دیروز سقوط نظام سوریه با واکنش کشورهای مختلف همراه بود در حالی که کلید واژه در ادبیات گفتاری غربیها مشاهده میشود و آن ادعای نگرانی از تروریسم و داعش در این کشور است. برخلاف ادعاهای مطرح مبنی بر اجماع سراسری برای سرنگونی نظام سوریه، دهها طیف و گروه داخلی و بیرونی در سوریه هستند در عین آنکه بازیگران بیرونی متعددی نیز در این کشور ایفای نقش دارند.
قطعا نه بازیگران داخلی و نه بیرونی به دنبال تمامیت خواهی و حتی سهم خواهی بیشتر هستند در عین آنکه آمریکایی ها نشان دادهاند که حاضر به پذیرش یک سالم مستقل و یک پارچه در جهان بویژه در غرب آسیا نمی باشند چنانکه سناریوی آنها تکه تکه کردن کشورهای منطقه است چنانکه در لیبی و سودان چنین کردند. با توجه به این مولفهها میتوان گفت که آمریکایی که تاکنون از تروریسم برای سلطه بر سوریه استفاده کردهاند اکنون فاز جدید بازی با تروریسم را در پیش بگیرند که بر اساس آن از یک سو برخی جریانهای نزدیک به خود را برای کسب اراضی و قدرت بیشتر حمایت نمایند و از سوی دیگر نیز دخالتها و اشغالگریهای خود را توجیه نمایند تا به زعم خویش در نهایت سلطه و یک جانبه گرایی آمریکایی در منطقه را محقق سازند. آنچه که آمریکاییها با طوفان الاقصی و روند تحولات منطقه از دست دادند، اکنون برآنند تا در گام اول با تروریسم در سوریه پیگیری نمایند و در گام دوم با نام مبارزه با تروریسم پیگیری نمایند. به عبارتی دیگر میتوان گفت که آمریکاییها قطعا سوریه را در این وضعیت رها نخواهند کرد و برآنند تا در میان وضعیت نابسامان و غبارآلود سوریه و منطقه سلطه گری خود و صهیونیستها را پیش ببرند. این حقیقتی انکارناپذیر است که سناریوی آمریکایی- صهیونیستی صرفا معطوف به سوریه نخواهد و در آیندهای نه چندان دور علیه سایر کشورهای منطقه گسترش خواهد یافت.
در این شرایط لازم است بازیگران اصلی در منطقه از طریق همکاری مشترک بدنبال ایجاد سازوکارهایی باشند که ضمن ایجاد امنیت و ثبات در سوریه، امکان تحقق خواست و اراده مردم این کشور را درشکل دهی به نظام سیاسی آینده در سوریه فراهم کند تا در نهایت مانع از تحقق سناریوی خطرناک آمریکایی- صیونیستی برای سوریه و کل منطقه گردد.
قطعا نه بازیگران داخلی و نه بیرونی به دنبال تمامیت خواهی و حتی سهم خواهی بیشتر هستند در عین آنکه آمریکایی ها نشان دادهاند که حاضر به پذیرش یک سالم مستقل و یک پارچه در جهان بویژه در غرب آسیا نمی باشند چنانکه سناریوی آنها تکه تکه کردن کشورهای منطقه است چنانکه در لیبی و سودان چنین کردند. با توجه به این مولفهها میتوان گفت که آمریکایی که تاکنون از تروریسم برای سلطه بر سوریه استفاده کردهاند اکنون فاز جدید بازی با تروریسم را در پیش بگیرند که بر اساس آن از یک سو برخی جریانهای نزدیک به خود را برای کسب اراضی و قدرت بیشتر حمایت نمایند و از سوی دیگر نیز دخالتها و اشغالگریهای خود را توجیه نمایند تا به زعم خویش در نهایت سلطه و یک جانبه گرایی آمریکایی در منطقه را محقق سازند. آنچه که آمریکاییها با طوفان الاقصی و روند تحولات منطقه از دست دادند، اکنون برآنند تا در گام اول با تروریسم در سوریه پیگیری نمایند و در گام دوم با نام مبارزه با تروریسم پیگیری نمایند. به عبارتی دیگر میتوان گفت که آمریکاییها قطعا سوریه را در این وضعیت رها نخواهند کرد و برآنند تا در میان وضعیت نابسامان و غبارآلود سوریه و منطقه سلطه گری خود و صهیونیستها را پیش ببرند. این حقیقتی انکارناپذیر است که سناریوی آمریکایی- صهیونیستی صرفا معطوف به سوریه نخواهد و در آیندهای نه چندان دور علیه سایر کشورهای منطقه گسترش خواهد یافت.
در این شرایط لازم است بازیگران اصلی در منطقه از طریق همکاری مشترک بدنبال ایجاد سازوکارهایی باشند که ضمن ایجاد امنیت و ثبات در سوریه، امکان تحقق خواست و اراده مردم این کشور را درشکل دهی به نظام سیاسی آینده در سوریه فراهم کند تا در نهایت مانع از تحقق سناریوی خطرناک آمریکایی- صیونیستی برای سوریه و کل منطقه گردد.
سید مهدی لنکرانی