«جان ساورز» رئيس سابق ساختار جاسوسي انگليس (امآن۶) ميگويد با اجرايي شدن برجام در دوره ۱۵ ساله رفتارهاي ايران تغيير کرده و از كشور انقلابي به وضعيت کشوري عادي تغيير رويه خواهد داد.
کامرون نخستوزير و هاموند زير خارجه انگليس نيز در سخنان خود مواضعي به نسبت مشابه را مطرح ساخته بودند. مشابه اين ادبيات را در رفتار سران آمريکا نظير اوباما و کري ميتوان مشاهده کرد که ادعا ميکنند از فوايد برجام در کنار ممانعت از دستيابي ايران به بمب هستهاي، تحقق تغيير رفتار ايران خواهد بود. اين نوع ادعاها از سوي رسانههاي آمريکايي و غربي نيز به کرات مطرح ميگردد.
نقطه اشتراكي که در تمام اين مواضع مشاهده ميشود ادعاي تغيير رفتار ايران در بازه زماني۱۰ الي ۱۵ ساله است. با توجه به اينکه غربيها در باب اين ادعاي خود هيچ شاخصه و سندي ارائه نميکنند ميتوان اين ادعاها را نوعي پيشبيني و پيشداوري دانست که به تعبيري بيانگر آرزوها و آمال کشورهاي غربي در قبال جمهوري اسلامي و ملت ايران است.
اين نوع مواضع را ميتوان نشانهاي بر اين اصل دانست که سياستهاي ضدايراني غرب تغييري نکرده و آنها همچنان سياستهاي خصمانه خود عليه نظام اسلامي و ملت ايران را ادامه ميدهند. البته آنها به جاي واژه براندازي و تغيير نظام و تسليمسازي ايران از واژه تغيير رفتار استفاده ميکنند تا به اقدامات خود چهرهاي دموکراتيک و صلحطلبانه دهند.
حال اين سوال مطرح ميشود که هدف غرب از بيان چنين پيشبينيهاي ۱۰ الي ۱۵ ساله چيست در حالي که در عرصه سياست حتي يك روز بعد و يا لحظهاي ديگر را نميتوان پيشبيني کرد، حال آنكه آنان با قاطعيت از تغيير رفتار ايران در ۱۵ سال آينده ميگويند؟
پاسخ به اين پرسش را در يک جمله ميتوان جستوجو کرد و آن اينکه آنها برآنند تا چنان القاء سازند که محور مذاکرات، هستهاي نبوده بلكه براي تغيير رفتارهاي منطقهاي ايران بوده است. به عبارتي آنان با ايجاد فضاي حاشيهاي برآنند تا ضمن کتمان حقوق و دستاوردهاي هستهاي ايران، با ادعاي محور بودن تغيير رفتار منطقهاي ايران، افکار عمومي را به اعمال فشار بر تهران براي پذيرش زيادهخواهي منطقهاي غرب - به عنوان زمينهسازي براي اجراي توافقات وين - تحريک نمايند.
نکته ديگر آنکه غرب با اين فضاسازيها به دنبال تکميل پازل تفرقهافکني و گسست وحدت ملي ايرانيان است. واژگاني نظير تندرو و ميانهرو، موافق، و مخالفت برجام، موافقان و مخالفان روابط با غرب، را ميتوان در اين چارچوب دانست.
حال اين سوال مطرح ميشود که ادعاي غرب مبني بر تغيير رفتار ايران در ۱۵ سال آينده چه ميزان توان تحقق دارد و براي آن ميتوان اصالتي يافت؟ بررسي کارنامه غرب در قبال جمهوري اسلامي و البته صحنه جهاني در چند دهه اخير پاسخي بر اين پرسش است. غرب ادعا داشت که در اوايل انقلاب با ترورهايي که منافقين صورت ميدهند، انقلاب اسلامي در طي چند روز فرو ميريزد، در آغاز جنگ تحميلي، غرب اشغال تهران در کوتاهمدت را مطرح و هر روز ميگفت در آينده نزديک ايران شکست ميخورد. هنگام وضع تحريمهاي ضد ايراني، غربيها ادعا ميکردند، ايران ديگر فلج ميشود و نابودي آن قطعي است. پس از ترور دانشمندان هستهاي ادعاي نابودي تاسيسات و دانش هستهاي ايران را مطرح ميکردند.
هنگام فتنه ۸۸ نيز ادعا داشتند که کار نظام تمام است و بايد ساکها را براي ورود به ايران ببندند. با بررسي سير تحولات صدها پيشبيني ديگر با محوريت نابودي نظام اسلامي و تسليم شدن ملت ايران را در کارنامه غرب ميتوان مشاهده کرد. البته پيشبينيهاي جهاني غرب نيز قابل توجه است به عنوان مثال پس از اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ غرب ادعا داشت که تروريسم را با طرح چند ماهه نابود خواهد کرد و ۱۴ سال است که هنوز اين ادعا محقق نشده است، هنگام اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ ادعاي برقراري امنيت و ثبات و تبديل عراق به الگويي براي منطقه را مطرح کردند که آن نيز جز ويراني عراق نتيجهاي نداشته است، در سال ۲۰۱۲ هنگام ورود ناتو به ليبي نيز ادعاي آزادي اين سرزمين را سر دادند اما به نابودي و گسترش تروريسم در اين کشور منجر شد.
غرب ۴ سال و نيم است كه از سقوط نظام سوريه ميگويد و اين ادعا هرگز محقق نگرديد. در جنگ ۳۳ روزه لبنان پيشبيني شکست حزبالله و ايجاد خاورميانه جديد را سر دادند و در جنگهاي ۲۲، ۸ و ۵۱ روزه غزه نيز پيشبيني پيروزي رژيم صهيونيستي را مطرح نمودند که هيچ کدام محقق نشد. دهها مثال ديگر در باب پيشبيني غرب و عدم تحقق آنان ميتوان بيان نمود که نشان ميدهد پيشبينيهاي غرب نوعي با صداي بلند فکر کردن و بيان روياهايشان است که آرزوي تحققشان بر دل سران غرب مانده است.
حال اين سوال مطرح ميشود که چگونه پيشبينيهاي ضد ايراني غرب با شکست مواجه شده و راهکار مقابله با روياي ۱۵ سال ديگر آنان چيست؟ پاسخ به اين پرسش را در يک جمله ميتوان جستوجو کرد و آن وحدت و انسجام ملي ايرانيان، عدم دل بستن به وعدههاي غرب، تکيه بر اصل ما ميتوانيم و روحيه ولايتمداري و شهادتطلبي ملت ايران است که شکست توطئههاي دشمنان را رقم زده است. اتحادي سراسري که با ورود آن به عرصه اقتصاد مقاومتي و تکيه بر ارزشها و آرمانهاي منطقهاي و جهاني و حفظ روحيه استكبار ستيزي، ميتوان روياها و خيالپردازيهاي آينده غرب را نيز باطل ساخت و نشان داد که اراده ايراني بر پيشبيني غرب برتر است.