراني لندن، از تصاحب باغ قلهک گرفته تا غارت ميراث فرهنگي و باستاني کشور و ... تنها بخشهاي کوچکي از خيانتها و جنايات انگليس عليه ملت بزرگ ايران است.
رژيم سلطنتي انگليس با آن نگاه استعماري هر آنچه بوده عليه ملت ايران صورت داده است حال چگونه ادعاي احياي روابط را سر ميدهد. در سالهاي اخير که سفارت انگليس در ايران تعطيل بوده چه مشکلي براي ايران ايجاد شده که حال با بازگشايي سفارت حل گردد.؟
به صراحت ميتوان گفت در مقاطعي که سفارت انگليس تعطيل بوده، کشور در آرامش بيشتري بوده در حالي که در زمان حضور انگليسيها انواع فتنهها را طراحي و اجرا کرده است.
با توجه به اين حقايق، ملت ايران پيش از هر چيز خواستار عذرخواهي رسمي ملکه انگليس و سران لندن و جبران خسارتهاي تحميل شده به ملت ايران از گذشته تاکنون ميباشند.
رژيم سلطنتي انگليس نميتواند انتظار داشته باشد که ملت ايران با يک جمله «ما آماده برقراري روابط هستيم» آن همه جنايت و خيانت را فراموش کرده و به استقبال از آنها برود. آنها ابتدا بايد صداقت رفتاري خود براي ترميم اعتماد از دست رفته ملت ايران را به اثبات رسانند و بعد ادعاي روابط را مطرح سازند.
انگليس بايد ابتدا به خاطر خيانتها و خصومتهاي گذشته عذرخواهي کرده و به جبران خسارتها بپردازد و بر عدم تکرار گذشته تعهد عيني و كتبي دهد. تمام شواهد نشان ميدهد که ملت ايران تمايلي به بازگشت انگليس يا بهتر بگوييم ريشه فتنهها به کشور ندارد و اين انگليس است که بر احياي روابط اصرار دارد لذا اگر قرار باشد گامي برداشته شود، اين انگليس است که بايد گامهاي اعتمادساز عملي -چنانکه در بالا ذکر شد- بردارد و از بسنده کردن به جملات ديپلماتيک خودداري کند. ملت ايران نيازي به روابط با محور فتنه ندارد و تعطيلي سفارتخانه انگليس را منشا آرامش و ثبات ميداند.
اين همان اصلي است كه لندنيها بايد بدانند و آويزه گوش خويش سازند.