يکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۷
کد مطلب : 131536

قبری که بالای سرش نشسته‌اید خالی است!

دیواری کوتاه تر از منتقد سراغ نداریم تا همه انگ‌هایی که به ذهنمان می‌رسد به آن بچسبانیم! آنچه به عقل نارس و ناقص ما می‌رسد این است که، جامعه موجود دیگر نه پس‌اندازی در بانک‌ها دارند که برداشت و هزینه معیشت کنند و نه میراثی از گذشتگان به جا مانده تا با ترفندهای نو و به ثمن‌بخس تحویل معدود دهک‌های بالای معیشتی بدهند تا همچون ماجرای بورس در دولت دوازدهم  باد هوا شود!
امروز 90 درصد از مردم آنقدر درآمد  ندارند که بتوانند شکم خود و اعضا خانواده را سیر کنند، حالا نوبت دولت تازه از گرد راه رسیده است تا به صورت سریالی اقدام به افزایش لجام گسیخته قیمت در همه زمینه‌ها کند! که شاید بتوانند بدینوسیله همه امیدهای بدست آمده را به یأس تبدیل نمایند! افزایش نرخ قوت لایموت با چراغ خاموش و بدون هیچ دغدغه‌ای شروع می‌شود تا رئیس دولت را به این فکر بیندازد که انگار سلفیشان هم در دولتهای یازدهم و دوازدهم همین گونه عمل می‌ کردند که وقتی از خواب بیدار می‌شوند بفهمند قیمت بنزین پر کشیده و کلید تورم و گرانی تازه‌ای توأم با یکدیگر زده شده تا این اسب سرکش از نفس نیفتد و این مسیر ناهموار به ناکجا آباد تا مرز انفجار ادامه یابد! حالا این معاون اول رئیس جمهور است که می‌خواهد بار دیگر از خواب رئیس جمهور نهم همچون سلفش در دولت‌های یازدهم و دوازدهم بهره ببرد و با افزایش گرانی و تورم  مشکلات ناترازی تولید را حل و فصل نماید در حالی که دیگر آه هم در بساط مردم نیست تا اینگونه به یغما برده شود.
آقای معاون اول باید بدانند حناهایی که در گذشته آزمایش خود را پس داده امروز هم رنگی ندارد و خلق معاونت راهبردی برای بکارگیری آزمون و خطاهای شکست خورده گذشته هم نمی‌تواند نمکی به این آش از قبل شور شده بپاشد! دولت چهاردهم که حرف و طرح تازه‌ای برای گفتن آماده نکرده بود و اصولاً نقشه راهی در چنته نداشت با یک تصمیم عجولانه و فی البداهه گام به سوی وفاقی گذاشت که امروز قبل از پایان چهارماه اول، فهرست گرانی‌هایش به یک طومار بلند 45 ساله به شرح زیر تبدیل شده! از سکه  شروع می‌کنیم که نقل همه محافل است زیرا در پایان دولت  سیزدهم چهل و یک میلیون و پانصد هزار تومان بود و امروز مرز پنجاه و یک میلیون و هفتصد هزار تومان را درنوردیده است و قبض برق کم مصرف ترین‌ها از هفت هزار و هفتصد تومان به ده هزار و هفتصد تومان عروج یافته و قیمت یک کیلو مرغ از 84 هزار تومان به 95هزار تومان رسیده که شاید در این زمانی که مشغول مطالعه هستید از مرز صد هزار تومان هم بگذرد و گوشت قرمز برچسب قیمت کیلویی سیصد هزار تومان را با هفتصد هزار تومان عوض نمود است و تخم مرغ  کیلویی 55 هزار تومان می‌رود تا از 75 هزار تومان گذر کند و شیر کیسه‌ای کم چرب از قافله عقب نمانده و با 900 گرم وزن قیمت 18 هزار تومانی خود را به 23 هزار و 400 تومان تغییر دهد و گوجه فرنگی ناقابل خودش را به مرز کیلویی پنجاه هزار تومان برساند و البته وصف نان و قیمتش ناگفتنی است تا با شیرینی و کیک رقابت نماید که فاقد شکرکیلویی شصت هزار تومان در بازار آزاد است. حال آنکه قبل از همه گران شدن بنزین قاطعانه تکذیب شده بود و در بودجه تقدیمی به مجلس هم برای سال آینده جایگاهی نداشت اما همچنانکه ورود خودروهای دست دوم خارجی با قیمت آزاد جریان پیدا کرد، چراغ سبزی هم برای واردات بنزین سوپر روشن شد تا باک‌ها را با دو میلیون تومان ناقابل پرکند که پس از آن نوبت دور زدن دیگر میعانات نفتی شود! و گاز مایع مازاد مصرفی دهک‌های پایین جدول معیشت در مناطقی که شبکه گازرسانی  ندارد بر اساس ارزش صادراتی 30 درصد گران شود! همه این جهش‌ها تحت سیطره دولت جدید انجام می‌شود تا بخش های غیر دولتی نیز از آن پیروی نمایند  و دست بکار گران کردن همه اقلام تولید داخل و وارداتی خود شوند چنانکه خودروسازان بی‌کیفیت و فرصت طلب هم نسبت به قیمت‌های قبلی تجدید نظر نمودند تا انواع  پژو بین 30 تا 34 درصد، انواع دنا بین 25 تا 35 درصد، رانا پلاس 33 درصد، سورن پلاس 33 درصد، تارا 31 تا 32 درصد، ساینا 20 تا 21 درصد، کوئیک 17 تا 35 درصد و اطلس 21 درصد افزایش قیمت پیدا کند! البته اگر اکثریت جامعه نتوانند این همه گرانی را تحمل و آرزوی هجرت به فضایی دیگر را داشته باشند ؛ اولاً آرامستانهای شهرداری‌ها دیگر جایی برای کفن و دفن ندارند و اگر هم پارتی بازی شود، قیمت قبور نیز نجومی شده است!
اعضاء کابینه دولت چهاردهم و زیرمجموعه‌های آن بهتر است بدانند اینگونه نمی‌شود مشکلات را با پاک کردن صورت مسئله حل و فصل نمود که گران کردن پیش از افزایش حقوق و درآمد جامعه خود نوعی دامن زدن به بحران تورم است و آنگونه که پیداست نان این وفاق، شکم هیچ گرسنه‌ای را سیر نمی‌کند بلکه باعث عصیان و سرکشی‌های ناخواسته در درون می‌شود تا از فرط گرسنگی و کمبود نیازهای حداقلی سر به بیابان بگذارند و منتظر وعده وعیدهای تکرای نمانند و مدیرکلی در وزارت بهداشت با کوبیدن آخرین میخ به این تابوت، پیشنهاد افزایش 54 درصدری را در دامنه هزینه‌های درمانی ارائه دهد که« در شهر اگر کس است یک حرف بس است!»
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcgwq9q3ak9wn4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی