چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۱
کد مطلب : 105322
برای لحظه‌ای که دیگر نمی‌توانی دو چشمت را به صبر دعوت کنی

در آرزوی افلاک

در آرزوی افلاک

آرزوی هر باغبانی که هیچ، آرزوی هر گلی است از خاک به افلاک رفتن. وقتی به کبوتری نگاه می‌کنی که پر می‌کشد و تا هر کجا که می‌خواهد پرواز می‌کند و زمین و زمینی‌ها برایش از ذره کمتر می‌شوند؛ وقتی دلت را طومار غم‌ها می‌کنی و به پای کبوترهای این دیار به رشته‌ امید می‌بندی و خیالت راحت می‌شود؛ به زیارت می‌روی.
به زیارت می‌روی و چشم به گنبد می‌دوزی و بارانی می‌شوی. می‌روی تا برسی درست به جایی که مرده‌ها را جان می‌بخشند. گل‌های نقره‌کوب ضریح را، عشقه‌های بافته شده در کاشی‌ها را؛ خلاصه همه چیز را. همه‌ آن‌چه برای زندگی و زنده ماندن جانی ندارند در این چند متر مربع جان می‌گیرند که هیچ؛ جان هم می‌بخشند. تو میهمانی و این‌ها به میزبانی‌ات می‌آیند و تو را «زائر» می‌کنند.
خدا نکند جلوی ضریح، وقتی اشک امان چشمانت را ربوده است، رمق کنی و سرت را بالا بیاوری. آن لحظه دیگر نمی‌توانی دو چشمت را به صبر دعوت کنی.
می‌دانی چه می‌بینی و نمی‌دانی. می‌دانی خیلی از آن‌هایی که می‌بینی‌شان، به اختیار خود نیامده‌اند. کمینه بودند و به اینجا که آمدند بیشینه شدند. ارزشی نداشتند و حالا تو غبطه می‌خوری به حال‌شان.
به حال کاشی‌هایی که از وقتی ساخته شدند، کنار بزرگی و مهربانی امام رئوف ایران و جهان، بزرگی یافتند و حالا هر کسی که به زیارت می‌رود از آن‌ها هم تبرکی می‌جوید.
ساعت به نزدیک هفت صبح که می‌رسد، خیل عظیمی از زائران و عاشقان آقا اطراف روضه را پر می‌کنند تا گل‌های یک‌روزه‌ بارگاه نورانی‌اش را به شبنم اشک از دل‌برخاسته‌شان تر و تازگی ببخشند. گل‌هایی که قرار است بروند و هر برگ‌شان بشود زینت خانه و کاشانه‌ای.
گل‌های خشک شده‌ را عطر سجاده‌های خود می‌کنند و رنگ و جانی دوباره به نماز خود می‌دهند. همه‌ این‌ زیبایی‌ها این روزها تازه و تکثیر می‌شود. روزهایی که هر کجای صحن و سرایش قدم بگذاری نسیم عطر گل است که به صورتت بوسه می‌زند و خوش‌آمد می‌گوید.
غبطه خوردن هم دارد. آن هم به حال ۲۰۰ شاخه گلی که آمدند و زینت خانه‌ پاره‌ تن نبی شدند. چه آن ۲۵هزار بوته گلی که قرار است صحن جامع رضوی را فرش کنند به نام نامی امام رئوف و چه آن ۱۲۰ هزار گلی که در صحن‌ها و رواق‌ها، وسط حوض‌ها و هشتی‌ها جای گرفتند و می‌گیرند و با طراوت خود سر دادند «تبریک یا ثامن‌الحجج(ع)» را...
پهنای صورتت، رگ آب‌رسان آن هزار هزار شاخه گلی می‌شود که روی دست بار گرفتند و آمدند و چشم‌ها را خیره‌ خود کردند. امسال هم مثل هر سال، واقفان و تولیدکنندگان گل، محصولات خود را از سراسر ایران در طبق ارادت و اخلاص روی دست گرفته و شادمان از روزهای کرامت، میلاد پرشور امام مهربانی‌ها را جشن می‌گیرند.
برخی از این شاخه‌ و بوته گل‌های پریوش، سرو، کاج، رز، لیلیوم، کالاموآ، راز یخی، آنتوریم، داوودی، مینیاتوری از شمال کشور و برخی از محلات، تهران، اصفهان و... به پای‌بوسی آمده‌اند.
حتی این روزها، برای پرشورتر شدن فضای گل‌آرایی‌ها در حرم مطهر همه دست به کار شده‌اند؛ حتی خادمانی از حرم حضرت معصومه(س) و عتبات عالیات به این دیار نورانی می‌آیند تا دست‌های خود را متبرک کنند به این گل‌های زیبا و شاید اینگونه نام باغبان گل‌های بهشت را بر خود بگذارند.
خلاصه این روزها با خودت می‌گویی آرزوی هر باغبانی که هیچ، آرزوی هر گلی است که با پای‌بوسی آقای گل و نور از خاک به افلاک برسد...

https://siasatrooz.ir/vdcaumn6u49nwe1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی