برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی و نظام دیوانسالاری ایران در تاریخ معاصر، یک زن به عنوان سخنگوی دولت از سوی رئیس جمهور وقت انتخاب شده است. این انتخاب هم بنابر قولهایی بوده که پزشکیان برای استفاده بیشتر از ظرفیتهای زنان ایرانی داده بود اتفاق افتاد.
سخنگویی در هر دولتی و هر نظامی، یکی از سیاسیترین سمتهاست، چرا که شخص سخنگو چه زن و چه مرد، همواره در معرض پرسشهای افکار عمومی و رسانهها قرار دارد. پرسشهایی که از جنس و اهداف متفاوت و نیتهای خاصی است، گاهی از سر تظلم خواهی و احقاق حق است و گاهی هم از جنس انتقاد و مخالفتهای سیاسی و گاهی دیگر از جنس تبیین و شفاف سازی امور.
فاطمه مهاجرانی یک زن است، یک همسر و یک مادر، نقش اجتماعیاش هم سخنگوی دولت چهاردهم. اینکه چگونه با این فرد باید مواجه شد موضوع بحث امروز است. در هفتههای اخیر که تقریباً در یکصد روزگی عمر دولت قرار داشتیم بالطبع سوالات رنگارنگ از سخنگو مطرح شده و میشود.سوالاتی که رنگ و بوی متفاوت و متنوعی داشته است و خانم مهاجرانی به تبع مسئولیتی که دارد مجبوراست پاسخگو باشد و پاسخهایش هم بحساب دولت «فاکتور» میشود و حقیقتاً هم ممکن است این پاسخها عدهای و گروههایی راهم خوش نیاید!
اما در اینجا رضایت و نارضایتی گروههای سیاسی مد نظر نیست بلکه وظیفهای است که سخنگو باید دیدگاهها و خواستههای دولت را به نمایندگی از مردم بیان کند و اینجاست که گروههای سیاسی چپ و راست باید آنقدر سعه صدر داشته باشند که با شنیدن پاسخهای سخنگو برآشفته نشوند و کنترل خود را از دست ندهند.
در روزهای اخیر برخی از اصولگرایان و اصلاح طلبان زبان به انتقاد از فاطمه مهاجرانی گشودند و از پاسخهای عمومی او ابراز ناراحتی کردند.
اصلاح طلبان معترض افرادی هستند که از نظر شخصی با سخنگو «خرده حساب هایی» دارند و او را از باند خودشان نمی دانند و لذا مخالفتشان از باب استهزاء و عدم پذیرش ایشان است و برخی از اصولگرایان نیز از پاسخهایی که سخنگو میدهد ناراحتند و به همین خاطر او را تحمل نمیکنند.
سخنگو، وظیفه بیان نظرات دولت و شخص رئیس دولت را بر عهده دارد و لذا نباید برایش خرده گرفت که چرا باب میل ما و جناح ما حرف نمیزنی!
رئیس جمهور در ایام تبلیغات انتخابات، سخنانی را گفت و وعدههایی داد، گرانی، تورم، بیکاری، تحریمها، فیلترینگ، حجاب، بکارگیری اقلیتهای دینی، عدم برخورد با رسانهها و... مهمترین خواستههایی است که مردم انتظار شنیدن نظرات دولت و اجرایی شدن آنها را دارند.
سخنگوی دولت به لحاظ شخصیت حقوقی که دارد موظف است صریح و بیپرده نقطه نظرات را بگوید و از اشکالات و موانع اجرایی شدن وعدههای پزشکیان انتقاد کند، و این ما هستیم که باید آستانه تحملمان را بالا ببریم و به شنیدن این صداها که رسمی و قانونی است عادت و اعتنا کنیم نه اینکه مخالفت و بلواهای رسانهای به پا کنیم.
انصاف و عدالت ایجاب میکند که اجازه بدهیم دولت چهاردهم در این فضای شکننده و خاص حرفهایش را بزند تا منویاتش را بهتر بشناسیم.
تلاش برای ایجاد خودسانسوری در سخنگوی دولت آثار زیانباری دارد که مردم را از شنیدن دیدگاههای دولت بطور واضح محروم میکند و نباید الان که دولت برمدار«وفاق ملی» حرکت میکند متهم به وحدت شکنی و سنگ اندازی شود در نهایت این که خانم سخنگو را اذیت نکنید!
سخنگویی در هر دولتی و هر نظامی، یکی از سیاسیترین سمتهاست، چرا که شخص سخنگو چه زن و چه مرد، همواره در معرض پرسشهای افکار عمومی و رسانهها قرار دارد. پرسشهایی که از جنس و اهداف متفاوت و نیتهای خاصی است، گاهی از سر تظلم خواهی و احقاق حق است و گاهی هم از جنس انتقاد و مخالفتهای سیاسی و گاهی دیگر از جنس تبیین و شفاف سازی امور.
فاطمه مهاجرانی یک زن است، یک همسر و یک مادر، نقش اجتماعیاش هم سخنگوی دولت چهاردهم. اینکه چگونه با این فرد باید مواجه شد موضوع بحث امروز است. در هفتههای اخیر که تقریباً در یکصد روزگی عمر دولت قرار داشتیم بالطبع سوالات رنگارنگ از سخنگو مطرح شده و میشود.سوالاتی که رنگ و بوی متفاوت و متنوعی داشته است و خانم مهاجرانی به تبع مسئولیتی که دارد مجبوراست پاسخگو باشد و پاسخهایش هم بحساب دولت «فاکتور» میشود و حقیقتاً هم ممکن است این پاسخها عدهای و گروههایی راهم خوش نیاید!
اما در اینجا رضایت و نارضایتی گروههای سیاسی مد نظر نیست بلکه وظیفهای است که سخنگو باید دیدگاهها و خواستههای دولت را به نمایندگی از مردم بیان کند و اینجاست که گروههای سیاسی چپ و راست باید آنقدر سعه صدر داشته باشند که با شنیدن پاسخهای سخنگو برآشفته نشوند و کنترل خود را از دست ندهند.
در روزهای اخیر برخی از اصولگرایان و اصلاح طلبان زبان به انتقاد از فاطمه مهاجرانی گشودند و از پاسخهای عمومی او ابراز ناراحتی کردند.
اصلاح طلبان معترض افرادی هستند که از نظر شخصی با سخنگو «خرده حساب هایی» دارند و او را از باند خودشان نمی دانند و لذا مخالفتشان از باب استهزاء و عدم پذیرش ایشان است و برخی از اصولگرایان نیز از پاسخهایی که سخنگو میدهد ناراحتند و به همین خاطر او را تحمل نمیکنند.
سخنگو، وظیفه بیان نظرات دولت و شخص رئیس دولت را بر عهده دارد و لذا نباید برایش خرده گرفت که چرا باب میل ما و جناح ما حرف نمیزنی!
رئیس جمهور در ایام تبلیغات انتخابات، سخنانی را گفت و وعدههایی داد، گرانی، تورم، بیکاری، تحریمها، فیلترینگ، حجاب، بکارگیری اقلیتهای دینی، عدم برخورد با رسانهها و... مهمترین خواستههایی است که مردم انتظار شنیدن نظرات دولت و اجرایی شدن آنها را دارند.
سخنگوی دولت به لحاظ شخصیت حقوقی که دارد موظف است صریح و بیپرده نقطه نظرات را بگوید و از اشکالات و موانع اجرایی شدن وعدههای پزشکیان انتقاد کند، و این ما هستیم که باید آستانه تحملمان را بالا ببریم و به شنیدن این صداها که رسمی و قانونی است عادت و اعتنا کنیم نه اینکه مخالفت و بلواهای رسانهای به پا کنیم.
انصاف و عدالت ایجاب میکند که اجازه بدهیم دولت چهاردهم در این فضای شکننده و خاص حرفهایش را بزند تا منویاتش را بهتر بشناسیم.
تلاش برای ایجاد خودسانسوری در سخنگوی دولت آثار زیانباری دارد که مردم را از شنیدن دیدگاههای دولت بطور واضح محروم میکند و نباید الان که دولت برمدار«وفاق ملی» حرکت میکند متهم به وحدت شکنی و سنگ اندازی شود در نهایت این که خانم سخنگو را اذیت نکنید!
فرهاد خادمی