۱ـ دور ششم مذاکرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ از ۱۱ تير ماه آغاز گرديده و به گفته برخي محافل رسانهاي و سياسي تا اواخر تير ماه ادامه مييابد. اين مذاكرات در حالي ادامه دارد که دو اصل در رفتار آمريکاييها قابل تامل است.
نخست آنکه آمريکا از زمان آغاز مذاکرات اعمال تحريمها و جريمههاي مالي عليه بانکهاي فرانسوي و آلماني را تشديد کرده و برخي از بانکها به جرم ارتباط با ايران وادار به پرداخت جرائمي شدهاند. دوم آنکه محافل رسانهاي غربي از جمله رويترز و حتي مايکل مان سخنگوي اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و سرپرست گروه ۱+۵، از احتمال حضور وزراي خارجه ۶ کشور در وين (روز جمعه) خبر دادهاند. نکته جالب آنکه فرانسويها اعلام کردهاند ما به درخواست آمريکا به وين خواهيم رفت.
۲ـ باراک اوباما رئيسجمهور آمريکا چندي پيش در وست پونت (درجمع نظاميان) در باب قدرت جهاني آمريکا ميگويد: نظاميگري و لشکرکشي قدرت جهاني، آمريکا نميباشد هر چند که اگر لازم باشد از گزينه نظامي استفاده ميکنيم. وي در ادامه ميگويد: اين قدرت اقتصادي آمريکا و نيز توان آن در ايجاد اجماع جهاني است که جايگاه و اقتدار جهاني آمريکا را شکيل ميدهد. لازم به ذکر است از آن سخنراني تاکنون بسياري از سناتورهاي ارشد آمريکايي با گرايش دموكرات از جمله هيلاري کلينتون، جنگطلبيهاي آمريکا از جمله عراق را اقدامي اشتباه عنوان و حتي از راي خود به جنگ عذرخواهي کردهاند.
۳ـ انتخابات ميان دورهاي کنگره آمريکا در آبانماه در حالي برگزار ميشود که آمارها نشان ميدهد اوباما به عنوان محور حزب دموکرات محبوبيت مردمي چنداني ندارد و جايگاه وي حتي به زير ۳۰ درصد رسيده است. در عرصه اقتصاد داخلي و نيز ايفاي نقش آمريکا در معادلات جهاني نيز وي کارنامه چندان موفقي نداشته است. ارزيابي وضعيت انتخاباتي نشان ميدهد که برتري با جمهوريخواهان خواهد بود و دموکراتها در انتخابات سنا و مجلس ملي با شکست مواجه ميشوند. اين شکست برابر خواهد بود با ۲ سال رياست جمهوري زجرآور براي اوباما. چرا که در سال ۲۰۱۶ انتخابات رياست جمهوري آمريکا برگزار ميگردد و مسلما جمهوريخواهان از ابزار کنگره براي تخريب دموکراتها به عنوان جريان حاکم بهره خواهند گرفت. شرايطي که فشارهاي سنگيني را به اوباما وارد ميسازد و شايد به بر باد رفتن روياي وي براي معرفي خود به عنوان رئيسجمهوري مقتدر و البته سنتشکن منجر گردد.
۴ـ مجموع شرايط ذکر شده نشان ميدهد که اوباما و حزب حاکم آمريکا (دموکرات) براي خروج از بنبست کنوني و تغيير ديدگاه مردمي تا انتخابات ميان دورهاي کنگره نيازمند رسيدن به موفقيتي در عرصه سياست خارجي ميباشند. موفقيتي که از يک سو ناکاميهاي داخلي اوباما را کمرنگ سازد و از سوي ديگر برتري راهبرد اوباما بر ديدگاه جمهوريخواهان رابه مردم آمريکا اثبات نمايد.
چنانکه ذکر شد راهبرد اوباما اعلام قدرت آمريکا در قالب قدرت اقتصادي و نيز ايجاد اجماع جهاني در رسيدن به اهداف است و در اين عرصه راهبرد جمهوريخواهان يعني جنگ در حاشيه قرار دارد. با توجه به اينکه آمريکا در بسياري از معادلات جهاني نظير سوريه، اوکراين، مقابله با روسيه، روند سازش در غرب آسيا (خاورميانه) کارنامه قابل قبولي ندارد، اوباما تلاش دارد تا از مذاکرات هستهاي ايران براي نيل به اين مقصود بهره گيرد.
چنانکه در ابتدا ذکر شد آمريکا همزمان با دور ششم مذاکرات هستهاي، اعمال تحريم و تنبيهات عليه برخي بانکهاي اروپايي را اجرا کرده و از سوي ديگر بر لزوم ديپلماسي فعال مبني بر مشارکت فعال ۶ کشور در مذاکرات تاکيد دارد چنانکه حتي سخني از حضور وزراي خارجه ۶ کشور در وين به ميان آمده است.
اوباما تلاش دارد تا چنان وانمود سازد که استمرار مذاکرات و حتي به نتيجه رسيدن آن در زمان معين به دليل دو اصل راهبردي قدرت آمريکا - اقتصاد و ايجاد اجماع جهاني و نه گزينه نظامي- بوده است؛ هر چند که وي در ظاهر ادعاي وجود تمام گزينههاي روي ميز را تکرار ميکند.
وي در حالي نقش سازنده و فعال ايران در روند مذاکرات را کماهميت نشان ميدهد که دائما تلاش ميکند تا به افکار عمومي آمريکا و جهان چنان القاء سازد که نتيجه رسيدن مذاکرات براساس ديدگاه وي به قدرت آمريکا بوده است. اوباما ميداند که مردم آمريکا از جنگ خسته شدهاند- چنانکه ۷۵ درصد مردم آمريکا در نظرسنجيها به مذاکرات با ايران تاکيد کردهاند- اوباما که در سال ۲۰۱۲ با شعار عدم جنگهاي جديد و به ويژه رويکرد ديپلماتيک به ايران توانست بر رامني جمهوريخواه پيروز گردد تلاش دارد تا يک بار ديگر از اين مولفه براي انتخابات ميان دورهاي کنگره برخوردار گردد.
با توجه به اين شرايط ميتوان گفت که ادعاي گزينه نظامي در قبال ايران ادعايي کاملا واهي و دور از ذهن است و اوباما براي القاي راهبرد خود به مردم آمريکا يعني معرفي قدرت آمريکا در اقتصاد و توان ايجاد اجماع جهاني، هرگز از گزينه نظامي استفاده نخواهد کرد.
اوباما به شدت نيازمند به نتيجه رسيدن مذاکرات ايران و ۱+۵ است. اين عبارت که آمريکا بيش از ايران به نتيجه مذاکرات نياز دارد ادعايي ساختگي و اغراقگونه نميباشد. آينده سياسي اوباما و دموکراتها در مرحله نخست (انتخابات ميان دورهاي کنگره) و در بلند مدت انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۱۶ تا حدود زيادي به اين مذاکرات گره خورده است چرا که اين مذاکرات بيانگر کارآمدي راهبرد اوباما در استفاده از قدرت اقتصادي و ديپلماسي جهاني به جاي گزينه جنگ جمهوريخواهان و البته زمينه ساز حمايت مردم از سياستهاي دو سال آينده اوباما در صحنه جهاني، خواهد بود که ميتواند بر نتايج انتخابات تاثيرگذار باشد.
حقايق جاري در درون آمريکا و عرصه جهاني نشان ميدهد که اين آمريکاست که بيش از ايران به مذاکرات نياز دارد لذا دليلي براي عقبگرد ايران از اصول خود وجود ندارد و اگر قرار است رفتاري تغيير کند اين آمريکاست که بايد در معادلات خود تجديدنظر کرده و براي به نتيجه رسيدن مذاکرات، امتيازات گستردهاي از جمله پذيرش حقوق هستهاي ايران در چارچوب انپيتي و لغو تمام تحريمها را در نظر گيرد. چرا که به نتيجه نرسيدن مذاکرات تاثير چنداني بر ايران ندارد اما ميتواند تمام راهبردهاي انتخاباتي اوباما را با دگرگوني همراه سازد.