هنوز یک روز از انتخاب عون نگذشته بود که ریاست جمهوری لبنان اعلام کرد که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان از جوزف عون رئیس جمهور لبنان برای سفر به این کشور دعوت به عمل آورده است و او اولین سفرش را به ریاض انجام خواهد داد. عون همچنین این سفر را در راستای تاکید بر عمق عربی لبنان به عنوان اساس و مبنای روابط لبنان با محیط پیرامونش دانست.
همزمان نیز منابع خبری اعلام کردند که نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان نیز راهی سوریه شده و با جولانی سرکرده حاکمان جدید دمشق دیدار کرده است. این رویکردها از سوی دولتمردان لبنان در حالی صورت گرفته است که در تحلیل آن چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه ساختار درونی لبنان نشان میدهد که عربستان جایگاه زیادی در حوزه سیاسی و اقتصادی این کشور دارد بویژه اینکه بخش مهمی از بدنه سیاسی یعنی خاندان حریری وابسته به خاندان سلطنتی عربستان میباشند. در همین حال لبنان امروز به شدت نیازمند کمکهای اقتصادی برای بازسازی و اسکان آوارگان است در حالی وضعیت معیشتی مردم نیز نابسامان میباشد. در این شرایط میتوان گفت که عون با آگاهی از نقش عربستان در ثبات سیاسی و اقتصادی لبنان، اولین مقصد خود را ریاض انتخاب کرده است تا شاید بتواند از حمایتهای اقتصادی سعودی بردار شود. در عین آنکه عربستان با نفوذی که در اتحادیه عرب دارد میتواند منافع بیشتری برای بیروت رقم زند.
دوم آنکه لبنان به رغم آتش بس همچنان درگیر با رژیم صهیونیستی است لذا عملا توان ورود به جنگی دیگر را یا همان درگیری با سوریه را ندارد. سفر میقاتی به سوریه از یک سو میتواند در راستای بازگرداندن آوارگان سوری از لبنان باشد که در اقتصاد لبنان تاثیرگذار است و از سوی دیگر نیز میقاتی برآن است تا با اطمینان بخشی به حاکمان دمشق بخشی از مرزهای کشورش را ایمن نگاه دارد تا به شرایط داخلی و مقابله با رژیم صهیونیستی بپردازد. در همین حال نباید از نظر دور داشت که سیاست خارجی لبنان همواره تحت تاثیر کشورهای عربی و غربی بوده است. در شرایطی که کشورهای مذکور به دنبال مشروعیت بخشی به حاکمان دمشق هستند، میقاتی گزینهای جز سفر به سوریه ندارد تا شاید از حمایت غربی-عربی نیز برخوردار شود.
البته باید در نظر داشت که این سفرها به معنای اقدام برای خلع سلاح حزبالله نخواهد بود چرا که سران لبنان از جمله عون به خوبی میدانند که حذف حزبالله به معنای بی پناه کردن لبنان و تضعیف شدید آن در معادلات منطقه و جهان است بگونهای که دیگر هیچ کشوری روی بیروت حساب باز نکرده و عملا لبنان در یک محاصره و انزوا قرار میگیرد.
همزمان نیز منابع خبری اعلام کردند که نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان نیز راهی سوریه شده و با جولانی سرکرده حاکمان جدید دمشق دیدار کرده است. این رویکردها از سوی دولتمردان لبنان در حالی صورت گرفته است که در تحلیل آن چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه ساختار درونی لبنان نشان میدهد که عربستان جایگاه زیادی در حوزه سیاسی و اقتصادی این کشور دارد بویژه اینکه بخش مهمی از بدنه سیاسی یعنی خاندان حریری وابسته به خاندان سلطنتی عربستان میباشند. در همین حال لبنان امروز به شدت نیازمند کمکهای اقتصادی برای بازسازی و اسکان آوارگان است در حالی وضعیت معیشتی مردم نیز نابسامان میباشد. در این شرایط میتوان گفت که عون با آگاهی از نقش عربستان در ثبات سیاسی و اقتصادی لبنان، اولین مقصد خود را ریاض انتخاب کرده است تا شاید بتواند از حمایتهای اقتصادی سعودی بردار شود. در عین آنکه عربستان با نفوذی که در اتحادیه عرب دارد میتواند منافع بیشتری برای بیروت رقم زند.
دوم آنکه لبنان به رغم آتش بس همچنان درگیر با رژیم صهیونیستی است لذا عملا توان ورود به جنگی دیگر را یا همان درگیری با سوریه را ندارد. سفر میقاتی به سوریه از یک سو میتواند در راستای بازگرداندن آوارگان سوری از لبنان باشد که در اقتصاد لبنان تاثیرگذار است و از سوی دیگر نیز میقاتی برآن است تا با اطمینان بخشی به حاکمان دمشق بخشی از مرزهای کشورش را ایمن نگاه دارد تا به شرایط داخلی و مقابله با رژیم صهیونیستی بپردازد. در همین حال نباید از نظر دور داشت که سیاست خارجی لبنان همواره تحت تاثیر کشورهای عربی و غربی بوده است. در شرایطی که کشورهای مذکور به دنبال مشروعیت بخشی به حاکمان دمشق هستند، میقاتی گزینهای جز سفر به سوریه ندارد تا شاید از حمایت غربی-عربی نیز برخوردار شود.
البته باید در نظر داشت که این سفرها به معنای اقدام برای خلع سلاح حزبالله نخواهد بود چرا که سران لبنان از جمله عون به خوبی میدانند که حذف حزبالله به معنای بی پناه کردن لبنان و تضعیف شدید آن در معادلات منطقه و جهان است بگونهای که دیگر هیچ کشوری روی بیروت حساب باز نکرده و عملا لبنان در یک محاصره و انزوا قرار میگیرد.
علی تتماج